دانلود و خرید کتاب اسید سولفوریک آملی نوتومب ترجمه مینا رحیمی
تصویر جلد کتاب اسید سولفوریک

کتاب اسید سولفوریک

نویسنده:آملی نوتومب
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۱.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اسید سولفوریک

کتاب اسید سولفوریک نوشتهٔ آملی نوتومب و ترجمهٔ مینا رحیمی است. نشر قطره این رمان معاصر بلژیکی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب اسید سولفوریک

آملی نوتومب رمان اسید سولفوریک را در ۵ بخش نوشته است. این رمان چهاردهمین رمان نوتومب است که در سال ۲۰۰۵ در انتشارات البن میشل منتشر شد. قصه دربارهٔ برنامه‌ای تلویزیونی به نام «اردوگاه» است که افراد عادی را به‌طور تصادفی برای شرکت در آن می‌ربایند و شرایطی شبیه به اردوگاه کار اجباری نازی‌ها را بر آن‌ها تحمیل می‌کنند. تنها یک تفاوت آشکار وجود دارد؛ از فلاکت و بدبختی آن‌ها فیلم‌برداری می‌شود و تماشاگران شاهد شکنجه و قتل آن‌ها هستند.

اسید سولفوریک داستان قهرمانیِ دختر جوان و زیبایی است که خود را به‌نوعی خدا می‌داند و تصمیم می‌گیرد با ظالم مبارزه کند. این رمان یک کاپو است که جذابیت و عشق را به‌شیوه‌ای عجیب کشف می‌کند. رمان دربردارندهٔ قصهٔ سازمان‌دهندگانی است که هر کاری می‌کنند تا شمارهٔ یک شوند و قصهٔ روزنامه‌نگارانی است که در عین عصبانیت، همان قصد برگزارکنندگان را دارند! این اثر از مردان و زنانی می‌گوید که برای بقای خود می‌جنگند و تنها هدفشان نمردن است. رمان «اسید سولفوریک» را نشان‌دهندهٔ ظلمی دانسته‌اند که انسان‌ها برای لذت ساده و سرگرمی خود قادر به انجام آن هستند؛ درحالی‌که زندانیان می‌میرند، تماشاگران بی‌هیچ عذاب وجدانی شاهد این کشتار هستند.

خواندن کتاب اسید سولفوریک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بلژیک و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آملی نوتومب

آملی نوتومب در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ فرانسوی‌زبانِ اهلِ بلژیک است که اغلب دوران کودکی خود را به‌علت شغل کنسول‌گری پدر، در کشور ژاپن سپری کرده است. زندگی در ژاپن، هم بر جهان‌بینی این نویسنده و هم بر آثار ادبی‌اش، تأثیری آشکار و انکارناپذیر داشته است. از میان آثار مکتوب این نویسنده می‌توان به «زندگی‌نامهٔ گرسنگی»، «آنته‌کریستا»، «کشتی‌های هوایی»، «نه حوا، نه آدم»، «متافیزیک تیوب‌ها»، «ریش آبی»، «نام‌های بی‌جنسیت»، «شکلی از زندگی»، «سوءقصد»، «ردای یونانی» و زندگی‌نامهٔ داستانی «اولین خون» اشاره کرد.

بخشی از کتاب اسید سولفوریک

«اِزدنا وسوسه شد ای پی جی ۳۲۷ را به صف محکومان بکشاند: چرا رقیبش را به‌راحتی از سر راه برندارد؟ چیزی که منصرفش کرد این بود که فهمید او رقیبش نیست: اِزدنا با او در مبارزه نبود. شاید هوشمندانه‌تر این بود که روش‌های او را یاد بگیرد. افسوس، متوجه شده بود از آن دسته مردهایی است که دیگران را با حرف زدن جذب می‌کنند.

و در این زمینه اِزدنا خودش را در موقعیت پایین‌تری احساس می‌کرد. تنها باری که خودش را در زندگی سخنور دانسته بود، جلو دوربین‌های «اردوگاه» بود، وقتی قرار بود خودش را به مردم معرفی کند: نتیجه‌اش را هم که دیده بود.

مثل هر آدم ناموفقی، کسانی را که هرجا خودش شکست خورده بود عالی بودند تحقیر می‌کرد. «آدم‌های حرّاف» جور دیگری توصیفشان نمی‌کردچه اوباشی! پانونیک چطور ممکن بود جذب پرچانگی و وزوزکردن این‌ها بشود؟ اینکه مکالمه‌ای بتواند معنایی داشته باشد برایش ملموس نبود. با مردمی که حرف می‌زدند در جوانی آشنا شده بود و به تک‌گویی‌های پشت سرهم و پوچشان گوش داده بود– نمی‌توانستند با او چنین کاری بکنند. از این گذشته، پانونیک بی‌آنکه دهان باز کند او را مجذوب کرده بود.

سوءنیتش قادر نبود تکانی را که از صدای دختر جوان و تأثیر حرف‌هایش احساس کرده بود کاملاً مخفی کند.

کاپو با خودش گفت: «این فرق می‌کند. او ور نمی‌زد. چیزی که قشنگ است این است که کسی وقتی حرف بزند که بخواهد نکته‌ای بگوید.»

و ناگهان، دچار سوءظنی شد: پس ای پی جی ۳۲۷ برای اینکه نکته‌ای بگوید با پانونیک حرف می‌زد، برای همین بود که پانونیک جذب شده بود. پس این عوضی حرفی برای گفتن داشت!

درون خودش را کاوید بلکه «چیزی برای گفتن» پیدا کند. در پرتوِ حرف‌های تکان‌دهندهٔ پانونیک، اِزدنا قاعده‌اش را فهمید: «چیزی برای گفتن» حرف‌هایی بود که هیچ‌کدامش بیهوده نباشد و همین‌طور حرف‌هایی که اطلاعات ردوبدل شده در آن‌چنان اساسی باشد که برای همیشه طرف مقابل را تحت‌تأثیر قرار دهد.

اِزدنا، گیج و مبهوت، چیزی در خودش پیدا نکرد که با چنین مشخصاتی منطبق باشد.

فکر کرد: «من خالی‌ام.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
دوستش دارم و این به هیچ دردی نمی‌خورد!
Mostafa F
لذت بردن از بیهودگی زندگی استعدادِ قشنگی است.
Mostafa F
متأسفید که محشر بودید؟ نه. ولی انتظار نداشتم برای هیچی بوده باشد. قهرمان بودن همین است: برای هیچی است.
Mostafa F
هیچ‌وقت برای اینکه دیگر هیولا نباشیم دیر نیست.
Mostafa F
دست خود را از قضیه‌ای پاک کردن به این معنی نیست که بی‌گناهیم.
Mostafa F
هیچ صلاحیتی لازم نبود تا توقیف شوی. دستگیری جمعی هرجایی اتفاق می‌افتاد: همه را می‌بردند، بی‌هیچ امکان تخطی. آدمیزاد بودن یگانه معیار بود.
Mostafa F

حجم

۸۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۸۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان