کتاب پرنیان شب
معرفی کتاب پرنیان شب
کتاب پرنیان شب نوشتهٔ پونه سعیدی است و نشر موج آن را منتشر کرده است. پرنیان شب داستانی عاشقانه، اکشن، خونآشامی و ترسناک است.
درباره کتاب پرنیان شب
کتاب پرنیان شب عاشقانهای رازآلود از ناشناختههای خیال و واقعیت است. دختری به نام مینو، به طرز شگفتانگیزی با یک خالکوبی روی شانهاش روبهرو میشود و برای ازدواج با مرد جوانی که در واقع هزار سال سن دارد انتخاب میشود. دنیای عادیاش دگرگون میشود و حقایقی در رابطه با خانواده و دنیای اطرافش برایش برملا میشود؛ دنیایی که در آن قدرت و خون و تب عشق حرف اول را میزند.
مینو باید تعداد خونآشامهای سفید و سیاه را متعادل کند. برای همین مجبور میشود با خونآشامهای سیاه بجنگد. در این راه او عاشق یک خونآشام سفید میشود... .
خواندن کتاب پرنیان شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خونآشامی، ترسناک و عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرنیان شب
«مینو: به بارون شدید پشت پنجره خیره بودم. عاشق شبم، اون هم شب بارونی، البته نه وقتی میخوام مهمونی برم! چون حالا بابا قبل از رفتن به سر کار، خودش منو میرسونه و مسلماً سؤالهایی میپرسه که دوست ندارم با دروغ جواب بدم! پرده رو کشیدم و برگشتم جلوی آینه، یه عکس تمامقد از خودم برای نگین فرستادم. سریع جواب داد: «مجلس ختم میخوای بری؟ سرتاپا مشکی؟!»
نوشتم: «کفشم که مشکی نیست!»
شکلک کج و کولهای برام فرستاد و نوشت: «زحمتت شد! بیا دیگه بچهها اومدن!»
تولد برادر نگین بود و نگین بچههای دانشگاه رو دعوت کرده بود. سعید هم بود که همهش دوروبر من میچرخید، تازگیها صمیمیتر شده بودیم، اما بازم وقتی کنارش باشم استرس عجیبی میگیرم، حالا برای اولینبار خارج از دانشگاه منو میبینه!
درِ اتاقم بدون باز شد، مینا اومد تو، با تعجب نگاهم کرد و گفت: «کجا میخوای بری؟!»
شاکی گفتم: «نگفتم میآی تو در بزن؟»
لبخند حقبهجانبی تحویلم داد و گفت: «باشه! موهام رو برام با این روبان میبافی میخوام عکسش رو بذارم اینستاگرام!»
هاج و واج نگاهش کردم، امان از این فسقلیهای شیطون. بدون اینکه منتظر جواب من بمونه نشست رو تخت و موهای بلندش رو پشتش پخش کرد. یه روبان قرمز هم گرفت سمت من و گفت: «یه چالشه! لطفاً خیلی قشنگ بباف!»
با تأسف به حال خودم سر تکون دادم و شروع به بافت موهاش کردم. عرض روبان برای موهای مینا زیاد بود. یه فکری به ذهنم رسید. موهاش رو باز کردم، جلوی آینه رفتم، روبان رو دور کمرم چرخوندم و یه پاپیون پشتم زدم. حالا واقعاً بهتر شده بود و با کفش قرمزم هم ست بود. مینا هاج و واج نگاهم کرد و گفت: «پس موهای من چی؟»
سریع به سمت کمد رفتم و گفتم: «برای موهات خوب نبود، بذار بهت یه چیز بهتر بدم! مثل همون سربند گل رز که دوست داشتی!»
چشمهاش برق زد و اومد سمتم. رو نوک پا بلند شدم تا جعبهٔ وسایلم رو از بالای کمد بردارم، با نوک انگشتم زدم به جعبه تا کمی جلوتر بیاد، اما جعبه با ضربهٔ دستم پرت شد پایین، درست سمت صورت مینا! نفسم تو سینهام حبس شد و دوباره... همون اتفاق افتاد! سرم گیج رفت و دنیا مثل حرکت آهسته از جلوی چشمم گذشت! جعبهٔ وسایلم آرومآروم بهسمت صورت مینا میرفت و وسایل داخلش خیلی آروم خارج میشدن. ناخودآگاه دستم رو بهسمتش بردم و تو زمین و هوا گرفتمش. دوباره همهچیز حالت عادی شد. گیج و مبهوت به جعبهٔ تو دستم نگاه کرد. من واقعاً گرفتمش؟! نفس راحتی کشیدم، مینا با دهن باز خیره به من نگاه میکرد، آروم و شوکه گفت: «یهو چی شد؟!»
رو تخت نشستم و گفتم: «نمیدونم، سرم گیج رفت!»
چند روز بود اینجوری سرگیجه میگرفتم. شاید بهخاطر خستگی دانشگاهه! مینا اومد کنارم نشست و گفت: «خوبی الان؟»
سر تکون دادم و گفتم: «آره پشت کن موهات رو ببافم.»
سریع چرخید، موهاش رو بافتم و با گلهای رز سربند تزیین کردم. چندتا عکس براش انداختم. صورتم رو بوسید، قبل از اینکه از اتاق بیرون بره گفت: «روبانم حسابی باکلاست کردهها!» خندیدم و بالشت کوچیک روی تخت رو به سمتش پرت کردم،، اما سریع در رو بست و فرار کرد.»
حجم
۷۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه
حجم
۷۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه
نظرات کاربران
من این کتاب نسخه انلاینشو تو تلگرام خوندم حرف نداره جز بهترین رمان هایی هست ک خوندم تاجایی ک میدونم نسخه چاپی تغییراتی داره این نسخه ک اینجا هست طبق اخرین تغییرات و از روی کتاب چاپی هست؟! میخوام دوباره بخونمش
قلم خانم سعیدی بی نظیره ولی پول بدی کتاب بگیری با سانسور باشه بده من این رمانو قبلا دوبار خوندم این خیلی سانسوره
پرنیان شب معرکه بود دیگه هرچی از عالی بودنش بگم کم گفتم❤️😍
بی نظیرین خانم سعیدی قلمتون بسیار شیوا ذهنتون بسیار بسیار خلاق بی اغراق بیشتر از ۱۰ بار پرنیان شب خوندم و هنوزم میخونم ی شبایی واقعا خودم تو اون فضاها حس کردم واقعا قلمتون قوی و از بهترین فانتزی نویس
دنیای گرگینه ها برام جذاب تر بود . گاهی اوقات داستان کسل کننده میشد اونقدر که دیگه دلم نمیخواست ادامه رو بخونم . برای یه بار خوندن بد نیست .
اولین و بهترین رمان تخیلی ای که خوندم واقعا دست مریزاد خانم نویسنده👍❤️عاشق تک ب تک رمانهاتونم مرسی واقعا🙏
مثل همیشه عالی❤️
تازه تموم کردم قبلا خونده بودم و اینبار با ویراستاری جدید خوندم. اول بگم، این کتاب خیلی دوست دارم، انقدر دوست دارم که سه بار تا حالا خوندم اما با وجود اینکه ویراستاری کتاب باعث بهتر شدن کیفیتش شده باز هم
کتاب سرگرم کنندهای هست. دوست داری تا آخر بخونی ببینی چی میشه ولی قیمتش زیاده
من این رمان رو قبلا خونده بودم البته توی تلگرام، البته توی اینترنت هم دنبالش گشتم اما رمان کاملش رو پیدا نکرده بودم با وجود این که میدونم حتما تغیراتی داره اما خیلی خوشحال شدم که دیدمش.