کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها
معرفی کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها
کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها؛ شش جستار در فلسفه یونانی نوشتهٔ پرویز ضیاء شهابی است و نشر کرگدن آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها
پرویز ضیاء شهابی شش مقاله در فلسفهٔ قدیم یونانی نوشته است که سهتای آنها به ارسطو اختصاص دارد و سهتای دیگر به ترتیب به تالس، اناکسیمندرس و سقراط.
مقالههای این کتاب از این قرار هستند:
«تالس، تولد فلسفه»
«سرآغاز و سرانجام هستها به نزدیک اناکسیمندرس»
«تأملی در شعاری که سقراط سر داده بود»
«پابهپای ارسطو به جستوجوی دانش برین»
«هستشناسی، دانشی که بایدش جست»
«ملاحظات و تأملاتی مجمل در وجوه معانی موجود به نزدیک ارسطو»
خواندن کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرآغاز و سرانجام هست ها
«اگرچه آغاز فلسفهورزی در ظلمات زمانهای پیش از تاریخ نهفته مانده است، میتوان امروز هم هنوز قولی قدیم را قبول داشت که بنابر آن کسی که نخست فلسفهورزی کرده است، تالس ملطی بوده است. تالس پرسیده است: چیست اصلِ آنچه هست؟ بدین پرسش - که نه پرسشی است در خصوصِ این چیز و آن چیز - پاسخ داده است: آب. آیا تالس ماتریالیست (مادّهانگار) بوده است؟ آخر مگر نگفته است که اصل آب است؟ و نه مگر آب جسم است و عنصری مادّی؟ ولی از تالس گفتهٔ دیگری هم باقی مانده است، و آن این است که «هر چه هست پر است از خدایان». اگر بپذیریم که هر یک از دو گفتهٔ بازمانده از تالس نه ناقض که مفسر دیگری است، میتوانیم تالس را از آن روی آغازگر فلسفه بدانیم که اصل و ذات آنچه را هست، به اندیشه، باز جسته است و آن را - کز آن هر هست آمده است و بدان نیز بازمیگردد - اصلی دانسته است ایزدی.
کسی که پیر شده است و آخرهای کار خویش را نزدیک میبیند، بازاندیشیِ اولهای زندگانیاش را، در هر فرصتی که پیش آید، خوش میدارد. بر فلسفه هم همین ماجرا رفته است. اکنون عمرش بیش از ۲۵۰۰ سال شده است، و کسانی که آخر کارش را نزدیک میبینند، کم نیستند. در هر کس که امروز به فلسفه اشتغال ورزد، گهگاه این احساس میخلد که با چیزی سروکارش افتاده است فرسوده و فرتوت. از این تأثر نیاز میخیزد که بازگذشتهاندیش شود و آغازها را باز جوید، و آن گاه را باز جوید که فلسفه هنوز شاداب بود و سرزنده و سرشار از نیروی جوانی.
حالا اگر آغازجویی چنین پژوهش کند تا مگر ساعت تولد فلسفه را به دست آورد، سرگردان و دروا میشود. چرا که ضبط وقایع معنوی را ادارهای نیست، که بایگانی آن تا بدانگاه پیشینه داشته باشد که در دفترهای کهنهاش کسی زادروز فلسفه را ثبت بتواند یافت. راستی فلسفه کی به دنیا آمده است؟ هیچکس، به قطع و جزم، نمیداند. آغاز فلسفه در ظلمات زمانهای اولیه گم شده است.
اما روایتی هست قدیم که میگوید فلسفه را تالس بنا نهاده است؛ که مردی بود زیرکسار از مردم شهر تجاری «ملطیه»، واقع در آسیای صغیر یونانی. میگویند او در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در این شهر زندگی میکرده است و نخستین کس است از مردمان که تعاطیِ فلسفه کرده است. ولی این قولی نیست که اهل فضل، جملگی، بر آن باشند. بعضی که در سرودههای نخستین شاعران قدیم یونانی به افکار فلسفی نیز برخوردهاند، هزیود و یا حتی هومر را نیای بزرگ فلسفه میدانند. از این نیز کسانی پا فراتر میگذارند و میگویند پیشتر از آن که قوم یونانی به روشنایی تاریخ قدم نهد، فلسفه به نوعی، از دیرباز، در میانهٔ اقوام شرقی رواج و تداول یافته بود.
ژرفکاوتر از همه فاضلی بود که در آغاز قرن هجدهم میزیست. یاکوب بروکر (Jakob Brucker) - و یا چنان که خود به رسم رایج در زمانهاش بهتر میپسندید، یاکوبوس بروکروس (Jacobus Bruckerus) - عضو فرهنگستان علوم برلن بود. کتابی به لاتین تصنیف کرده است قطور و به نام تاریخ انتقادی فلسفه، از گهوارهٔ عالم تا عصر ما. اگر قول این فاضل را باور داشته باشیم، باید فلسفه را از همان روزْ شروعشده بگیریم که انسان هنوز در گهواره یا به قنداق (لفظ لاتین را به قنداق هم میتوان ترجمه کرد) بوده است. هم از اینروست که در صفحهٔ عنوان جلد اول تصویری هست نمودارِ منظرهای از عوالم ماقبل زمان؛ خرسی هست از همان عوالم که در خود خزیده است و سم چپ خود را میخاید و بر فراز سرش کتیبه شده است: ipse alimenta sibi؛ ترجمهاش آن که «او خود خوراک خود اوست»، و باید آن را به این معنا گرفت که فلسفه را به غذایی غیر از خود نیاز نیست، فلسفه مسبوق به هیچ علم و یا فن دیگری نیست. فلسفه از خود برآمده است، آن هم در عصری که انسان هنوز در قنداق بوده است.
یاکوبوس بروکروس به جستوجوی آغازهای فلسفه به گذشتههای دور و دورتر واپس و واپستر رفته است. پیش از یونانیان رسیده است به مصریان و پیش از اینان به بابلیان. تا پیش از توفان هم پسپس میتوان رفت. در این دورانِ پس از آدم و پیش از نوح - علیهماالسلام - بود که انسان گامهای نخستین را برداشته بوده بود. به همین مناسبت، نخستین کتاب چندجلدیش را فلسفهٔ پیش از توفان نام کرده است. بروکروس باز هم دست از کاوش برنمیدارد. این پرسش را به میان میآورد که: از کجا که دوران پیش از بنیآدم، عالم فرشتگان و جنّیان از فیلسوفان خالی بوده باشد؟ پس از پژوهشهایی بس ژرف، بدین کشف میرسد که نه فرشتگان فیلسوف میتوانند بود و نه جنّیان. در فیلسوف بودن آدم، پسران و نوههایش هم، که آنان را دقیقتر زیر نظر گرفته است، تردید رواست. نزد ایشان نیز البته رد و رگههایی از تأمل فلسفی سراغ میتوان گرفت. ولی بروکروس تشریفِ فلسفه را بر بالای آنان نیز کوتاه میبیند. حضرت آدم، مثلاً، به زعم بروکروس، مجال پرداختن به تفکر فلسفی اصلاً نداشته است. چرا که چون کسی ناچار باشد تمامِ روز در پیِ برآوردن حاجتهای ضروری خویش باشد، و به گفتهٔ کتاب مقدس قرار باشد از کدّ یمین و عرق جبین نان بخورد، شب سَرِ فرورفتن در اندیشههای ژرف نمیتواند داشت.»
حجم
۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه