دانلود و خرید کتاب دختر آن سوی آینه الیستا آقایی
تصویر جلد کتاب دختر آن سوی آینه

کتاب دختر آن سوی آینه

معرفی کتاب دختر آن سوی آینه

کتاب دختر آن سوی آینه نوشتهٔ الیستا آقایی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب دختر آن سوی آینه

کتاب دختر آن سوی آینه حاوی رمانی معاصر و ایرانی به قلم الیستا آقایی (Alista Aghaee) است. این رمان که یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «ادبیات ژانر» است، در ۳ بخش نوشته شده است. این داستان در حالی آغاز می‌شود که راوی اول‌شخص از شخصیتی می‌گوید که روبه‌روی او نشسته بود و با دقت برگهٔ گزارش را مرور می‌کرد. راوی نگاهش را از تکه‌کاغذ گرفت و سرگرم کندوکاو در ظاهر پروفسور شد. او از خود پرسید که یعنی نداشتن آینه، دلیل همهٔ این آشفتگی‌های ظاهری است؟ این پروفسور که همهٔ اعضای خانوادهٔ خود را از دست داده، «فرنود» نام دارد. راوی می‌گوید که زخم‌های ریزودرشتی روی دست‌های او می‌بیند. او کیست و چرا این‌قدر آشفته مانده است؟ راوی کیست و ماجرا چیست؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب دختر آن سوی آینه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دختر آن سوی آینه

«برایم یک صندلی آورده بودند که در مدت انتظار برای ورود به اتاق آینه روی آن بنشینم. حتماً آزمایش‌های فاز دوم به تمهیدات جدیدی نیاز داشتند، وگرنه در حالت عادی بعد از اینکه گلنوش را دنبالم می‌فرستادند تا در مسیر همراهی‌ام کند، به محض رسیدن وارد اتاق می‌شدم. حتی در ورودی اتاق هم همیشه قبل از رسیدن من باز بود. اما این بار همه‌چیز فرق می‌کرد. طبق معمول معاینه‌ام کردند. تنها مشکلاتی که تشخیص دادند، سینوزیت و کم‌خوابی بود. دیشب اصلاً خوب نخوابیده بودم. تمام مدت یا سردرد خواب را از چشمانم دور می‌کرد یا مکالمه‌ام با بلورای آن‌سوی آینه در ذهنم تکرار می‌شد. سعی می‌کردم همه‌چیز را برای خودم تجزیه‌وتحلیل کنم، اما هیچ‌چیز با عقل جور در نمی‌آمد. به طور حتم دختر آن‌سوی آینه شخص یا اشخاصی در دنیای ما داشت که کارهایش را برایش راست‌وریس می‌کردند. آن چیزِ باارزشی که دائم درباره‌اش صحبت می‌کرد چه بود؟ اصلاً وجود داشت یا همان‌طور که حدس می‌زدم طعمه‌ای بود برای به تله انداختن من؟ در هر صورت قصد داشتم به محض ورود یا در حین انجام آزمایش، حقیقت را دربارهٔ رفع چسبندگی به پروفسور بگویم. حتماً برای ثابت کردن حرفم به پروفسور و دیگران راهی وجود داشت. در نهایت، زمانی که همه‌چیز به پایان می‌رسید، این من بودم که به زندگی عادی برمی‌گشتم و مانند باقی اطرافیانم به زندگیِ گذشته پشت می‌کردم و خودم را با دنیای جدید وفق می‌دادم. حتی از تصور این خیال هم لبخندی بر صورتم نقش می‌بست. زندگی عادی... زندگی کردن برای خودم... حس سبکیِ از بین رفتن مسئولیتی که ناخواسته بود و بر دوشم سنگینی می‌کرد...

بله؛ من دربارهٔ بلورای آن‌سوی آینه به بقیه می‌گفتم و یک قدم بزرگ به طرف محقق شدن رؤیاهایم برمی‌داشتم.

صدای بالا رفتن بخشی از دیوارِ روبه‌رو که نقش دَر اتاق آینه را داشت، من را به زمان حال بازگرداند. گلنوش روی شانه‌ام زد و به این شکل بدون اینکه حرفی زده باشد، از من خواست که بلند شوم و داخل بروم. به صورت گرد و گوشتالودش نگاه کردم. در طول این دو سال زیاد همدیگر را دیده بودیم، اما هیچ‌وقت دوست نشده بودیم. حتی به زور با هم حرف می‌زدیم. اما وقتی به این فکر می‌کردم که همه‌چیز قرار است تمام شود، از حالا دلم برایش تنگ می‌شد. دلم برای پروفسور فرنود هم تنگ می‌شد؛ برای ظاهر ژولیده و نگاه خسته و زخم‌های روی دستانش. احتمالاً او هم بعد از تمام شدم این قضایا آن‌قدر خسته بود که به خواب زمستانی فرو برود و اگر کسی بیدارش نکرد تا ابد همان‌طور بماند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۴۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
تومان