دانلود و خرید کتاب بدون ترس رافائل سانتاندرو ترجمه علی باغشاهی
تصویر جلد کتاب بدون ترس

کتاب بدون ترس

امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بدون ترس

کتاب بدون ترس نوشتهٔ رافائل سانتاندرو و ترجمهٔ علی باغشاهی است و انتشارات ذهن آویز آن را منتشر کرده است. روشی اثبات‌شده برای غلبه بر اضطراب، وسواس، خودبیمارانگاری و هرگونه ترس غیرمنطقی در این کتاب ارائه داده شده است. آیا می‌توانید دنیایی را تصور کنید که در آن احساسات شما فقط به نفع شما باشد؟ آیا می‌دانید که این کار ممکن است! این کتاب، براساس صدها هزار داستان موفقیت، آن را اثبات می‌کند.

درباره کتاب بدون ترس

کتاب بدون ترس یکی از آثار درخور توجه دکتر رافائل سانتاندرو، روان‌شناس معروف اسپانیایی است که بر پایهٔ روان‌شناسی شناختی رفتاری نگاشته شده است. می‌توان گفت این کتاب راهنما، مکمل برخی آثار موفق پیشین وی، همچون «هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» و «هنر تلخ نکردن زندگی» است.

این کتاب ارزنده که جدیدترین اثر دکتر سانتاندرو است، براساس آخرین روش‌های درمانی رفتاری و با ذکر مثال‌ها، تجربه‌های مستقیم او و همکارانش و همچنین دست‌نوشته‌های بیمارانی که درمان شده‌اند تکمیل شده است.

بدون ترس ما را با روش‌های نوین و مؤثر در درمان برخی اختلالات روانی آشنا می‌کند؛ چراکه با آموزشی گام‌به‌گام واضح و مختصر، چهار مرحلهٔ کتاب پیشین خود، هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست را بیان کرده است. کتاب حاضر همچنین به ما این امکان را می‌دهد که حتی بر حادترین ترس‌هایی چون اضطراب یا حملات پانیک، اختلال وسواس فکری_عملی (OCD)، هیپوکندری، خجالتی بودن یا هر ترس غیر منطقی دیگری غلبه کنیم.

بدون ترس روشی نهایی است. این روش را هر کسی می‌تواند با پیروی از دستورالعمل‌ها و البته بی‌آنکه دارویی مصرف کند، در عمل اجرا کند و به بهترین نسخه از خود تبدیل شود؛ فردی آزاد، قدرتمند و شاد.

خواندن کتاب بدون ترس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که درگیر مشکلاتی چون اضطراب شدید، وسواس، اختلال‌های فکری و هر ترسی در زندگی هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بدون ترس

«دفعهٔ بعد که زمین زیر پای خود را پیدا نکردید، هرگز گمان نکنید که به یک مانع رسیده‌اید، بلکه آن را یک شانس بزرگ در نظر بگیرید. بالاخره بعد از این همه سال شاید واقعاً بزرگ شوی.

ماریا خوزه زنی پنجاه ساله، زیبا، فوق‌العاده مهربان و شاد است. او موهای قهوه‌ای روشنی دارد که مواج تا زیر شانه‌هایش می‌افتد. ماریا در آلیکانته زندگی می‌کند و عاشق قدم زدن با حیوان خانگی‌اش در ساحل است. این بانوی زیبا دو بار ازدواج کرده و کارمند دولت است.

یادم می‌آید روز اولی که برای مشاوره به کلینیک آمد، وقتی داشت از مشکل اضطرابش، که ۲۵ سال بود شکنجه‌اش می‌داد! برایم می‌گفت. مدام شوخی می‌کرد. اضطراب تا اعماق وجودش رخنه کرده بود، اما بااین‌حال، او نمی‌توانست از بروز شادی طبیعی خود جلوگیری کند.

ماریا هر روز با حملات اضطرابی بسیار شدیدی دست به گریبان بود و بدتر از آن، به دلیل توصیهٔ بد پزشک، او در چنگال داروهای ضد اضطراب گرفتار شده بود، داروهایی که نه‌تنها هیچ کمکی به او نکرده بودند، به اضطراب، سردرگمی و گه‌گاهی ترس شدید او، که از مصرف بیش‌ازحد داروها سرچشمه می‌گرفت، دامن زده بودند.

او روزی شش یا هفت قرص آرام‌بخش مصرف می‌کرد، با این وجود، اضطرابش سال‌به‌سال بیشتر می‌شد. ماریا، اکنون که بهبودی کامل یافته است، حال و روز آن روزهایش را این‌گونه توصیف می‌کند:

بین اختلال اضطراب و اعتیاد به قرص، ذهن من کاملاً گیر افتاده بود. اعتیاد باعث افزایش پریشان‌حالی من می‌شد؛ زیرا یک ساعت قبل از مصرف هر قرص، دلشوره و تشویش به سراغم می‌آمد. منظورم این است که حملات پانیک به سراغم می‌آمد و علاوه‌برآن، به‌خاطر آن قرص‌های منزجرکننده عصبی‌تر شده بودم.

ماریا خوزه در حملات اضطراب خود، تپش‌های شدیدی را احساس می‌کرد، گویی قلبش می‌خواهد از سینه بیرون بپرد و به دنبال آن سرگیجهٔ بی‌رحمی به او دست می‌داد که تقریباً از پا درش می‌آورد، تا جایی که احساس وحشتناکی از نزدیکی به مرگ را تجربه می‌کرد. ترس به حدی بر او مستولی می‌شد که دستانش به لرزه می‌افتاد، گویی به پارکینسون مبتلا شده است.

این وضعیت وحشتناک می‌توانست ساعت‌ها طول بکشد یا در طول خواب دوباره به او حمله کند، به‌طوری‌که در آن شب، حتی با دو یا سه برابر کردن داروها هم خواب به چشمانش نمی‌آمد!

اما اکنون ماریا خوزه فرد جدیدی است. در زمان نوشتن این مطالب، او بیش از سه سال است که تشنج نداشته و زندگی او رنگی کاملاً متفاوت به خود گرفته است. زندگی‌اش نورانی است! او نه دارویی مصرف می‌کند و نه نیازی به مصرف دارد. زندگی او همانند دریایی آرام است و از این شرایط احساس رضایت دارد.

او در صحبتی که به‌تازگی با هم داشتیم به من گفت: «اگر با شما آشنا نمی‌شدم، هرگز معالجه نمی‌شدم! تو زندگی من را نجات دادی!»

اما حقیقت این است که ماریا خوزه کسی بود که خودش را نجات داد. او به همان روشی که قرار است شما آن را پیش بگیرید، با تلاش فراوان و اراده‌ای که داشت شفا یافت.

خوب نگاه کنید: ماریا خوزه ۲۵ سال، شب و روزش را در کابوس وحشت و اعتیاد شدید به مُسکن‌ها زندگی کرد و حالا ورق برگشته؛ چون او بر آن غلبه کرده است؛ بدون دارو و فقط با کار شخصی، پشتکار و ارادهٔ زیاد.

این کتاب از درمان بیماری‌ای صحبت می‌کند که به‌طورکلی می‌توان آن را «حملات عدم تعادل عاطفی» نامید، پدیده‌ای که «تجربهٔ اضطراب حاد بدون دلیل منطقی» را دربر می‌گیرد.»

Maryam Ahmadi Golshani
۱۴۰۳/۰۴/۰۲

خیلی زیادی کش داده کتاب رو

برای آزادی درونی‌مان شمشیر برافراشته‌ایم، تا بر دیوانگی غلبه کنیم، زندگی زیبا داشته باشیم، بتوانیم اطرافیانمان را دوست داشته باشیم، اثری زیبا از خود به‌جا بگذاریم و دوباره خودمان باشیم.
Nazi Pour
کلر ویکس تأثیرگذارترین فرد در تاریخ درمان واقعی مشکلات عصبی بوده است (و نه فروید یا هر شخص دیگری).
Nazi Pour
پس اگر باید بمیریم، بگذار در حال جنگیدن بمیریم، نه زانوزده بر زمین.
Nazi Pour
اگر تمام احساسات و افکار را به‌طور کامل بپذیرید، سبک و زودگذر می‌شوند. شما ترس آن‌ها را از دست می‌دهید و سپس آن‌ها ناپدید می‌شوند.
tamara

حجم

۲۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان