کتاب ماجرا هنوز تمام نشده (جلد سیزدهم)
معرفی کتاب ماجرا هنوز تمام نشده (جلد سیزدهم)
کتاب ماجرا هنوز تمام نشده (جلد سیزدهم از سرگذشت استعمار) نوشتهٔ مهدی میرکیایی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. نویسنده در جلد سیزدهم با اسم «ماجرا هنوز تمام نشده» از پادشاهان دستنشاندهای نوشته است که انگلیس حکومت موروثی آنان را در عراق و سوریه تضمین میکرد.
درباره کتاب ماجرا هنوز تمام نشده
سرگذشت استعمار یک مجموعهٔ ۱۵ جلدی است که در هر جلد آن به بخشی از تاریخ کشورهای استعمارگر و روشهای استثمار دیگر ملتها توسط آنان پرداخته میشود. مردی که در ایستگاه قطاری در فلسطین روی بار و بنهاش نشسته بود و انتظار میکشید زمانی پادشاه سوریه بود. او منتظر ماموری انگلیسی بود تا او را برای رسیدن به تاج و تخت تازه آماده کند. این پادشاه آواره فیصل نام داشت. انگلیسیها به شریف مکه قول داده بودند اگر علیه عثمانی قیام کند، پس از جنگ، حکومت کشورهای عربی را به پسران او خواهند سپرد. آنها یکی از پسرهای شریف مکه را که فیصل نام داشت، برای حکومت در سوریه در نظر گرفتند و پسر دیگرش به نام عبدالله را برای عراق. اما پس از مدتی مجبور شدند فیصل را از سوریه بیرون بیاورند تا تاج پادشاهی عراق را بر سرش بگذارند.
خواندن کتاب ماجرا هنوز تمام نشده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ جهان پیشنهاد میکنیم. نوجوانان بالای ۱۳ سال میتوانند با خواندن این کتابْ از اطلاعات تاریخی آن استفاده کنند.
بخشی از کتاب ماجرا هنوز تمام نشده
«راکفلر بعد از آمریکا به جهان چشم دوخته بود. اخبار «روشنایی جدید» به همهجا رسیده بود و اروپاییها تشنهٔ نفت سفید بودند؛ اما ملوانهای کشتیها از حمل نفت میترسیدند؛ مبادا که کشتی روی آب منفجر شود و بسوزد. بالاخره با پافشاری راکفلر یک مؤسسهٔ کشتیرانی در فیلادلفیا به سراغ ملوانهای شرابخوار که بعضی از آنها هیچوقت هوشیار نبودند رفت. بعضی از این ملوانها قراردادشان را در حالت مستی امضا کردند و حاضر شدند با یک کشتی انباشته از بشکههای نفت، راهی لندن شدند.
با رسیدن اولین کشتی نفت به اروپا، درخواست اروپاییها برای خرید آن به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرد. اکنون ملوانها و صاحبان کشتیها از حمل نفت ترسی نداشتند و سود کمنظیر آن چشمهایشان را پر کرده بود. نفت سفید در سراسر اروپا و بهویژه در روسیهٔ یخزده مشتاقان فراوانی پیدا کرد.
با رسیدن نفت سفید به روسیه، تزار الکساندر، فرمانروای این کشور به ارزش نفت ایالت آذربایجان و مخصوصاً شهر باکو پی برد. منطقهای که روسیه، پنجاه سال پیش، براساس قرارداد گلستان، آن را از ایران جدا کرده بود. در باکو از هزاران سال پیش چشمههای کوچک و بزرگ نفت وجود داشت؛ نفتی که گاه روی آب دریا روان میشد.
تزار در فرمانی زمینهای باکو را بهعنوان املاک شخصی خود اعلام کرد. سپس قطعات این زمینها را به ارزش ششمیلیون روبل طلا به تاجران روس و اروپایی فروخت.
دکلهای استخراج نفت به سرعت در اطراف باکو برپا شد و کارگران فقیری که بسیاری از آنها ایرانی بودند در میان گلولای و آلودگیهای نفت خام و هوایی که از سوختن گاز چاهها مسموم شده بود، به استخراج نفت مشغول شدند. این کارگران باید روزی شانزده ساعت کار میکردند و آذوقهٔ خود را با دستمزد اندکشان از مغازههایی میخریدند که به صاحبان چاهها تعلق داشتند. گاهی گروهی از کارگران علیه کارفرماها شورش میکردند، اما سربازان تزار با وحشیگری آنها را سرکوب میکردند؛ بسیاری از این کارگران هیچگاه به ایران برنگشتند.»
حجم
۹۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۹۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه