کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای
معرفی کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای
کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ محبوبه نجف خانی و ویراستهٔ مژگان کلهر است و نشر افق آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه داستانهای رولد دال است که نشر افق منتشر کرده و ادامهٔ داستان «چارلی و کارخانهٔ شکلاتسازی» محسوب میشود. داستان کتاب درست از همان جایی آغاز میشود که کتاب قبلی به پایان رسید: چارلی همراه پدر و مادرش و پدربزرگها و مادربزرگهای سالخوردهاش در آسانسور شیشهای و بزرگ آقای وانکا، صاحب کارخانهٔ شکلاتسازی، هستند.
درباره کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای
مواظب موجودات شرور در اولین هتل فضایی دنیا باشید! چارلی، برندهٔ کارخانهٔ شکلاتسازی آقای وانکا را که فراموش نکردهاید؟ حالا او سوار آسانسوری بزرگ و شیشهای شده و ماجراهای هیجانانگیز تازهای در انتظارش است. وقتی آقای وانکا سرعت آسانسور را زیاد میکند، چارلی همراه با پدر و مادرش و پدربزرگها و مادربزرگها از جو زمین عبور میکند و در فضا چشمش به اولین هتل فضایی دنیا میافتد. او و همراهانش در هتل فضایی با موجودات شروری روبهرو میشوند و بینشان مبارزهٔ سختی در میگیرد...
رولد دال در مورد کتاب چارلی و آسانسور شیشهای میگوید: «بعد از موفقیت کتاب چارلی و کارخانهٔ شکلاتسازی، هفتهای حدود پانصد نامه از بچههای سراسر جهان دریافت میکردم که خیلیهایشان از من میخواستند تا چارلی دیگری بنویسم. پس بهخاطر استقبال بچهها و اصرار ناشرم، کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشهای را نوشتم. در این کتاب، یکی از شخصیتهای داستان، رئیسجمهور ابله ایالت متحدهٔ آمریکاست. برحسب اتفاق، پس از انتشار این کتاب، رئیسجمهور آن زمان آمریکا هم از قدرت برکنار شد.»
خواندن کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره رولد دال
رولد دال در سال ۱۹۱۶، در خانوادهای نروژی در ایالت ولز انگلستان به دنیا آمد. دوران دبستان خود را به اصرار مادرش در یکی از مدارس شبانهروزی انگلستان گذراند. این دوران چنان تأثیری منفی روی او گذاشت که بعدها از سیستم آموزشی سختگیر و خشن مدارس شبانهروزی انگلستان بهشدت انتقاد کرد.
در ۱۸ سالگی به استخدام کمپانی نفتی شل در آفریقا درآمد. با شروع جنگ جهانی دوم، بهعنوان خلبان جنگنده در نیروی هوایی انگلستان مشغول به کار شد. در ۲۶ سالگی، به واشنگتن رفت و از همان زمان کار نویسندگی خود را آغاز کرد. اولین داستان کوتاه خود را که شرح ماجراهای دوران جنگ بود، به روزنامهٔ سَتِردِی ایونینگ پُست فروخت و به اینترتیب، حرفهٔ پرآوازهٔ خود را شروع کرد.
پس از آنکه نامش بهعنوان نویسندهٔ بزرگسال ثبت شد، در سال ۱۹۶۰، زمانی که با خانوادهاش در انگلستان زندگی میکرد، نوشتن برای کودکان را آغاز کرد. رولد دال اولین داستانهایش را برای سرگرمی کودکانش مینوشت که بیشتر کتابهایش را به آنها تقدیم کرده است.
رولد دال برای نوشتن یک داستان کوتاه حدود چهار تا شش ماه وقت صرف میکرد. و بارها و بارها کارش را بازنویسی میکرد. او شش یا هفت روز در هفته، هر روز از ساعت ده صبح تا دوازده و چهار تا شش بعدازظهر، پشت میزش مینشست و مینوشت. او به علاقهمندان داستاننویسی توصیه میکند: «برای نوشتن و تمام کردن داستان عجله به خرج ندهید. اول در مورد طرح کلی داستانتان، شروع، وسط و پایان خوب فکر کنید و بعد دست به قلم ببرید.»
او در سال ۱۹۹۰ درگذشت.
در ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۶، اولین روز ملی رولد دال در سراسر انگلستان برگزار شد. در این بزرگداشت ملی، تمام طرفداران این نویسندهٔ نامدار، لباسهای زرد پوشیدند که رنگ مورد علاقهٔ رولد دال به حساب میآید.
آنها همچنین با زبان "گوب بلوفانک" حرف زدند که قهرمانهای رمان چارلی و کارخانهٔ شکلاتسازی به آن زبان حرف میزدند و به تقلید از اومپا لومپاها رقصهای جالبی اجرا کردند.
بخشی از کتاب چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای
«درست همان لحظه، آسانسور بزرگ شیشهای آقای وانکا تنها چیزی نبود که دور مدار زمین میچرخید. دو روز قبل، ایالت متحدهٔ آمریکا اولین هتل فضایی خود را با موفقیت به فضا پرتاب کرده بود که کپسول سوسیسیشکل و غولپیکری بود. اسم هتل فضایی را "ایالت متحدهٔ آمریکا" گذاشته بودند و معجزهٔ عصر فضا بود. این هتل یک زمین تنیس، استخر، باشگاه بدنسازی، اتاق بازی بچهها و پانصد اتاقخواب مجلّل با حمام اختصاصی داشت. هتل به تهویهٔ مطبوع و همینطور دستگاه جاذبهساز مجهز بود تا کسی داخل آن در هوا شناور نشود و بتواند عادی راه برود. این شیء استثنایی و عجیب حالا داشت در ارتفاع سیصد و هشتاد و شش کیلومتری، دور مدار زمین میچرخید. قرار بود روزهای دوشنبه تا چهارشنبه، ساعت به ساعت، مسافران را با وسیلهٔ مسافربری کپسولی شکلی که از پایگاه فضایی کیپ کندی به هوا پرتاب میشد، بالا و پایین ببرند. اما تا آن لحظه کسی توی هتل نبود، حتی یک فضانورد. دلیلش این بود که کسی واقعاً باور نمیکرد که یک چنین شیء عظیمی بدون منفجر شدن بتواند از زمین بلند شود.»
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
راستش خیلی زیاد ازش خوشم نیومد نسبت به جلد اولش خیلی...... کمتر هیجان انگیز بود ولی در هر صورت قابل قبول بود بدم نیومد ازش🤷♀️
عالی سرگرم کنندست:)