کتاب روان شناسی خودیار
معرفی کتاب روان شناسی خودیار
کتاب روان شناسی خودیار؛ افسردگی - اضطراب نوشتهٔ رابرت داف و ترجمهٔ مهدی قراچهداغی است و انتشارات ذهن آویز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روان شناسی خودیار
افسردگی بلایی لعنتی است. بهتر از این نمیتوان آن را تعریف کرد. افسردگی یک غول نفرتانگیز است. چونان انگل است که همه انرژی شما را میبلعد تا به حیاتش ادامه دهد. اگر شما با افسردگی روبهرو هستید، احتمالا میتوانید اذعان کنید که در دور باطلی قرار گرفتهاید. میخواهید از حالت افسردگی بیرون بیایید اما هرچه بیشتر تلاش میکنید، بیشتر انرژی و انگیزه خود را از دست میدهید. چیزهایی که پیشاپیش ندارید زیرا به هر صورت افسردهاید. بعد احساس گناه میکنید زیرا میبینید کارهایی را که دیگران به راحتی انجام میدهند شما از عهده انجامدادنشان برنمیآیید. و این شما را افسردهتر میکند.
احساس میکنید هر کار سادهای که میکنید ۱۰۰۰ درصد تلاش بیشتر احتیاج دارد. علتش ابر سیاهی است که دورتان را احاطه کرده است، علتش آن آجرهای سنگینی است که در کولهپشتی خود حمل میکنید. شاید حتی دلیلی برای خواندن این کتاب نداشته باشید.
در فصل مربوط به افسردگی در کتاب روان شناسی خودیار دربارهٔ افسردگی به زبان آدمیزاد با شما حرف زده میشود. رابرت داف یک روانشناس و یکی از اهالی جنوب کالیفرنیاست. او سعی میکند اصول روانشناسی خودیار را با توجه به آنچه در تجربیات بالینی فرا گرفته و آنچه در مدرسه آموخته به زبانی ساده با شما در میان بگذارد. در زمینه روانشناسی این گرایش احمقانه وجود دارد که همهچیز را پیچیده جلوه دهیم. به اعتقاد نویسندهٔ این کتاب، باید بتوانید مسائل را به سادگی توضیح دهید و این البته به شرطی است که درک روشنی از مسئله داشته باشید. این یک روان شناسی خودیار برای کسانی است که از این موضوع دل خوشی ندارند.
اما فصل دوم مربوط به اضطراب است. مغز شما اعجاببرانگیز است. مغز شما کارهای حیرتانگیز میکند. این کتاب به شما کمک میکند تا اضطراب را یکبار و برای همیشه از زندگی خود پاک کنید.
این کتاب با سایر کتابهای خودیار روانشناسی تفاوت میکند. رابرت داف دربارهٔ ۱۲ اقدام برای رسیدن به شرایط بهتر صحبت میکند.
خواندن کتاب روان شناسی خودیار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که اضطراب یا افسردگی دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روان شناسی خودیار
«کلاه تصور خود را بر سر بگذارید. میخواهیم به دوران قبل از تاریخ برگردیم. برای سادگی مطلب فرض کنیم که شما یک غارنشین هستید. برای خودتان غاری دارید و اجاقی و ترکههایی که میتوانید آن را روشن کنید. همسری دارید که میتواند در این روشن کردن آتش به شما کمک کند. یکی از روزها بیرون از غار دنبال غذا میگردید. تصمیم میگیرید به غار برگردید و لحظاتی استراحت کنید. به غار برمیگردید و بعد متوجه میشوید که گروک جوانی که در پایین دست غار شما زندگی میکند به سروقت مونس شما آمده است. آیا این را میپذیرید؟ به هیچوجه.
به محض آنکه متوجه میشوید اوضاع از چه قرار است، مغز شما یک ماده شیمیایی عصبی تولید میکند که دستگاه عصبی سمپاتیک شما را فعال میسازد. قلب خون بسیار زیادی را به عضلات شما میفرستد و این بر تحرک شما میافزاید. چشمان شما خود را با شرایط سازگار میکنند تا مانند یک عقاب ببینید. این نشانه و نمونه جنگ یا گریز است. سالها قبل هم وقتی با خرسی برخورد میکردید همین احساس در شما ایجاد میشد. اما واکنش جنگ یا گریز وقتی در جلسه امتحان شرکت میکنید چیز مناسبی نیست. وقتی سوار آسانسور در طبقه ۲۳ ساختمان میشوید واکنش مناسبی نیست.
اضطراب اگر از حدی فراتر نرود، مفید است و میتوان با آن کنار آمد. اضطراب نهتنها برای واکنش جنگ یا گریز مناسب است، بلکه سبب میشود که گزارش درسی یا اداری خود را قبل از ضربالاجلی که برای آن وجود دارد تهیه کنید. اضطراب زمانی مسئله میشود که بدون اینکه دلیلی داشته باشد به سروقت شما بیاید. اضطراب زمانی مسئله میشود که شما را ناراحت میکند. وقتی مانع میشود که در زندگی فعالیت موفق داشته باشید. آیا قرار است که در دانشگاه در امتحانی شرکت کنید؟ آیا باید کاری را در مدتی معین انجام دهید و حالا این زمان نزدیک میشود؟ طبیعی است که اینها تولید اضطراب بکنند. اینها اضطرابهای طبیعی هستند. اما اگر مثلا قرار باشد با کسی ملاقات کنید و از فکر این ملاقات وحشتزده شوید، دیگر اضطراب شما طبیعی نیست.»
حجم
۱۸۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۸۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه