دانلود و خرید کتاب چمدان بی کسی شمیم شهلا
تصویر جلد کتاب چمدان بی کسی

کتاب چمدان بی کسی

معرفی کتاب چمدان بی کسی

کتاب الکترونیکی «چمدان بی کسی» نوشتهٔ شمیم شهلا در نشر روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده است.

درباره کتاب چمدان بی کسی

مجموعه‌داستان چمدان بی‌کسی شامل ۱۲ داستان کوتاه است. این کتاب به ۴ فصل سه‌گانه تقسیم شده که هر فصل دارای یک موضوع مشترک است (سه‌گانهٔ فراموشی، سه‌گانهٔ ترس، سه‌گانهٔ حوادث و سه‌گانهٔ مرگ). داستان‌های این مجموعه در عین وحدت موضوع، استقلال خود را نیز حفظ کرده‌اند و به‌خوبی مفاهیم موردنظرشان را به مخاطب منتقل می‌کنند.

کتاب چمدان بی کسی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب چمدان بی کسی

«رخساره کمی مکث می‌کند و نمی‌داند چه جوابی بدهد اما پژواک با پیش دستی زودتر از او خداحافظی می‌کند. از همدیگر بی‌هیچ ابراز احساساتی جدا می‌شوند و هرکدام راهی مسیری اما فکر و ذهن هر دو درگیر یکدیگر است. پژواک به این فکر می‌کند و مطمئن است که رخساره از او جدا می‌شود، دیگر حتی به‌عنوان یک دوست معمولی بچگی هم یکدیگر را نخواهند دید و رخساره در فکر این است که چه یادی از خودش برای دوست قدیمی‌اش جا بگذارد که هیچ‌وقت فراموش نشود.

هرچند می‌داند فراموش کردن این همه خاطره کار راحتی نیست که انتظار داشته باشد یک روزه پاک و سفید شود. هرکدام در حال رفتن به سمت مسیر خودشان بودندکه پیامی از رخساره بر روی صفحه گوشی پژواک نقش بست: «اگه نباشم، تصویرم رو زودتر فراموش می‌کنی یا صدام؟»، نیش‌خندی بر روی صورت پژواک نمایان شد. حالا دیگر مطمئن بود که رفتن رخساره حتمی است اما چیزی که از آن مطمئن نبود جوابِ این سؤال بود، واقعاً در نبودِ او چه چیزی از او به یادش می‌ماند، اصلاً سعی می‌کرد که فراموشش نکند؟

پژواک روزی را به خاطر آورد که پدرش را از دست داده بود. تا مدت‌ها حضور پدر را حس می‌کرد اما به ناگاه یک روز متوجه شد که صدایش را گم کرده است، دیگر هیچ نشانی از صدای پدر را نتوانست پیدا کند. به سراغ صدای خوانندهٔ رفت که پدرش او را دوست داشت. بعد از آن صدای خواننده شد بخشی از وجود پدرش تا بتواند دوباره او را به یاد آورد.

روزی که آن خواننده هم مانند پدرش او را تنها گذاشت، احساس کرد دوباره پدرش را ازدست داده است. به این روزها و لحظات فکر می‌کرد و راه می‌رفت و اصلاً متوجه گذر زمان نبود تا اینکه به خودش آمد و فهمید ماشین را جا گذاشته و تمام مسیر را پیاده آمده است. اما حال برگشتن به سمت ماشین را نداشت. به یادآوردن پدر، بودن در وضعیت الان و ندانستن تکلیفش با رخساره حال او را کاملاً دگرگون کرده بود.

به اطرافش نگاه کرد. جدولی را دید. لبهٔ جدول نشست، ماسکش را از روی صورتش برداشت و سیگاری را از جیبش بیرون آورد و شروع به کشیدن سیگار کرد. به روبرو خیره شده بود، به مردمان و ماشین‌هایی که رد می‌شدند و هرکدام قصهٔ را به دوش می‌کشیدند. گوشی‌اش در دستش بود و به صفحهٔ آن نگاهی انداخت. همان لحظه تصمیم گرفت جواب رخساره را بدهد که: «هر کسی در چه طوری به یاد آوردن حق انتخاب دارد. انتخابِ یادِ تو با من….» و این پیام را برای رخساره فرستاد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۴ صفحه

حجم

۱۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۴ صفحه

قیمت:
۲۴,۵۰۰
تومان