کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت
معرفی کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت
کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت نوشتهٔ یوگنیا آلباتس و ترجمهٔ مهدی پرتوی آملی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر از پلیس مخفی و تسلط آن بر گذشته، حال و آیندهٔ روسیه سخن گفته است.
درباره کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت
سازمان پلیس مخفی شوروی (بعدا روسیه) از کودتای اوت ۱۹۹۱ به بعد دستخوش تحولات چندی گردیده است. یوگنیا آلباتس در سراسر کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت (The state within a state: The KGB and its hold in Russia-Past. oresent. and future) نام «کا. گ. ب» را نه تنها برای دوران شوروی معاصر، که برای روسیه عصر پس از کودتا نیز به کار برده است. کاربرد این واژه هم به خاطر مصطلح بودن آن در زبان جاری روسیه است و هم از آن رو که علیرغم تغییر نام، تحولات درونی این سازمان هنوز نامطمئن است. («چکا»، نام اصلی پلیس مخفی بلشویکها، که امروزه هم به کار میرود، مترادف با «کا. گ. ب» است.)
نویسنده نگارش این کتاب را در بهار سال ۱۹۹۱ آغاز کرد. مقالهٔ او با عنوان «بمب ساعتی: سیمای سیاسی کا. گ. ب» تازه در روزنامه شورویایی اخبار مسکو به چاپ رسیده و در محافل حزب و کا. گ. ب سر و صدای بسیار و خشم و هیجانی باورنکردنی برپا کرده بود. او در آن مقاله به بحث در اطراف چیزی پرداخته بود که قرار بود مضمون اصلی این کتاب را تشکیل دهد، گرچه در آن موقع بسیاری از مردم نمیتوانستند آن را باور کنند: به محض اینکه در نظام شوروی فضا بازتر و تحملپذیرتر شد و به محض اینکه ندای پرسترویکا و گلاسنوست فضا را آکند، کا. گ. ب خود را از یک ابزار قدرت دولتی به یک قدرت دولتی با حق ویژهٔ خود تغییر شکل داد. با مطالعهٔ این اثر درمییابید که این پلیس مخفی و تسلط آن چه تأثیری بر گذشته، حال و آیندهٔ کشور روسیه داشته است.
خواندن کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ سیاست، بهویژه در روسیه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کا. گ. ب دولتی در دولت
«خوانندگان غربی که شیفته گورباچف شده بودند و اطلاعشان از ظرایف ساختار قدرت در شوروی بسیار محدود بود، چنین «افشاگریها» یی را زننده و ناشی از حملات نیروهای دست راستی به «دموکراسی نوپای شوروی» و رهبر آن گورباچف تلقی کردند.
بعد، دیوار برلین فرو ریخت. حالا هر راننده تاکسیای، چه در نیویورک، واشینگتن، شیکاگو، و چه در سانفرانسیسکو، احساس وظیفه میکرد که به من بگوید چقدر گورباچف را تحسین میکند. نه اینکه من از این حرفها ناراحت میشدم؛ چون من هم برای قدردانی از گورباچف دلایل خودم را داشتم. یکی از دلایلش اینکه در دوران برژنف، آندروپف، و چرننکو، اکیدا از سفر به خارج منع شده بودم. تنها در سال چهارم پرسترویکا بود که توانستم گذرنامه سفر به خارج از اتحاد شوروی را دریافت کنم. این بود که در مقابل تعریف و تمجیدهای رانندگان تاکسی از گورباچف، میگفتم: بله، همین طور است. گرچه باید اعتراف کنم در مورد یکی از آنها فکر کردم که دیگر دارد زیادهروی میکند، چون او سعی داشت به من ـ یک شهروند شوروی ـ بگوید که یلتسین آدم بدی است چون از رهبری انتقاد میکند که میتوانست مردم سراسر روسیه را به سعادت فوری برساند ـ البته اگر از توصیههای راننده تاکسی پیروی میکرد (خدا را شکر که مسیرم کوتاه بود). روشن است که مدیریت کل اول و سرویس آ (اطلاعات گمراه کننده) کار خودشان را خیلی خوب انجام داده بودند. به قول سرهنگ بازنشسته کا. گ. ب، اولگ نچیپارنکو، در درون اطلاعات گروه ویژهای تشکیل شده بود که تنها هدف آن بدنام کردن یلتسین در خارج بود. شکی نیست که گورباچف با این کار موافقت کرده بود، گرچه دلیلی در دست نیست که او دستور این کار را داده باشد. مشاهده این اطلاعات گمراه کننده سرگرم کننده بود. مثلاً قصه جنجالی روزنامه ایتالیایی رپوبلیکا در باره زیادهروی یلتسین در مشروبخواری در جریان سفرش به ایالات متحده، که به نقل از منابع غربی در رسانههای شوروی نیز بازتاب یافت. (۲) مخالفان غربی من با پرخاش میگفتند: «شما روسها هر اتفاقی که توی کشورتان میافتد با دید منفی به آن نگاه میکنید. فکر میکنید کا. گ. ب پشت سر هر چیزی است، حتی چیزهای خوب.»
حجم
۶۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
حجم
۶۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه