کتاب خوشبختانه شیر
معرفی کتاب خوشبختانه شیر
کتاب «خوشبختانه شیر» نوشتۀ نیل گیمن و ترجمۀ فرمهر امیردوست است و انتشارات دنیای اقتصاد تابان آن را منتشر کرده است. خوشبختانه شیر اتفاقات مهیج و بامزۀ خانوادهای را روایت میکند که بعد از رفتن مادرشان به سفر کاری اتفاق میافتد.
درباره کتاب خوشبختانه شیر
تابهحال پیشآمده مادرتان برای چند روز در خانه نباشد؟ آیا همه چیز بهخوبی پیش رفت یا خرابکاریهای زیادی اتفاق افتاد؟ اگر شما هم تجربۀ خرابکاری و اتفاقات بامزه در نبود مادر دارید، حتماً از این داستان لذت میبرید.
در کتاب خوشبختانه شیر قضیه ازاینقرار است که مادر خانواده برای سخنرانی دربارۀ مارمولکها در یک کنفرانس چند روزی به سفر کاری میرود و از شهر خارج میشود؛ اما پیش از آن همه چیز را آماده میکند و نکات ضروری و لازم را هم به پدر خانواده میگوید. حالا پدر مسئولیت خانه و خانواده را بر عهده دارد که البته کمی هم فراموشکار است. پدر خرید شیر را فراموش میکند برای همین قبل از صبحانه برای خرید شیر به فروشگاه میرود. با رفتن پدر به فروشگاه برای خرید شیر، اتفاقات و ماجراهای هیجانانگیز و عجیبوغریب داستان خوشبختانه شیر آغاز میشود.
میدانیم که کودکان دبستانی از داستانهای طنز و هیجانانگیز لذت بیشتری میبرند. کتاب خوشبختانه شیر، بسیار خلاقانه و بامزه است. لحن داستان، طنز و پر از شوخیها و کلمات خندهدار است. نیل گیمن، یکی از نویسندگان پرکار کودک، نوجوان و بزرگسال تلاش کرده است تا با روایت خندهدار و جذاب زندگی یک خانواده در نبود مادر و ماجراهای متفاوت و عجیبوغریب مثل سفر در زمان، حضور موجودات عجیب مثل ملکۀ دزدان دریایی؛ خونآشامها، پلیس بینکهکشانی! دزدهای دریایی! ایزدان خشمگین آتشفشان و بالنی که در اختیار پروفسور استگ باهوش است، کودکان را سرگرم کرده و خواندن کتاب را به تجربۀ شیرین و دلچسب تبدیل کند. از دیگر آثار نیل گیمن میتوان به «خدایان آمریکایی»، «ج مثل جادو»، «کورالین»، «روزی که پدرم را با دو ماهی قرمز عوض کردم» و «گرگهای توی دیوار» اشاره کرد.
خواندن کتاب خوشبختانه شیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان ۹ تا ۱۲ سال و علاقهمندان به کتابهای تصویری طنز پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خوشبختانه شیر
«مامان با تردید گفت: شنيدی چى گفتم؟ چى گفتم؟
پدرم گفت: يادم نرود شنبه بچهها را از اركستر برگردانم؛ چهارشنبه كلاس ويولن دارند؛ برای هر شبى كه خانه نيستى غذا توی فريزر گذاشتى و رويش هم برچسب زدی؛ كليد اضافى خانه هم پيش خانواده نيكلسون است. دوشنبه صبح لولهکش میآيد و تا نيامده از توالت طبقه بالا استفاده نكنيم؛ به ماهى گلى غذا بدهيم؛ دوستمان داری و پنجشنبه هم برمیگردی. به گمانم مامانم از حواسجمع پدرم تعجب كرده بود. گفت: خیلی خب. همه را بوسید.
بعد گفت: آهان، شیر را یادم رفته بود. باید شیر هم بگیری.»
حجم
۱۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه