دانلود و خرید کتاب همه سیزده سالگی ام مهدی طحانیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب همه سیزده سالگی ام

کتاب همه سیزده سالگی ام

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب همه سیزده سالگی ام

کتاب همه سیزده سالگی ام حاوی خاطرات مهدی طحانیان از دوران اسارتش در عراق است که به قلم گلستان جعفریان نوشته شده است. انتشارات سوره مهر این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات غیرداستانی یا ناداستان قرار می‌گیرد، در باب نوجوانی ۱۳ساله است که به‌دست عراق اسیر می‌شود و ۹ سال در اسارت می‌ماند. این نوجوان ایرانی در آن روزها چه احساساتی را تجربه کرده و به چه چیزهایی فکر کرده است؟ نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب همه سیزده سالگی ام

کتاب «همهٔ سیزده‌سالگی‌ام» که نخستین‌بار در سال ۱۳۹۵ منتشر شده، مجموعه‌ای از خاطرات ۹ سال اسارت نوجوان ۱۳ساله‌ای به نام «مهدی طحانیان» است. او را کم‌سن‌وسال‌ترین اسیر ایرانی دانسته‌اند که در ۱۳سالگی به میدان نبرد رفت و درحالی‌که هنوز چند روز به آزادی خرمشهر مانده بود، به اسارت عراقی‌ها درآمد. گفته شده است که با خواندن این خاطرات نه‌تنها می‌توان واقعیت این موضوع را از نزدیک لمس کرد، بلکه ماجراهای ناگفتۀ بسیاری را دریافت خواهیم کرد. کتاب حاضر در ۱۸ فصل گردآوری شده است. این کتاب با نحوه‌ٔ اسارت مهدی طحانیان در فصل یکم آغاز می‌شود. این کتاب از فصل دو تا پایان، به شرح خاطرات تلخ و شیرین و گاه دردناک اسارت این نوجوان و شجاعت‌ها و رنج‌های او و اسرای دیگر در اردوگاه‌های مختلف عراق پرداخته است. فصل پایانی در باب خاطرهٔ آزادی مهدی طحانیان، بازگشت به ایران و شهر خودش است. نویسنده تلاش کرده طحانیانِ ۱۳ساله را به تصویر بکشد. در ابتدای این کتاب مشکلات این نوجوان قبل از اعزام به جبهه بیان شده است و بخش دیگر نیز به روایت مشکلاتی پرداخته که در اسارت‌گاه‌ها برای او ایجاد می‌شود و نیروهای رژیم بعث قصد استفادهٔ تبلیغاتی از او را دارند. نویسنده کوشیده است تا روایتی دست‌نخورده و بکر از دوران اسارت مهدی طحانیان ارائه دهد؛ بی‌کم‌وکاست و با بیان احساسات همان لحظهٔ راوی و بدون تحلیل‌های کنونی او [در ۴۵سالگی]. «گلستان جعفریان» که در حوزهٔ «ادبیات اسارت‌گاهی» فعالیت داشته، قصد دارد تا با نگارش چنین کتابی ضمن نشان‌دادن تحولات روحی و فکری یک اسیر، زندگی آن لحظهٔ او را با همهٔ تردیدها، ترس‌ها و بدون توجه به وضعیت فعلی او به تصویر بکشد. با او همراه شوید.

خلاصه کتاب همه سیزده سالگی ام

«مهدی طحانیان» در ۱۳سالگی از شهرستان اردستان به شهر اصفهان و از آنجا به جبهه‌های جنوب اعزام شد. از همان لحظهٔ اسارت به‌دلیل سن‌وسال کم مورد توجه افسران نظامی قرار گرفت؛ افسرانی که سعی در استفادۀ تبلیغاتی از این موضوع می‌کردند و نوجوان ایرانی را تحت فشار می‌گذاشتند تا بگویند او را به‌زور به جبهه اعزام کرده‌اند. گفته شده است که مهدی طهانیان کوتاه نیامد و با استقامت برای خود ماجراجویی‌های بسیاری را در اسارت ترتیب داد. «سید مهدی طهانیان» به‌واسطۀ جثهٔ کوچکش می‌توانست از لای نرده‌های زندان عبور و خیلی از اتفاقات را از نزدیک و بدون واسطه مشاهد کند؛ از جمله حضور زنان ایرانی که در اردوگاه اسیر بودند و تنها کسی که با آن‌ها از نزدیک ارتباط داشت، این اسیر نوجوان بود. در نهایت زمانی که مهدی طهانیان از زندان‌های عراقی آزاد شد، ۲۱ سال داشت که خود نوید یک شروع تازه را می‌داد. در ابتدای این کتاب مشکلات این نوجوان ۱۳ساله قبل از اعزام به جبهه آورده شده است. بخش بعدی کتاب به روایت مشکلاتی پرداخته که در زندان به‌عنوان رزمندهٔ نوجوان برای او ایجاد می‌شد و نیروهای رژیم عراق از او می‌خواستند در مقابل رسانه‌ها از اعزام اجباری‌اش توسط دولت ایران سخن بگوید.

یکی از ویژگی‌های نحوهٔ اسارت مهدی طحانیان این بوده است که در عملیات آزادسازی خرمشهر در حالی که هر ۲۰۰ همراه او به شهادت می‌رسند، به اسارت رژیم عراق درمی‌آید. در زندگی و خاطرات او حوادث جالبی رخ داده است که معروف‌ترینش ماجرای مصاحبه‌نکردن او با خبرنگار زن بی‌حجاب بوده است. خبرنگار از او می‌خواهد مصاحبه کند، اما طحانیان در جواب می‌گوید که زن حجاب ندارد و او با زن مصاحبه نمی‌کند؛ چون در دینش آمده است که مرد مسلمان نمی‌تواند با زن بی‌حجاب صحبت کند. طحانیان اولین کسی بوده است که این باب را در اردوگاه اطفال می‌گذارد و با زنان بدون حجاب صحبت نمی‌کند. بسیاری از افراد مهدی طحانیان را با این ویژگی می‌شناسند.

چرا باید کتاب همه سیزده سالگی ام را بخوانیم؟

مطالعهٔ این اثر شما را با بخشی از تاریخ معاصر ایران، برههٔ جنگ ایران و عراق و اسارت نوجوان ۱۳سالهٔ ایرانی آشنا می‌کند.

کتاب همه سیزده سالگی ام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات اسارت یک نوجوان ۱۳سالهٔ ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گلستان جعفریان

«گلستان جعفریان» در سال ۱۳۵۲ در مشهد به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داد. کار نگارش را با کتاب «چنده لا تا جنگ است» آغاز کرد. به مدت دو سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بود و با روزنامه‌های «قدس» و «خراسان»، دوهفته‌نامهٔ «کمان» (دفتر ادبیات و هنر)، مؤسسهٔ «روایت فتح» (بخش تحقیق)، بسیج جامعهٔ پزشکی و ماهنامهٔ «سوره» همکاری داشت. در مسابقات استانی و دانشجویی صاحب جوایزی شد و در جشنوارهٔ مطبوعات سال ۱۳۸۳ در بخش ویژه به‌دلیل صفحهٔ هنرمندان شهید در مجلهٔ سوره مقام اول را کسب کرد. مهم‌ترین ویژگی آثار جعفریان در حوزهٔ دفاع مقدس، نگاه متفاوت او به جنگ دانسته شده است. او راوی کتاب‌هایش را انتخاب می‌کند؛ برای این انتخاب هم نوع نگاهش به جنگ دخالت دارد. در کتاب‌هایش به‌دنبال یافتن پاسخ سؤال‌هایی است که در ذهن دارد؛ سؤال‌هایی که باعث شده تا سراغ یک شخصیت صاحب خاطره برود. از جمله آثار گلستان جعفریان می‌توان به داستان بلند زندگی امیر سرلشکر شهید «حسن آبشناسان»، «چهار فصل کوچ»، «چه زود بزرگ شدیم» (خاطرات شهر جنگی)، «شیر صحرا»، «تیک تاک زندگی» و «همهٔ سیزده‌سالگی‌ام» اشاره کرد.

بخشی از کتاب همه سیزده سالگی ام

«اولین اتفاق، عزل آقای منتظری از سمت قائم‌مقامی رهبری بود. این اتفاق برای ما که سال‌ها بود از ایران دور بودیم و از فضای سیاسی خبر نداشتیم، سؤال‌برانگیز بود. برای آن‌ها که در ایران و در جریان امور بودند شاید خیلی هم دور از انتظار نبود. رادیو فارسی عراق و روزنامه‌های عراقی مدام درباره این موضوع حرف می‌زدند. می‌خواستند القا کنند جوّ داخلی ایران ملتهب است، اوضاع میدان‌های جنگ به هم ریخته تا جایی که عده‌ای از فرماندهان و رزمندگان جبهه‌ها را خالی کرده‌اند و رشته امور از دست دولت‌مردان ایرانی درآمده است!

عراقی‌ها در سال‌های اسارت همین حرف‌ها را زده بودند، حالا شنیدن این حرف‌ها برای ما سخت نبود، دلمان قرص بود چون اتکایمان به خداوند بود و به ملتمان ایمان داشتیم و عشق خالصانه و معرفت عمیق به حضرت امام داشتیم. ولایت‌پذیری بچه‌ها خیلی کمک کرد تا متزلزل نشویم و با وجود تمام تبلیغات دشمن مطمئن باشیم امام بزرگوار با تدبیر و درایتشان درست‌ترین تصمیم را گرفته‌اند. بعضی از اسرا که با ایشان آشنایی بیشتری داشتند درک می‌کردند که با تعصب‌های این چنینی به ماجرا نگاه نکنند.

یکی از روزهای تیر ۱۳۶۷ بود که طبق معمول اعلان اخبار مهم که از طرف عراقی‌ها با سروصداهای زیاد و جنجال و هیاهو همراه بود مواجه شدیم. سراپا گوش بودیم ببینم چه اتفاق مهمی رخ داده است. بعد از گذشت یک ساعت پخش اطلاعیه عراقی‌ها از رادیو بغداد شروع شد و در کمال ناباوری چیزهایی می‌شنیدیم که تصور آن را در خواب هم نداشتیم و آن پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف کشورمان بود. حسابی شوکه شده بودیم، باورمان نمی‌شد. احساس می‌کردیم خواب آشفته می‌بینیم. تلاش می‌کردیم از این خواب لعنتی بیدار شویم ولی انگار همه چیز واقعیت داشت. پاهایمان شل شده بود، یارای ایستادن نداشتیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان