کتاب بپرید...!
معرفی کتاب بپرید...!
کتاب بپرید...! نوشتهٔ استیو هاروی و ترجمهٔ فریده مهدوی دامغانی است. انتشارات ذهن آویز این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر با موضوع ایمان و مسیحیت به همهٔ افراد یاد میدهد که چطور با قدرت ایمان بالا میتوان در یک زندگی پربرکت پرشی بزرگ داشت.
درباره کتاب بپرید...!
کتاب بپرید...! حاوی درسهایی بسیار ساده و امروزی از یک کمدین به نام استیو هاروی است. این نویسنده معتقد است که شما وظیفه دارید هر لحظهای از عمرتان را بهصورت تمام و کمال زندگی کنید تا بتوانید برکت و فراوانی را به زندگی خود وارد کنید. او از مخاطبان خود میخواهد که از صمیم قلب باور کنند که ابتدا لازم است آن «پرش» بزرگ را به انجام برسانند. هاروی میگوید که «پریدن» یعنی پذیرفتنِ عملِ انجامدادن یک ریسک؛ یک کار خطرناک. او همچنین میگوید که پریدن یعنی «اصلاح» و «ترمیم» مشکلاتی در روابط شخصیتان و یعنی در آغوش کشیدن آن خواستهٔ مقتدرانهای که خداوند متعال در نیروی تخیل شما جای داده است.
کتاب حاضر که در ۶ بخش نوشته شده و اولینبار در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است، به شما کمک میکند جرئت پیدا کنید و زندگی خود را پیشرفت دهید.
خواندن کتاب بپرید...! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب بپرید...!
«این را به خوبی درک کنید که آن زمان که با شکستی در زندگی رویارو میشوید، درست در میان مرحلهای از فراگیری یک درس بزرگ در زندگیتان هستید.
شما باید همواره رؤیاها و آرزوهایتان را به حرکت اندازید! آن وقت است که خداوند متعال تمام گامهایی را که به جلو بر میدارید، متبرک میسازد!
زندگی، همانا مجموعهای از انواع دروس معنویای است که شما فرا گرفتهاید و نیز شکستهایی که بر آنها فائق آمدهاید...
ممکن است دقیقآ ندانید سفرِ زمینی شما به چه شکلی خواهد بود و یا چگونه از آب در خواهد آمد تا تمام رؤیاهایتان را به مرحله تحقق برساند: بنابراین، در تمام مدتِ این سفر، حالتی باز و پذیرا داشته باشید و به تمام فرصتهایی که خداوند متعال در پیش رویتان قرار میدهد چنگ بزنید و آنها را محکم بگیرید!
من تازه با همسرم مارجُری ازدواج کرده بودم که ناگهان خبر یافتم دوست حسابدارم که تمام کارهای مالی من تا آن روز، بر عهده او بود، دارفانی را وداع گفته است.
احساس وحشتناکی در دل داشتم و از مرگِ نابهنگام او بیاندازه اندوهگین و متأثر بودم. سپس، هنگامی که پی بردم که او به مدت هفت سال تمام، هیچ یک از مالیاتهای سالیانه مرا به دولت نپرداخته است، در حالت شوک عمیقی فرو رفتم...
برای مدت هفت سال تمام، من ظاهرآ کوچکترین پولی به اداره مالیات کشور نپرداخته بودم، گر چه هر سال، با نهایت دقت و وسواس، چکی امضاء شده را برای حسابدارم ارسال کرده بودم تا او مخارج مالیات سالیانهام را با آن بپردازد. اما او هرگز چکهای مرا نقد نکرده و هیچ پولی هم به اداره مالیات پرداخت نکرده بود.
هنگامی که تمام چکهای خود را بر روی میز کارش مشاهده کردم و دیدم که هیچ یک از اوراق و اسناد مربوط به پرداخت مالیات سالیانه مرا پر نکرده بوده است، قلبم از حرکت ایستاد. پس از آن که من و مدیر برنامههایم، به بررسی و مطالعه تمام اسناد و اوراقی که بر روی میزش قرار داشت پرداختیم، به این نتیجه رسیدیم که به غیر از در نظر گرفتن جریمه عدم پرداختِ به موقعِ مالیات سالیانه و نیز تمام مخارجی که برای انجام دادن این کارهای اداری لازم بود بپردازم، من آن قدر پول به اداره مالیات بدهکار بودم که ناگهان مغزم برای لحظاتی چند از حرکت ایستاد...!
من باید پولی که بیش از هشت رقم طول داشت را به اداره مالیات کشور میپرداختم!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه