دانلود و خرید کتاب پرواز آتش دزد تری دیری ترجمه حسین ابراهیمی (الوند)
تصویر جلد کتاب پرواز آتش دزد

کتاب پرواز آتش دزد

معرفی کتاب پرواز آتش دزد

کتاب پرواز آتش دزد نوشتهٔ تری دیری و ترجمهٔ حسین ابراهیمی (الوند) است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان حاوی جلد دوم از مجموعهٔ «آتش‌دزد» و ویژهٔ نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب پرواز آتش دزد

کتاب پرواز آتش دزد که حاوی رمانی برای نوجوانان است، شما را با شخصیتی کهن و اساطیری به نام «پرومته» یا «پرومتئوس» آشنا و همراه می‌کند. پرومتئوس ایزدی یونانی است که به جرم دزدیدن آتش از زئوس و بخشیدن آن به انسان‌ها به زنجیر کشیده شده است. مجازات او این است که هر روز پرنده‌ای غول‌آسا جگرش را بیرون بکشد و روز بعد، باز از نو! پرومته تنها در صورتی می‌تواند از شر این عذاب هر روزه خلاص شود که قهرمانی انسانی پیدا کند. آیا می‌تواند؟ چه کسی را خواهد یافت؟ این رمان را که اقتباسی از اسطورهٔ پرومته و جلد دوم از مجموعهٔ «آتش‌دزد» است، بخوانید.

خواندن کتاب پرواز آتش دزد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پرواز آتش دزد

«شاید یادتان باشد که داستان مرا در مهمانخانهٔ توفان در ساحل شهر عدن، رها کردیم. به نظر می‌رسید شهردار میک‌پیس و مردم آن شهر گرفته و دلگیر، ما را پاسخی به دعاهای خود می‌دانستند. آن‌ها هم مثل اهالی تروی در محاصرهٔ دشمن به سر می‌بردند. حالا آن‌ها هم درست مثل ترویی‌ها، هلنی داشتند که برای نبرد به آن‌ها می‌پیوست. خودم را می‌گویم.

***

آن شب بابا حسابی صفا کرد. او توی سالن پذیرایی مهمانخانهٔ توفان نشست و از کارهای شجاعانهٔ خودش قصه‌ها گفت. کافهٔ مهمانخانه غلغله بود و انگار همه می‌خواستند چیزی برای بابا بخرند. من آرام گوشه‌ای نشسته بودم و نوشابهٔ سالسپاریم را مزمزه می‌کردم.

یک ساعت طول می‌کشید تا پوسترهای‌مان را در اطراف شهر نصب کنم؛ کاری که حسابی تشنه‌ام می‌کرد.

حالا که ترس بالون‌سواری تمام شده بود، ناگهان احساس وارفتگی می‌کردم، یک کمی شبیه بالون. به هرحال تمام قصه‌های بابا چاخان بود.

ــ برادران مونت‌گولفیر شخصاً به من آموزش پرواز دادند. آن‌موقع کارناوال خطر، توی پاریس برنامه اجرا می‌کرد و آن‌ها همان‌جا به دیدن ما آمدند. آن‌ها از ما خواستند بالون‌شان را امتحان کنیم. قبل از آن اردک و خوک به هوا فرستاده بودند اما تا آن زمان هیچ انسانی جرئت نکرده بود با بالون پرواز کند و آن‌ها از ما کمک خواستند.

پیرمردی بی‌دندان به جلو خم شد و گفت: «من آگهی شما را برای پرواز آن جوانک با توپ دیدم. فکر می‌کنم به هوا...»

بابا خندید و گفت: «گریگوری کبیر؟ آن روز گِرِگ آن‌قدرها کبیر نبود. برایش شلیک توی تور اهمیتی ندارد اما راستش از بلندی می‌ترسد. اگر مجبور باشد برای رسیدن به اتاق خوابش بیش‌تر از ده پله بالا برود، خون دماغ می‌شود!»

جمعیت زدند زیر خنده. پیرمرد بی‌دندان شستش را مکید. همسرش که حتی از او هم بی‌دندان‌تر بود، گفت: «پیرمردِ لوده، حرفش منطقی است.» بعد پوزخندی زد و ادامه داد: «مثل دماغ توی صورت فیل، خیلی روشن و واضح است این باید همان کاپیتان دیر باشد! اگر او می‌تواند از برجی بلند توی آتش شعله‌ور شیرجه بزند، حتماً جرئت بالا رفتن با آن بالون را هم دارد. باید از خوکی موذی هم شجاع‌تر باشد.» وقتی سعی کرد بگوید "شجاع‌تر"، لب‌های لاستیکی‌اش همه را تف‌باران کردند. آن‌وقت کلی دستمال مشغول پاک کردن یک عالمه صورت شدند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
تومان