کتاب درباره عشق
معرفی کتاب درباره عشق
کتاب درباره عشق نوشتهٔ استاندال (ماری آنری بیل) و ترجمهٔ گلاره جمشیدی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب درباره عشق
دربارهٔ عشق تلاش شگفتآور استاندال است برای تفسیر پیچیدهترین نوع عاطفهٔ بشری: عشق احساسمدار. او، ملهم از یک احساس آتشین و یکسویه، تحلیلی منطقی و روشن را با ستایشی شورانگیز در کنار هم مینشاند.
استاندال برای ردهبندی انواع گوناگون عشق پرشور، تنانه، خودخواهانه و... هفت مرحلهای را بازشناسی میکند که عاشقان در حین آن به جادوی احساس درمیافتند. او در این کتاب تئوری مشهور خود، «کریستالسازی»، بهتفصیل شرح میدهد که در ضمن آن تمام مشخصههای ابژهٔ عاشقانگی در ذهن عاشق دگرگون میشود و با هزاران کریستال آراسته میگردد. پیشآگاهی این نظریه در مورد مرحلهٔ روانشناختی عشقورزی نسلهای بسیاری از مخاطبان را متحیر خویش ساخته است.
بااینحال، پشت این تفکرات هوشمندانهٔ فلسفی، میتوان تلاش بیتابانه و عاجزانهٔ نویسنده را برای تسکین و آرامسازی عشق رنجدیدهٔ خود به نظاره نشست. نتیجهٔ کار اثری است حیرتآور که تمام نشانههای شاهکارهای بعدی استاندال را در خود گنجانده است.
کتاب شگفتانگیز استاندال، دربارهٔ عشق، بیش از آنکه دربارهٔ عشق باشد، به این سه مورد میپردازد: شیفتگی، زن، و بخشی از تاریخ جامعهٔ اروپا. این کتاب با ادراکی ادیبانه و فطری نگاشته شده است و رمانتیسیسم موجود در آن طعمی از واقعبینی و علممداری قرن هجدهم میلادی را به همراه دارد. تحلیلی کاملاً روانشناختی که حکایت، خاطره، بداهه، ستایش و اشتیاق در تار و پود آن تنیده شده و تمام صفحاتش را آذین بخشیده است. کتابی اینچنین فقط میتوانست به قلم کسی نوشته شود که خود را غرقه در عشقی عمیقاً ناکام تصور کند، اگرچه تمام شواهد درونی و بیرونی مبنی بر آن است که نویسنده عاشق «عشق» بوده است؛ و این عشقی است بهمراتب عظیمتر از آنچه به ماتیلده داشت. عشقی که در آن ذرهای احساس ناامیدی موجود نبوده است. برعکس، این معشوق، استاندال را مجذوب خود ساخته بود و خشنود از خویش، آنگونه که یک تحقیق علمی برای دانشمندی راضیکننده است. گذشته از نمودهای گوناگون سرگشتگی در دربارهٔ عشق، این کتاب تنها میتوانست توسط شخصی نوشته شود که سخت مشتاق صرف وقت برای چنین موضوع شگفتی باشد.
استاندال حامی حقوق زنان است؛ به این مفهوم که رویارویی با زنانگی در شرایط خاصی از رابطهٔ عاشقانه در ذات خود باارزش است؛ این یکی از تجربیات متعالی زندگی است و بنابراین موضوعی است عمیق برای آن نوع از کشف و دریافتی که استاندال به کار میگرفت، حتی اگر امر نگاشتن در مورد عشقی چنین کامل و منسجم مشکل باشد یا نهایتاً ناممکن.
باوجوداین، نباید فراموش کرد که استاندال بارها به زبانی استعارهآمیز و حتی شوخ روی میآورد. همچنین باید در نظر داشت که همدردیهای او با زنان مانع از بازشناسی و محکوم کردن زنان متکبر، سختگیر و دروغگو نمیشود. گمان او بر این نیست که عشق و احساس شورانگیز و جذابیتهای اروتیک نیکیها و سرخوشیهایی تغییرناپذیرند؛ میتوانند محنتزا و ویرانگر نیز باشند.
خواندن کتاب درباره عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب گوهر ادبیات است، پنجرهای است گشوده به روح انسان. کتابی است که هر کسی باید آن را با هدفی بخواند و در موردش اندیشه کند، حتی اگر بیشتر یک نظریه باشد تا کلامی نهایی و قاطع در مورد موضوعی جاودانی و ازلی یعنی عشق.
درباره استاندال
استاندال با نام واقعی هنری ماری بیل در سال ۱۷۸۳ میلادی در گرینوبل زاده شد. او دوران کودکی شادی نداشت. هم از پدرش و هم از محیط خشک و سختگیر یسوعی حاکم بر خانوادهاش بیزار بود و به همین دلیل در اولین فرصت ممکن به پاریس کوچ کرد. آنجا در وزارت جنگ صاحب مقام شد و در سال ۱۸۰۰ به ارتش ناپلئون پیوست. او در ایتالیا و در نبرد شکستخوردهٔ روسیه در سال ۱۸۱۲ خدمت کرد. پس از برکناری ناپلئون در سال ۱۸۱۴، استاندال به میلان نقلمکان کرد و در آنجا بود که مسیر ادبیات را در پیش گرفت.
او تحت نام استاندال سفرنامهٔ خود با عنوان رم، ناپل و فلورانس را در سال ۱۸۱۷ منتشر کرد. این کتاب در انگلیس بیش از فرانسه مورد استقبال قرار گرفت و از این رو استاندال مقالههای بسیاری برای نشریات انگلیس نوشت. در سال ۱۸۲۱ به پاریس بازگشت و درگیر رابطهٔ عاشقانهای با کنتس کلمنتاین کوریال شد، زنی که در طول ارتباط دو سالهشان بیش از ۲۱۵ نامه برای استاندال فرستاد. این رابطه عاملی مؤثر برای شروع نگارش دربارهٔ عشق بود که در ادامهٔ آرمانس (۱۸۲۷)، نخستین رمان او، نگاشته شد، رمانی که با سردی و بیاعتنایی منتقدان روبهرو شده بود.
مشهورترین اثر استاندال، سرخ و سیاه، در سال ۱۸۳۱ نگاشته شد. رمانی پیچیده که کاوشی است دربارهٔ جامعهٔ فرانسه در اوایل قرن نوزدهم. سرخ سمبل ارتش و سیاه سمبلی از کلیساست. دومین شاهکار او صومعهٔ پارم نام دارد که در سال ۱۸۳۹ نوشته شد و بهسرعت با تحسین فراوان بالزاک روبهرو گشت.
استاندال از سال ۱۸۴۱ بیمار شد و در مارس ۱۸۴۲، درحالیکه در خیابان دچار غش و بیهوشی شده بود، درگذشت.
استاندال و آثارش با بیتوجهی فراوان همعصرانش روبهرو بودند. باوجوداین، او یکی از پایهگذاران رمان مدرن است و امروز از او و آثارش بهعنوان شاکلهای عظیم از ادبیات فرانسه یاد میشود.
بخشی از کتاب درباره عشق
«یک دختر هجده ساله توانایی کافی برای کریستالسازی ندارد و آرزوهایی که در سر میپروراند، به دلیل تجربهٔ اندک او از مسائل زندگی، بسیار محدودتر است از عواطف زنی بیست و هشت ساله در یک موقعیت پرشور عاشقانه.
این عقیده را با زنی دانا در میان گذاشتم. او ادّعای متفاوتی داشت:
«اگر تخیلات یک دختر به واسطهٔ تجربهای ناخوشایند به سردی نگراییده باشد، و آتش جوانیاش همچنان شعلهور باشد، ممکن است در رویارویی با هر مردی تصویری جذاب از او در ذهن خود بپروراند. او با دیدن مرد محبوبش غرق در لذت میشود، نه بهخاطر واقعیت وجودی آن مرد، بلکه به دلیل تصویر پرشکوهی که خود از او خلق کرده است.
بعدتر، که از اوهام شیفتهوارش نسبت به محبوب خود و تمام مردان دیگر بیرون میآید، تجربهٔ این واقعیت غمبار قدرت کریستالسازی او را کاهش میدهد و بیاعتمادی، بالهای تخیلش را میچیند. دیگر نسبت به هیچ مردی، هر چقدر هم شگفتانگیز، نمیتواند چنین عواطف پرشوری در دل بپروراند و با همان حرارت آغاز جوانی عشق بورزد. از آنجا که عاشق تنها در خیالاتی که در سر میپرورد به لذت و سرخوشی میرسد، خیالی که در بیست و هشتسالگی ترسیم میکند هرگز آنقدر درخشان و والا نیست که تخیلات نخستین عشق او در شانزدهسالگی. از این رو، عشق دوم همواره عشقی درجهٔ دو به نظر میرسد.»
«نه خانم! پدید آمدن بیاعتمادی که در شانزدهسالگی از آن خبری نبود، قطعاً همان چیزی است که به عشق دوم لحنی جدید میبخشد. در نخستین التهابهای جوانی، عشق همچون رودی خروشان همه چیز را درون خود میکشد، آنقدر که برای یک جوان مقاومتناپذیر است. اما یک زن حساس در بیست و هشتسالگی تازه خود را میشناسد؛ او میداند که اگر هنوز برایش در زندگی راهی به سوی شادمانی باشد، در روی آوردن به سوی عشق است. در قلب آشفته و حیران او نزاعی سخت مابین عشق و تردید درمیگیرد. کریستالسازی بهآرامی رشد میکند، و درحالیکه خطراتی مهیب در پیش روست، پیشرفتهای روحی عظیم صورت میگیرد؛ اما آنچه فاتحانه از این نبرد سهمگین بیرون میآید هزاران بار درخشانتر و استوارتر است از هر کریستالسازیای در شانزدهسالگی، سنّی از جوانی که تنها برتریاش سرخوشی و شادمانگی است.»
«و این عشق، شادی کمتر، اما شوری بیشتر خواهد داشت.»»
حجم
۱۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۱۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه