کتاب عشق و شباب و رندی
معرفی کتاب عشق و شباب و رندی
کتاب عشق و شباب و رندی نوشتهٔ مهران افشاری است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. جستارها، یادداشتها، نقدها و نظرها دربارهٔ ادبیات فارسی و فرهنگ ایران از مهران افشاری در این کتاب آمده است.
درباره کتاب عشق و شباب و رندی
کتاب عشق و شباب و رندی به دنبال تازهبهتازه، نوبهنو، درباره اساطیر و فرهنگ مردم (نشر چشمه) و نشان اهل خدا، مجموعه مقالهها در نقد و تحلیل ادبیات عرفانی فارسی (نشر چشمه) سومین دفتر از نوشتههای ادبی و تحقیقی نگارنده است. عنوان آن را، که عنوان یکی از مباحث کتاب نیز هست، از بیت مشهور حافظ شیراز وام گرفته است، زیرا این سه نکته را در خاطر تداعی میکند:
۱) برای خدمت کردن به زبان و ادبیات فارسی باید عشق داشت. بی یاری نیروی عشق نمیتوان سنگلاخها را درنوردید و سختیها را هموار کرد.
۲) برای باسواد شدن و تحقیق کردن باید از دوران جوانی کوشید. سستی و کاهلی و تنآسانی را باید در ایام شباب از خود دور کرد تا عمری توان کار کرد.
۳) آن رندی که حافظ از آن سخن میگوید، تنها مختصّ به ساحت والای اوست و ما را از آن بهرهای نیست. اما در اینجا رندی یعنی هوشیاری و دانایی و آزادگی که آدمی در ورود به عرصه تحقیق و تألیف ناگزیر از آن است تا هم فریفته دغلکاران نشود و هم با ناملایمات و ناگواریهای بسیار، دلسرد و ناامید نگردد و هم آلوده ناجوانمردیها نشود.
۴) با توجه به معانی متون ادب فارسی است که میتوان مباحثی نو را بیان کرد و از بند «تکرار» رهید. متن کهنه و نو فرقی ندارد، باید به معانی متون پرداخت، مضامین و محتوای آنها را باید کاوید و شکافت تا نقد ادبی در کشور ما تازه و باطراوت باقی بماند، تا گوی بیان توان زد.
عشق و شباب و رندی سه بخش دارد: بخش نخست شامل پنج مقاله است که هر کدام به گونهای یا به اساطیر و افسانهها و یا به فرهنگ عامّه مرتبط است. بخش دوم یادداشتهای تحقیقی است که نویسنده در طی سالها از مطالعه متون ادب فارسی فراهم کرده و به صورت سه مقاله عرضه شده است. بخش سوم به ادبیات معاصر ایران مختصّ است و شامل دو نقد درباره شعر دو شاعر برتر روزگار ما و دو مقاله دانشنامهای درباره دو محقّق بینظیر، ممتاز و عالیمقام است که امید است رهنمون پویندگان عرصه فرهنگ و ادبیات ایران باشد.
خواندن کتاب عشق و شباب و رندی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق و شباب و رندی
«در شاهنامه از دو هما سخن گفته شده است. هما در شاهنامه نام دختر گشتاسپ و همسر اسفندیار نیز هست. گشتاسپ در گرماگرم جنگ در میدان نبرد اعلان کرد که هر کس انتقام خون «زریر» را بگیرد، دختر خود، هما، را به همسری او درخواهد آورد؛ اسفندیار، پسر گشتاسپ، از عهده این کار بهخوبی برآمد و دلاوریها نمود و با خواهر خود، هما، ازدواج کرد.
از اوستا (یشتها، گِوش یشت، بند ۳۱) نیز میتوان دریافت که هما، دختر گشتاسپ بوده است اما هرگز در اوستا از ازدواج اسفندیار با او سخنی گفته نشده است و گذشته از آن اصلاً در اوستا از ازدواج با محارم سخنی مطرح نشده است. واژه «خُوَئیت وَدَثه» که صورت پهلوی آن «خوئیتوک دَس» است و گروهی آن را به معنای ازدواج با محارم تعبیر کردهاند، در گاثاها، کهنترین بخشهای اوستا، و در یشتهای کهن از جمله مهریشت و آبانیشت و زامیادیشت نیست و آنچه هم که از آن در بخشهایی از اوستا ذکر شده است، معلوم نیست که به درستی به چه معناست. شادروان دکتر علیرضاشاپور شهبازی با تحقیقات عالی خود در اینباره در دو مقاله داد سخن داده است که نگارنده نیز به سخنان او استناد میکند. ازدواج با محارم نباید سفارش زردشت بوده باشد و ظاهراً برخی از موبدان دوره ساسانی از واژه «خوئیتوک دَس» ازدواج با محارم را برداشت کرده بودند؛ و البته پیشتر از عهد ساسانی نیز چنین ازدواجهایی گاه در ایران رواج داشته است و ظاهراً کهنترین نمونه آن در ایران، ازدواج کمبوجیه، پادشاه هخامنشی (حک: ۵۲۲ ـ ۵۲۹ پ.م.) با دو خواهر خود، آتوسا و روشنک، است.
ازدواج با محارم بیشتر در جوامعی که زن در آن قدرت و مقام والاتر از مرد داشته است و جوامع کهنی که به آنها اصطلاحاً جامعههای «مادرسالار» میگویند، متداول بوده است. به نظر میرسد که کمبوجیه که سخت تحت تأثیر فرهنگ و تمدن عیلامی بود، به پیروی از همین فرهنگ، با دو خواهرش ازدواج کرد. زیرا ظاهراً در عیلام باستان مادرسالاری متداول بود و زن در جامعه عیلامی مقامی بزرگ داشت و درواقع زنان بودند که فرمان میراندند. در چنین جامعهای شاه با خواهر خویش ازدواج میکرد و اگر درمیگذشت، جانشین او، با آن خواهر ازدواج میکرد.»
حجم
۱۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
حجم
۱۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه