کتاب فاتحه نامه
معرفی کتاب فاتحه نامه
کتاب فاتحه نامه نوشتهٔ آنتونیو تابوکی و ترجمهٔ بهمن رئیسی دهکردی است. انتشارات آزادمهر این رمان ایتالیایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فاتحه نامه
در این کتاب توضیح داده شده است که «فاتحهنامه» برابر است با «نماز میت» و «دعای مُرده» و نمازی است که طبق مراسم شرعی کلیسای کاتولیک، به یادبود مُرده به اجرا درمیآید. کتاب فاتحه نامه (وهم) اولینبار در سال ۱۹۹۱ به زبان پرتقالی و سپس در سال ۱۹۹۲ به زبان ایتالیایی چاپ شد. موضوع این کتاب، نوعی ولگردی ناشی از هذیان و پریشانی است که بعضی مواقع دچار انسان میشود و او را راحت نمیگذارد؛ در واقع نوعی دعای میت است که میتوان آن را شکلی از خداحافظی به حساب آورد؛ خداحافظی مردی با روح زنی که وجدان او را ناراحت میکند، با پدری که او را دست میاندازد، با دوستی که او را مسخره میکند، با شاعری که مرشد اوست، با خانه و آشیانهای که آن را دوست دارد، با شهر و دیاری که موطن اوست و... .
در این رمان، بهگفتهٔ مترجم، مردی (نویسنده او را «من» مینامد) در نیمروز آخرین یکشنبهٔ ماه ژولای و بدون آنکه بداند چرا و برای چه، خود را در لیسبونِ خالی از سکنه و داغ، روی اسکلهٔ بندر القنطره مییابد. او میداند که باید کارهایی را انجام دهد؛ بهویژه آخرین کاری را که باید بکند در نظر دارد. او باید با نویسنده و شاعر معروفی که سالها پیش عمرش را به دیگران داده است، ملاقات کند. این مرد گیج و پریشان خود را در محل قرار ملاقات میبیند، اما از آن نویسنده خبری نمییابد. او با خود میگوید که شاید این مرحوم، مانند تمام ارواح، در نیمهشب ظاهر شود!
آنتونیو تابوکی با نوشتن رمان فاتحه نامه، حوادث ۱۲ساعتهٔ یک نویسندهٔ جوان را با تاریخ ادبیات پرتغال در هم میآمیزد و از آن اثری به وجود میآورد که به باور بهمن رئیسی دهکردی، هدیهٔ شایستهای به روشنفکران ارجمند این سرزمین بهویژه «فرناندو پسوا» است.
خواندن کتاب فاتحه نامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایتالیا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتونیو تابوکی
آنتونیو تابوکی (Antonio Tabucchi) در ۲۴ سپتامبر ۱۹۴۳ میلادی در شهر پیزا در شمال ایتالیا به دنیا آمد. او در دانشگاه دولتی سینا به تدریس زبان و ادبیات پرتغالی مشغول بوده است. این نویسنده را بزرگترین نویسندهٔ غیرپرتغالی میدانند که تاکنون درمورد سورئالیزم پرتقالی و بهویژه اروپاییترین شاعر و نویسندهٔ این کشور یعنی «فرناندو پسوا» کار کرده است. عشق و محبت تابوکی به پرتغال در همهٔ آثار او مشاهده میشود.
تابوکی نویسندگی را با رمان «میدان ایتالیا: یک داستان مردمی در سه زمان» در سال ۱۹۷۵ آغاز کرد. او در این رمان نگاه شکستخوردگان مبارزات آزادیخواهی را بیان میکند؛ سپس مجموعه داستانهای کوتاه او «در بلم کوچک» (۱۹۷۸)، «بازی وارونهها» (۱۹۸۱) و «زن بندر پیم» (۱۹۸۳) چاپ میشود. در سال ۱۹۸۴ رمان «شبانه هندی» منتشر میشود. شخصیت این داستان کسی است که برای شناسایی هویت خود بهدنبال دوستی گمشده به هند میرود. این کتاب ۲ بار به پارسی ترجمه شده است. در سال ۱۹۸۵ رمان «دوپهلو زنیهای کوچک بیارزش» و در ۱۹۸۶ «خط افق» از زیر چاپ بیرون میآید. اینجا نیز شخصیت اصلی داستان کسی است که گرچه سرگرم پیداکردن نام جسد ناشناسی است، در واقع بهدنبال کشف هویت اصلی خود است. در سال ۱۹۸۷ ابتدا «پرندگان بئاتو آنجلیکو» سپس «چکیدهٔ پسوا» و در سال ۱۹۸۸ دو نمایشنامهٔ کوتاه او در «دیالوگهای ناتمام» چاپ میشود. در سال ۱۹۹۰ «چمدانی پر از آدم» منتشر میشود که نوشتههایی درمورد فرناندو پسوا است. در سال بعد «فرشتهٔ سیاه» و در سال ۱۹۹۲ «فاتحه نامه» به زبان پرتغالی و سال بعد به ایتالیایی منتشر میشود. در همان سال «خواب خوابها» از زیر چاپ بیرون میآید. در ۱۹۹۴ مهمترین کتاب آنتونیو تابوکی درمورد پسوا و تحتعنوان «سه روز آخر فرناندو پسوا، واپسین هذیان» («یک هذیان: واپسین سه روز فرناندو پسوا») چاپ میشود.
آنتونیو تابوکی آثار دیگری نیز دارد.
بخشی از کتاب فاتحه نامه
«نوشته سر درِ ساختمان اینچنین بود: همهٔ ما فدای آلنتیو - آلنتیو فدای وطن. از پلکان بالا رفتم و درون حیاطی - که به سبک عربهای شمال آفریقا بود، شدم. حوضی آب، با دری شیشهای و ستونهایی که تحت شعاع نور فانوس قرمزرنگ بودند، از آن نوعی که در اماکن مقدس استفاده میکنند. مکانی بود که زیبایی پوچی داشت، تنها در آن حال بود که متوجه شدم چرا قرار ملاقات خود را با ایزابل در آن مکان گذاشتهام: چون که مکانی پوچ و بیمعنا بود. یواش یواش جلو رفتم و دیدم که در انتهای محوطهٔ اندرونی، اتاق مطالعهای هست، با میز و صندلی و روزنامههایی که درون جاگیرهای چوبی مرتب شده بودند، مثل کلوپهای خصوصی انگلیسی. ولی درون اتاق کسی دیده نمیشد. نگاهی سطحی به ساعت انداختم و متوجه شدم که هنوز وقت زیادی به قرار ملاقاتم باقی مانده است. حیاط را با قدمهای آهسته رد شدم. چندین و چند در دیدم و یکی را برحسب اتفاق باز کردم. اتاق بسیار بزرگی بود که دیوارهایش به تابلوهای سبک قرن هجده مزین شده بود، با درهای پنجرهای بزرگ که در بالای آنها نقاشیهای زیبایی درون نیم قوسیهای هلالی منقوش بود. اتاق ناهارخوری، اتاقی بسیار مجلل با میزهای ناهارخوری مرتب و کفپوشی متشکل از چوبهای صیقلیافته براق بود. در یک طرف اتاق نوعی تئاتر خیمه شببازی وجود داشت. پردهٔ مخملی قرمزرنگی فضای کوچکی را باز میکرد که دو ستون در این طرف و آن طرف آن بود و دو لایهٔ چوبی زردرنگ آن را احاطه کرده بود، با دو بازیگر لُخت و عریان که بسیار شنیع و بیحیا به نظر میرسیدند، البته نمیدانم چرا، شاید به خاطر آنکه واقعاً بیحیا بودند. درِ اتاق ناهارخوری را بستم و به حیاط برگشتم.»
حجم
۱۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه