دانلود و خرید کتاب من آمبر براون پائولا دانزیگر ترجمه فرمهر منجزی
تصویر جلد کتاب من آمبر براون

کتاب من آمبر براون

معرفی کتاب من آمبر براون

کتاب من آمبر براون نوشتهٔ پائولا دانزیگر و ترجمهٔ فرمهر منجزی و ویراستهٔ مژگان کلهر است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب برای کودکان نوشته شده و از مجموعهٔ «کتاب‌های فندق» این نشر است.

درباره کتاب من آمبر براون

مجموعه‌ٔ پنج‌جلدی «آ مثل آمبر» دوران کودکی و در ادامهٔ آن مجموعهٔ «آمبر براون» دوران نوجوانی دختربچه‌ای باهوش به نام «آمبر» را روایت می‌کند که اتفاقات تلخ و شیرینی را تجربه می‌کند. دوست صمیمی او «جاستین» هم در بسیاری از این تجربه‌ها با آمبر شریک است. در هرکدام از داستان‌های این مجموعه، ماجرای جالبی از زبان آمبر روایت می‌شود.

چاپ دهم کتاب من آمبر براون با تصویرسازی‌های «تونی راس» منتشر شده است. کتاب من آمبر براون جلد هشتم از مجموعهٔ «آ مثل آمبر» است. نویسندگان این مجموعه‌ٔ چندجلدی به نام «آمبر براون»، با خلق داستان‌هایی طنز از زبان آمبر، احساسات تلخ و شیرین او را پس از جداییِ پدر و مادرش از یکدیگر، به‌شکلی واقعی به تصویر کشیده‌اند.

خواندن کتاب من آمبر براون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکانی که به خواندن رمان علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب من آمبر براون

«رفتم طرف یخچال و درش را باز کردم و نگاهی تویش انداختم و گفتم: «و مقداری خوراکی.»

سرش را تکان داد: «فکر می‌کردم از نظر تو اشکالی ندارد که بدون تو کمی خوراکی بخرم.»

سرم را تکان دادم و گفتم: «مهم نیست.»

کرهٔ بادام‌زمینی و مربا را برداشتم و گفتم: «پدر این کرهٔ بادام‌زمینی پرچرب است. من، آمبر براون، کرهٔ بادام‌زمینی کم‌چرب دوست دارم.»

لبخند زد و گفت: «اگر این‌طور است، من، فیلیپ براون، برای دخترم، آمبر براون، بادام‌زمینی کم‌چرب می‌خرم راستی الان اسمت، آمبر براون، است؟؟؟»

خندیدم.

پدر گفت: «خُب من، آمبر براون، چرا دوست داری این‌طوری به خودت مراجعه کنی؟»

من، آمبر براون، به این موضوع فکر کردم.

جواب دادم: «وقتی اسمم را این‌طوری می‌گویم احساس قدرت می‌کنم. انگار خودم متعلق به خودم هستم و نه فقط آمبر براون، دختر شما، دختر مامان، دانش‌آموز خانم هالت من، من، آمبر براون، هستم شما مجبور نیستید مرا این‌طوری صدا کنید فقط خودم می‌خواهم بدانم کی هستم و می‌خواهم بقیه هم بدانند من کی هستم.»

پدر سوت زد: «برای یک بچهٔ نُه ساله، این اعتماد به نفس خیلی خوب است.»

سرم را تکان دادم.

من این اعتماد به نفس را دارم.

طلاق این بلا را سر بچه‌ها می‌آورد.

فقط زندگی است که می‌تواند این کار را با بچه بکند.

دور تا دور اتاق را نگاهی انداختم و گفتم: «خُب حالا چی، اتاق من کجاست؟ اگر تصمیم بگیرم بعضی روزها این‌جا باشم، کجا باید بخوابم؟ آیا من، آمبر براون، اتاقی دارم؟»

ــ بله. تو، آمبر براون، یک اتاق داری. اتاقت طبقهٔ پایین است اما اول می‌خواهم این طبقه را بهت نشان بدهم.

چیز دیگری برای نشان دادن نمانده بود یک حمام و دست‌شویی و یک اتاق که کیسه خوابی تویش بود.

پدر گفت: «این اتاق خواب من است. فردا می‌خواهم به مرکز خرید بروم و مقداری وسیله بخرم. من و مامانت دربارهٔ این‌که تو یک روز از مدرسه مرخصی بگیری صحبت کردیم. خیلی بهمان خوش می‌گذرد روز خریدِ یک پدر و یک دختر و خیلی مهم است که ما فردا برویم. زمان‌بندی خیلی مهم است. اگر فردا وسایل را سفارش بدهیم، در چند روز آینده آن‌ها را برای‌مان می‌آورند و از شرکت هم یک نفر می‌آید و یک روزه وسایل را سر هم و نصب می‌کند. به این ترتیب خانه تا کریسمس چیده و آماده است خانهٔ تقریبا فوری ما. کتاب مدل‌ها و نمونه‌های وسایل را گرفته‌ام که نگاهی به آن بیندازی تا پیش از رفتن به فروشگاه، انتخاب اولیه‌ات را کرده باشی و بعد با هم در فروشگاه انتخاب نهایی را می‌کنیم.» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان