کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی
معرفی کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی
کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی نوشتهٔ شمیم شهلا است و روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر کرده است. این کتاب مطالعه تطبیقی مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی و سفرنامههای غربی است.
درباره کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی
تعزیه این نمایش ملی، مذهبی که تبدیل به یک آیین در فرهنگ شیعیان شده است، در درون خود سرشار از نمادها و نشانههایی است که درباره آنها باید تأمل کرد. در تعزیه عناصر مختلفی کنار همدیگر جمع شدهاند که پیامی را منتقل کنند. برای فهم و درک درست این پیام باید معانی این نماد و نشانهها را دریافت. نشانهای که در محرم به کار میرود، نشانهای فرهنگی است. قراردادی نانوشته بین همهٔ افراد است که منجر به مفهومی مشترک و قابل ادراک میشود.
کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی در ابتدا در پی تحلیل و تعریفِ تعزیه از نگاه پژوهشگران ایرانی و سفرنامهنویسان غربی برآمده است. در گام بعد توضیح میدهد که بهرام بیضایی بهعنوان یک کارگردان، پژوهشگر و نویسندهٔ ایرانی به این عناصر نگاهی متفاوت داشته است، در مقایسه با دیدگاه غربیها که در زمان قاجار از نزدیک شاهد اجرای تعزیه بودهاند. این کتاب به این نکات و تفاوتها در کنار نمادها و نشانهها میپردازد.
این کتاب با هدف بررسی تطبیقی مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی و سفرنامهنویسان غربی، نوشته شده است. درنهایت نویسنده میخواهد به این پرسشها پاسخ دهد که آیا میتوان تعزیه را یک هنر تئاتری نامید؟ آیا تعزیه با نمایشهای غربی در ارتباط بوده و آیا وامدار نمایشها و اپراهای غربی و یونانی بوده است؟
خواندن کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ ادبیات نمایشی و کسانی که درخصوص تعزیه تحقیق میکنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مفهوم تعزیه از نگاه بهرام بیضایی
«درتعزیه پیش از آغاز نمایش که تماشاگر چیزی را نمیدید و همهٔ پردهها کشیده شده بود با صدای شیپور نمایش آغاز و پرده کنار رفته است. روز عاشورا و صحرای کربلا است. همه رفتند و فقط تابوتها و کالبد یاران امام دیده میشود. چندین شمع روشن و چندین اسلحه به روی زمین افتاده است. در این لحظه قافلهای از شتر با بار و اسب و وسایل و دختری وارد صحنه یعنی صحرای کربلا میشوند. دختر که لباس شبیه نقاشی و باسمههای فرنگی بر تن دارد و کلاه حصیری بر سر و دامن چیندار و روبند و چکمههای بلند سیاه از اسب پیاده میشود و میخواهد در صحرا چادر بزند. وقتی خدم و حشم شروع به میخ زدن برای نصب چادر میکنند از جای میخها بر روی زمین خون بیرون میآید. همه از این اتفاق میترسند. بعد از مدتی در نهایت دختر در طاقنما به خواب میرود. در خواب حضرت مسیح به او ماجرای کربلا را خبر میدهد. وقتی همه خواب هستند یک عرب که از اتفاق کربلا با خبر است وارد صحرا میشود تا چیزهایی که مانده است را به غارت ببرد. او به سراغ جسد امام حسین میرود اما چیزی پیدا نمیکند. از جسد خون بیرون میریزد اما عرب فقط عصبانی میشود تا اینکه صدای امام حسین را میشنود و میترسد و فرار میکند. بعد همهٔ پیامبران و معصومان با صورتهای بسته وارد میشوند و به طرف جسد امام میروند. بعد از بیدار شدن دختر مسیحی با توجه به اینکه از ماجرا توسط مسیح آگاه شده بود، مسلمان میشود.»
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه