دانلود و خرید کتاب گرما و غبار روت پریور جابوالا ترجمه مهدی غبرایی
تصویر جلد کتاب گرما و غبار

کتاب گرما و غبار

معرفی کتاب گرما و غبار

کتاب گرما و غبار نوشتۀ روت پریور جابوالا با ترجمۀ مهدی غبرایی در نشر افق به چاپ رسیده است. این کتاب داستانی عاشقانه دارد و در دو خط گذشته و حال سیر می‌کند. راوی ابتدای داستان، از مادربزرگ ناتنی خود نامه‌هایی دارد و در جست‌و‌جوی گذشتۀ او به هند سفر می‌کند.

درباره کتاب گرما و غبار

داستان گرما و غبار عاشقانه‌ای تاریخی است که بخش اصلی آن در هند مستعمره در دهۀ ۱۹۲۰ روایت می‌شود. الیویا زن زیبا و متشخص انگلیسی است که به‌عنوان همسر یک دولتمرد بلندمرتبۀ انگلیسی در هند زندگی می‌کند. او از محدودیت‌های اجتماعی جایگاهش به‌عنوان همسر مقام دولتی، به تنگ آمده است و آرزوی یک عشق رمانتیک و استقلال را در سر می‌پرواند. او با همین نگاه، عاشق شاهزاده‌ای هندی به نام نواب می‌شود که خلافکار است. الیویا بعد از دل باختن، وقت خود را با نواب می‌گذراند و عشق آن‌ها فرازونشیب زیادی دارد تا اینکه باردار می‌شود. نااطمینانی از هویت پدر بچه الیویا را بر سر دوراهی دشواری قرار می‌دهد و تصمیم به سقط جنین می‌گیرد. این، خط گذشتۀ داستان گرما و غبار است.

در زمان حال یا دقیق‌تر، ۵۰ سال پس از آن ماجرا، زنی نامه‌های از الیویا در اختیار دارد و با خواندن آن‌ها متوجه سرنوشت او می‌شود. از طرف دیگر می‌بیند که نام بردن از الیویا در محفل خانوادگی ممنوع است. او برای به دست آوردن اطلاعات از مادربزرگ ناتنی خود، به هند سفر می‌کند.

داستان گذشته و وقایع حال داستان گرما و غبار در دل یکدیگر جریان دارند و نویسنده هربار از زمان حال به گذشته بازگشت می‌کند و زندگی اولیویا را روایت می‌کند. این کتاب در ۱۹۷۵ جایزۀ بوکر را از آن خود کرد.

خواندن کتاب گرما و غبار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران ادبیات داستانی به‌ویژه عاشقانه‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره روت پریور جابوالا

روت پریور جابوالا از پدر و مادری لهستانی در آلمان به دنیا آمد و در ۱۹۳۹ در ۱۲سالگی به انگلستان رفت. او از دانشکدهٔ کویین‌مری دانشگاه لندن فارغ‌التحصیل شد و با یک مهندس معمار هندی ازدواج کرد. آن دو از ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۵ در هند زندگی کردند و از آن پس مدام بین دهلی، نیویورک و لندن در سفرند. جابوالا گزیده‌ای از داستان‌های دلخواهش را از ۴ مجموعه داستان پیشین خود به نام‌های مثل پرنده، مثل ماهی؛ اقلیمی نیرومندتر؛ چگونه مادری مقدس شدم و تجربهٔ هند با عنوان دور از هند منتشر کرد. همچنین چندین رمان نوشته است: تا یار که را خواهد؛ سرشت اشتیاق؛ اِسموند در هند؛ خانه‌دار؛ در تدارک نبرد؛ جایی عقب‌افتاده؛ بُعدی تازه؛ گرما و غبار (برندهٔ جایزهٔ بوکر ۱۹۷۵)؛ در جست‌وجوی عشق و زیبایی؛ سه قاره؛ شاعر و رقاصه و پاره‌های خاطره.

جابوالا با همکاری جیمز آیوری و اسماعیل مِرچنت چند فیلمنامه برای سینما و تلویزیون نیز نوشته است؛ از جمله: شکسپیرنشان؛ زندگی‌نامهٔ یک شاهزاده‌خانم؛ اروپایی‌ها؛ چهارگانه؛ گرما و غبار؛ بوستنی‌ها؛ اتاقی با چشم‌انداز؛ هاوردز اِند و بازماندهٔ روز. اتاقی با چشم‌انداز و هاوردز اِند جایزهٔ اسکار گرفته‌اند. روت پریور جابوالا در ۱۹۷۸ به عضویت نیل‌گان اینترنشنال و در ۱۹۸۴ به عضویت بنیاد جایزهٔ مک‌آرتور درآمد.

بخشی از کتاب گرما و غبار

«اُلیویا اولین بار نواب را در مهمانی شامی که در کاخش در ختم داده بود دید. تا آن وقت چند ماه مقیم ساتیپور بود و کم‌کم از ملال به تنگ آمده بود. او و داگلاس معمولاً با دو سه خانواده نشست و برخاست می‌کردند: کرافوردها (مأمور مالیات و همسرش)، ساندرزها (رئیس بهداری) و سرگرد مینیز و همسرش. این دیدارها غروب‌ها و روزهای یکشنبه بود. باقی مدت را اُلیویا در عمارت بزرگ‌شان با درها و پنجره‌های بسته برای جلوگیری از گرما و گرد و خاک به تنهایی می‌گذراند. کتاب می‌خواند و پیانو می‌نواخت، اما روزها خیلی طولانی بود، خیلی طولانی. روز مهمانی نواب داگلاس و اُلیویا سوار ماشین کرافوردها شدند و به ختم رفتند. ساندرزها هم دعوت داشتند، اما چون حال خانم ساندرز خوب نبود، نتوانستند بروند. حدود بیست و سه کیلومتر راه بود و خانواده‌های داگلاس و کرافورد که پیش‌تر هم مهمان نواب بودند، هم در برابر سختی سفر و هم دربارهٔ سرگرمی‌هایی که در پیش داشتند خویشتندار بودند. اما اُلیویا به هیجان آمده بود. لباس سفر پوشیده بود ـ جامهٔ کِرِم کتانی ـ و لباس شب، کفش‌های ساتین، و جعبهٔ جواهرات را در کیف شب گذاشته بود. از تصور اینکه به‌زودی از آن‌ها استفاده می‌کند و مردم او را می‌بینند، دلش غنج می‌زد. نواب هم مثل بیشتر حکام هندی مشتاق پذیرایی از اروپاییان بود. از اینکه چیز چندانی برای سرگرمی مهمانان خارجی در اختیار نداشت پکر بود، چون در ایالتش نه خرابه‌های باستانی وجود داشت و نه شکارگاه. تنها دارایی آن خاک خشک و دهات فقیر بود. اما کاخش که در دههٔ ۱۸۲۰ ساخته شده بود، کم و بیش باشکوه بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان