کتاب کتاب راشد: روایت زندگی حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشد
معرفی کتاب کتاب راشد: روایت زندگی حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشد
«کتاب راشد» روایت زندگی حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشد(۱۳۵۹-۱۲۸۴)، نوشته محسن حسام مظاهری(-۱۳۶۱)، است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«زمانهای که راشد در آن به صحنهی زندگی، ناگزیر، پا نهاد و در آن زیست، زمانهی تمایزیابی بود؛ زمانهی تفکیک، مرزبندی، من اینجا و تو آنجا. زمانهای که هرکس ذرهبین دستش میگرفت، میگشت دنبال نقاط افتراق. و بازار مبارزه و اختلاف گرم بود. راشد، اما مرد آشتیدادن بود. برای وصلکردن آمده بود، وقتی همه در پی فصل بودند. سودای «مکتب تلفیق» داشت، وقتی «مکتب تفکیک» فراتر از نام یک جریان فکری، توصیفی بود برای کنش غالب فعالان مذهبی و سیاسی. دنبال تطبیق بود. دنبال جوشدادن.
اولین کتابی هم که نوشت «دو فیلسوف شرق و غرب» بود: دربارهی شباهتهای نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا و نظریهی نسبیت انیشتن. فقط ملاصدرا و انیشتن نبودند که راشد میخواست آشتیشان دهد؛ سنت/مدرنیته، شرق/غرب، اسلام/تکنولوژی، ایران/اسلام، علم/دین، «روشنفکر» / «مرتجع»، «انقلابی» / «غیرانقلابی» و خیلی دوگانههای تقابلی دیگر، در نظر راشد قابل آشتی بودند. میشد که یگانه بشوند. و او همین را میخواست و تبلیغ میکرد. طرفه آنکه این موافقخوانی و مثبتاندیشی، از قضا در آن روزگار حکم مخالفخوانی داشت. ساز مخالفی بود که مخاطبان را میآزرد. و برای همین مستعد سوءتفاهم بود.
همیشه قربانیِ یک نزاع بزرگ و حیاتی برای طرفین ـ مثلاً یک دعوای ناموسی ـ آن کسی است که میخواهد بیاعتنا به قواعد نزاع، از آشتی حرف بزند و میانجیگری کند. میانجی، منفورِ طرفین نزاع است. چون خواسته و ناخواسته عملش، همین وسطایستادناش، همین از معرکه پابیرونکشیدناش، یعنی نفی اصل نزاع. یعنی زیرسؤالبردن هویت و حیثیت طرفینی که نزاع اساساً منبع هویتبخششان است.
راشد در روزگاری که اختلافات میان حکومت و بخش قابل توجهای از دینداران به بالاترین سطح رسیده بود، هنوز با گفتمانی که «مذهبیها» ـ بخوانید: هواداران «اسلام سیاسی» ـ را یکسوی میدان و شاه و حکومتش را سوی دیگر و در تقابل ایشان قرار میداد، همدل نبود.»
حجم
۱۰۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۱۰۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
نظرات کاربران
حجم کتاب بالا نیست و برای به دست آوردن یک شناخت کلی نسبت به شخصیت آقای راشد که روحانی متفاوت و روشنی بودند؛ خوب و مناسب است. کتاب نثر روان و سادهای هم دارد
چقدر این آخوند دوست داشتنی بود