دانلود و خرید کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟ راسل بارکلی ترجمه ندا گلچین

معرفی کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟

کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟ نوشتهٔ راسل بارکلی و آرتور ل. رابین و کریستین م. بنتون و ترجمهٔ ندا گلچین و سهیلا حسین پور دمیرچیان است و انتشارات ارجمند آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب ۱۰ گام برای حل تعارض و بازسازی روابط است.

درباره کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟

از نظر شارون کی. ویس، اِم‌ای‌دی، نویسندهٔ همکار کتاب «از آشفتگی تا آرامش»، کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟ نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید بین خود و نوجوانتان تغییرات واقعی ایجاد کنید، علاوه بر اینکه مجموعه‌ای از راهکارهای سودمند به‌صورت گام به گام برای ایجاد تفاوت مثبت در رفتار نوجوان، در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

وقتی رفتار نوجوان سرکش شما، ارتباط را مختل می‌سازد، چگونه می‌توانید اقتدار دوباره خود را بدون تکیه بر سلطه‌گری تثبیت کنید؟ راسل بارکلی و آرتور رابین که از نویسندگان برجسته و صاحب کتاب‌های متعدد و پُرفروشی هستند، هر یک، سالیان درازی را جهت یاری به والدین و کودکان به‌منظور برطرف‌ساختن بن‌بست‌های ارتباطی و بهبودبخشیدن به روابط بین والد- فرزند، صرف کرده‌اند. حال آن‌ها رویکرد درمانی خود را به‌صورت فشرده به شکل یک برنامهٔ بالینی خود‌آموز در این کتاب آورده‌اند که در برطرف‌کردن دیوار ارتباطی بین خود و نوجوانتان به شما یاری می‌رساند تا بتوانید اعتماد دوباره ایجاد کنید.

این کتاب، ۱۰ گام ساده برای بهتر ساختن رفتار نوجوان سرکش شما فراهم می‌کند و با در اختیار گذاشتن رهنمودهای تجربی به اختلاف‌های میان شما پایان می‌دهد. در این کتاب برای رعایت ادب و احترام متقابل و قوت‌بخشیدن به روابط خانوادگی و حل مسئلهٔ مشترک با مجموعه‌ای از روش‌های واقع‌بینانه آشنا خواهید شد و نوجوان شما با یادگیری مهارت‌های اساسی به یک بزرگسال بالغ مستقل تبدیل خواهد شد.

ترجمهٔ این کتاب با ندا گلچین، دانشجوی دکتری روان‌شناسی عمومی و سهیلا حسین پور دمیرچیان است.

خواندن کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به متخصصان و پژوهشگران رشتهٔ روان‌شناسی و والدین پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب با نوجوان سرکش چه کنیم؟

«مارک (که در مقدمه به او اشاره شد) ۱۷ ساله است و معمولا آخر هفته‌ها برای صرف شام، خانه نمی‌آید. وقتی یک روز جمعه، برخلاف همیشه ساعت ۳ به خانه آمد، مادرش، سندی، وقتی مارک وارد آشپزخانه شد نگاه مشکوکی به او کرد، به صورت کنایه‌آمیزی به ساعتش نگاه کرد و به طعنه گفت: این افتخار را مدیون چه چیزی هستم؟

مارک پوزخندی زد و در یخچال را باز کرد.

وقتی سندی او را دید که به غذای داخل یخچال ناخنک می‌زند، بیشتر و بیشتر عصبانی شد. اما نمی‌خواست دعوا راه بیاندازد. چون هفته پرمشغله‌ای داشت. اما نتوانست ساکت بماند.

«مارک، امروز واقعآ مدرسه رفتی؟ می‌دانم که کلاس آخر تو ساعت ۳ تمام نمی‌شود».

«مامان، آرام باش. کلاس آخرم تشکیل نشد. از این گذشته، نگران چی هستی؟ بعد از تعطیلات کریسمس تا حالا از من درباره مدرسه سؤال نکرده‌ای».

سندی با تشر گفت، «مواظبِ حرف زدنت باش مرد جوان. اگر بیشتر از این غیبت داشته باشی، نمی‌توانی فارغ‌التحصیل شوی».

«آه، بله، همینه که می‌گی». مارک دزدکی مخلفات ساندویچ را از یخچال برداشت و به زیر میز آشپزخانه جست تا سه تا ساندویج بزرگ درست کند.

مادرش پرسید، «این همه غذا را برای چی می‌خوای؟ تو هر هفته پول ناهار می‌گیری».

«بله، خُب آن پول را برای سیگار خرج کردم». مارک تند و تیز از زیر میز بیرون آمد و به صندلی تکیه داد و سرکشانه به مادرش لبخند زد. «گذشته از این، می‌خوام چند ساعتی بیرون بروم و این ساندویج‌ها را با خودم می‌برم».

سندی، از جلوی ظرفشویی به طرف مارک آمد و گفت، «تا چمن‌ها را نزنی هیچ‌جا نمی‌روی. من از شنبه سه هفته قبل این را از تو خواسته‌ام، اما تو گوش نکردی».

«امروز جمعه است و من می‌خواهم بیرون بروم. آیا می‌خواهی چمن‌ها را خیلی بد کوتاه کنم؟ خودت این‌کار را بکن. به هر حال تنها کاری که انجام می‌دهی این است که بیکار در خانه می‌نشینی».

«این‌طور با من حرف نزن! حتی فکرش را هم نکن که بدون کوتاه کردن چمن‌ها بیرون بروی!»

مارک زیرزیرکی گفت، «بسیار خُب، درباره‌اش فکر نمی‌کنم». سپس از جایش بلند شد و به سمت یخچال برگشت و یواشکی شش بطری آبجو برداشت و با عصبانیت از در بیرون رفت، آنقدر سریع که صدای داد و هوار مادرش را نشنید که می‌گفت «برگرد اینجا مارک! انتظار نداشته باش بتوانی مثل الان راحت برگردی. در این خانه همه باید کار کنند، فهمیدی» مارک داشت به نقشه‌ای که برای آخر هفته کشیده بود، فکر می‌کرد و به حرف مادرش اعتنا نکرد.

صحنه‌هایی این‌چنین طی یک سال اخیر در این خانواده چندین بار اتفاق افتاده است. مارک طوری رفتار می‌کرد که گویی مقررات والدینش برایش اهمیتی نداشتند. انجام درخواست‌های آنها به اختیار اوست. والدینش چیزی نمی‌گفتند به امید اینکه این مرحله می‌گذرد. وقتی این‌طور نشد، سعی کردند او را تهدید به محروم کردن از امتیازها کنند. مارک فقط به آنها می‌خندید. حالا او هروقت دلش بخواهد می‌آید و می‌رود و با آنها بیشتر از قبل به صورت تحقیرآمیزی رفتار می‌کند. مرتبآ به آنها بد و بیراه می‌گوید و آنها را تهدید می‌کند. به راستی، والدینش کمی از او می‌ترسند.»

مهارت‌های زندگی (برای کودکان)
سیداصغر ساداتیان
راه‌کارها و ابزارهای مبتنی بر درمان شناختی - رفتاری برای کودکان و نوجوانان
لیزا فیفر
بررسی تفصیلی زوج‌درمانی هیجان‌مدار
مریم نجفی
موارد بالینی بر اساس DSM-5
صادق فلاح تفتی
مهارت های ذهن آگاهی برای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
شارون گراند
رهایی از مشکلات بین فردی
متیو مک کی
کاربرد پروتکل یکپارچه برای درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی
دیوید اچ. بارلو
راهنمای آموزش مهارت های ذهن آگاهی به کودکان و نوجوانان
دبرا ای. بودریک
راهنمای جامع CBT برای پیشگیری از خودکشی
راشل بنسون
پیمان شکنی
پاول ر. پلوسو
ترکیب بازی درمانی با رفتاردرمانی شناختی
مریم ناصری
کمک به کودک مضطرب
رانلد راپی
درمان شناختی رفتاری اختلال وسواسی جبری دوران کودکی (راهنمای درمانگر)
جان پیاسنتینی
احساسات کودک من (کتاب کار)
فاطمه غنی‌پور
درمان ناخن جویدن و انگشت مکیدن و درمان اضطراب کودکان
صدیقه احمدی
فرزندپروری کودکان بیش فعال
الیزابت ا. هاروی
درمان‌ شناختی رفتاری CBT
علی اکبر صلاحی
مغز پولادین من
حامد اختیاری
ذهن آگاهی برای کودکان
کارول پی رومن

نظرات کاربران

کاربر ۴۰۷۰۲۴۹
۱۴۰۱/۱۰/۱۰

خیلی مبلغ این کتاب بالاست ، چرا؟

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان