
کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن
معرفی کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن
کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن نوشتهٔ دنیل جی سیگل و تینا پین برایسون و ترجمهٔ شیوا جمشیدی است. نشر اسبار این کتاب در حوزهٔ روانشناسی کودک را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن
کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن به سؤالی در حوزهٔ روانشناسی کودک پاسخ میدهد. سؤالی که کمتر بر ویژگیهای درونی کودکان تمرکز دارد و بیشتر دربارهٔ رویکرد والدین به فرزندپروری است: «مهمترین و تنها کاری که میتوانم برای بچههایم انجام دهم تا کمکشان کنم در دنیا موفق شوند و احساس راحتی داشته باشند کدام است؟» توجه داشته باشید که این سؤال، کمتر بر مهارتها و تواناییهایی که میخواهید در کودکان ایجاد کنید تمرکز دارد و بیشتر بر نحوهٔ برخورد شما در رابطهٔ والد-فرزندی متمرکز است. پاسخ ما به این سؤال ساده است (اما لزوماً آسان نیست): برای بچههایتان «حضورِ بهموقع» داشته باشید. این حضورِ بهموقع به چه معناست؟ کتاب حاضر را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب روانشناسی کودک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ایمن
«آخرین ابزاری که در اینجا به آن اشاره خواهیم کرد این است که به بچهها بیاموزید لازم نیست همیشه از راهبردهای خودتسکینبخشی درونی استفاده کنند. آنها تنها نیستند. در واقع، یکی از بهترین راههای کمک کردن بچهها (خواه بچههای خردسال یا بزرگتر و حتی بزرگسالان) به خودشان این است که وقتی به کمک نیاز دارند، از دیگران کمک بخواهند. ما در سرتاسر طول زندگیمان ممکن است به کمک دیگران نیاز داشته باشیم تا بتوانیم حالت درونی خودمان را تنظیم کنیم. این همتنظیمی در روابط صمیمانه یافت میشود و ارتباطی با سن و سال ندارد. کودکان خردسال در اوایل زندگیشان نیاز خاصی به این نوع کمک دارند اما همه ما انسانها نیاز داریم از طریق تنظیم بینفردی که از پیوندهای وابسته ما با دیگر افراد حاصل میشود، منابع درونیمان برای تنظیم را به تعادل برسانیم.
زمانهایی هست که نیاز داریم کسی پا میان بگذارد و یاریمان کند. شاید فقط نیاز داشته باشیم با کسی حرف بزنیم. یا گریه کنیم. یا در آغوش کشیده شویم. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی بچههایمان کمسنوسال هستند نیز این نکته دربارهٔ آنها کاملاً صادق است. آنها به ما نیاز دارند تا کنارشان باشیم و نشان بدهیم تسکین گرفتن شبیه چیست. اما حتی وقتی رشد میکنند و بزرگ میشوند هم زمانهای بسیاری هست که نمیتوانند بر آنچه باعث ناراحتیشان شده غلبه کنند. بنابراین یک توانایی مهم که باید پرورش یابد این است که متوجّه شویم چه زمانی نیاز است کمک بخواهیم.
با بچههایتان حرف بزنید و از آنها بخواهید توجّه کنند چه چیزی درونشان جریان دارد. برایشان توضیح بدهید چهقدر مهم است هنگام نیاز، از دیگران کمک بخواهند. شما با انجام این کار هم بر جنبهٔ درونی تسکین یافتن و هم بر جنبهٔ بینفردی آن تمرکز میکنید. شاید کودکی داشته باشید که در بیان کردن خودش در چنین موقعیّتهایی بسیار ماهر است. اما خیلی از بچهها چنین نیستند. در چنین مواردی، بر سر یک «سیگنال پریشانی» با آنها به توافق برسید؛ مثلاً یک رمزواژه که بتوانند از آن استفاده کنند و معنایش این باشد که: «به کمک نیاز دارم. نمیدونم الان چطور باید خودم رو آرام کنم». آنها میتوانند از کلمهای استفاده کنند که به نظرشان بامزه است یا میتوانند از یک اصطلاح ساختگی بچهگانه استفاده کنند یا میتوانند یک کلمهٔ کاملاً معمولی را انتخاب کنند. حتی میتوانید از واژه استفاده نکنید و بهجای آن، یک کد غیرکلامی را بهکار بگیرید تا مثلاً وقتی لالهٔ گوششان را کشیدند، در واقع منظورشان این باشد که «اینجا به کمک نیاز دارم».»
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه