کتاب ستاره ای در اقیانوس
معرفی کتاب ستاره ای در اقیانوس
کتاب «ستاره ای در اقیانوس» نوشتۀ مجید ملامحمدی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. ستاره ای در اقیانوس، داستان زیبای زندگی حضرت یونس (ع) است.
درباره کتاب ستاره ای در اقیانوس
یکی از اصول مهم در تعلیموتربیت اسلامی، آشناکردن کودکان و نوجوانان با معارف و ارزشهای دینی است. نیاز به تربیت دینی با توسعۀ زندگی اجتماعی بیشتر احساس میشود؛ بنابراین بهتر است که آموزههای دینی در کودکان و نوجوانان عمیقتر و جدیتر باشد. قصه یکی از روشهای انتقال آموزههای دینی است که نهتنها پیامهای مفید برای کودکان و نوجوانان دارد، بلکه اگر جذاب و مناسب سن آنها باشد باعث میشود که تلاش کنند با شخصیتهای قصه همانندسازی کنند و آنها را الگوی خود قرار دهند. از سوی دیگر اگر کودکان و نوجوانان از همین دوران با مسائل دینی و مذهبی آشنا شوند، با همهٔ وجود آن را درک میکنند و با آن انس میگیرند. آنها از این مطالب در دوران بزرگسالی خود استفاده کرده و افرادی صالح و مفید برای جامعه میشوند. نوجوانان جامعه به الگویی مناسب نیاز دارند و برای یک مسلمان، الگویی والاتر و بهتر از پیامبران الهی و امامان وجود ندارد.
ستارهای در اقیانوس از زبان نهنگی روایت میشود که یک آدمیزاد تنها را درون شکم خود دارد. فرشتهای آسمانی به او گفته است که این انسان به فرمان خدا در شکمش زندانی شده و نهنگ مأمور است که از او بهخوبی مراقبت کند. نهنگ فرد زندانی را نمیشناسد اما میداند از وقتی که او را قورت داده و در شکم خود نه داشته است، دیگر گرسنه نشده و ماهیها هم دیگر مانند قبل از او نمیترسند. نهنگ دلش میخواهد بداند که این آدمیزاد کیست و چرا در شکم او زندانی شده است؛ بنابراین با فرشتۀ آسمانی صحبت میکند و از او میخواهد که داستان و علت زندانیشدن این فرد را به او بگوید. نهنگ بهزودی متوجه میشود که نام آن مرد یونس و یکی از پیامبران خداست. مجید ملامحمدی با خلق داستانی زیبا در کتاب ستارهای در اقیانوس، زندگی حضرت یونس (ع) را روایت کرده است.
خواندن کتاب ستاره ای در اقیانوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان، نوجوانان و کسانی که قصد دارند با زندگی پیامبران آشنا شوند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ستاره ای در اقیانوس
«اقیانوس بزرگ آرامتر از همیشه به نظر میآمد. نه باد داشت، نه طوفان. موجها در خواب بودند. ماهیها از فاصلهای دور به من نگاه میکردند و بااحتیاط از کنارم رد میشدند. من هم نصف بدنم را از آب بیرون داده بودم و داشتم به نقطهای نگاه میکردم. به جایی در آب که فرشتۀ آسمانی قرار داشت. او بر یکتخت نقرهای زیبا نشسته بود و نگاهم میکرد. دامن چیندار آب پولکپولک شده بود و ماهیهای زیادی سرشان را از آب بیرون آورده بودند و فرشته را تماشا میکردند. این چندمین بار بود که او به دیدنم میآمد. حالا ما با هم مثل دوتا دوست شده بودیم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه