کتاب گوشهٔ ششم عاشقی
معرفی کتاب گوشهٔ ششم عاشقی
کتاب گوشهٔ ششم عاشقی نوشتهٔ سیدمحمد ساداتاخوی است و بهنشر آن را منتشر کرده است. این کتاب نامزد دریافت جایزه کتاب سال در سال ۱۳۹۹ بوده است. این اثر مناسب گروه سنی کودک و نوجوان است.
دربارهٔ کتاب گوشهٔ ششم عاشقی
این کتاب دارای سه بخش است که در بخش اول تک داستانهایی درباره شخصیتهای شهید عاشورا بیان شده است. در بخش دوم به نویسنده تأکید میکند که تاریخ تکرار میشود و داستانهایی درباره زندگی پیامبران الهی را نقل میکند و سپس ارتباط آن با زندگی امام حسین(ع) را مشخص میکند.
بخش سوم مجموعهای از روضههایی است برای شب های دهه محرم، که ریشه در سنت روضه خوانی ایرانی دارد.
گوشهٔ ششم عاشقی تا حد زیادی به تاریخ وفاودار است.
خواندن کتاب گوشهٔ ششم عاشقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانان علاقهمند به داستانهای مذهبی و عاشورایی پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ سیدمحمد ساداتاخوی
سید محمد سادات اخوی در شهریور ماه ١٣٥٢ شمسی در تهران به دنیا آمد. ار از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعار بسیاری سروده است. سید محمد اخوی فرزند سید محمدرضا سادات اخوی از عالمان دینی تهران و یزد است. او سمتهای اجرایی زیادی را در حوزههای مختلف فرهنگی برعهده داشته است از جمله:
مسئولیت دفتر ادبیات بچههای مسجد (حوزه هنری)،
مدیریت امور ادبی و معاونت هنری (سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)،
مدیریت شورای نویسندگان پخش رادیو فرهنگ (صدا و سیما)،
طراحی، مشاوره و اجرای بیش از ٦٥ پروژهٔ فاخر فرهنگی
١٧ سال «کارشناس - مجری» و برنامهسازی همزمان در صدا و سیما.
این شاعر و نویسنده در چندین جشنواره ادبی - هنری که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما برگزار شدهاند بهعنوان هنرمند برگزیده انتخاب شده است.
سیدمحمد ساداتاخوی مؤلف ۸۰ عنوان کتاب در حوزههای شعر، داستان، نثر ادبی، پژوهشهای ادبی و مذهبی، شعر، نثر طنز و ... است.
بخشی از کتاب گوشهٔ ششم عاشقی
«راستی!... به خاطر انبوه سفرهایی که در عالم خبرنگاری مطبوعات و اجرای برنامههای تلویزیونی کردهام... به خاطر آدمهای فراوانی که دیدهام... به خاطر داستانهای بسیاری که خوانده و نوشتهام... و به خاطر همصحبتی با همه عاشقان امام حسین (ع) در شهرهای گوناگون... و به خاطر سفرهایی که به عراق کردهام... مطمئن شدهام که کربلا... تنها شهری است که قاعده جغرافیا را به هم ریختهاست... کربلا، تنها شهری است که «شهر» است... اما همه شهرهای دنیا را... با همه ساکنان شهرها... در دلش جا داده است.
چقدر خوب بودند روزهای اول... همینقدر که مرا به نام شما میشناختند و دوستم داشتند، برایم زیبا بود و حتی یک لحظه هم نگران نبودم.
روز و شب برای خودم تصویر شهری را میساختم لبریز از حضور شما... و یاران شما... و آنقدر نزد این مردم شاد بودم و عزیز که آنی تنهایم نمیگذاشتند و کنارم مینشستند و زمزمه میکردند و -به نام شما- خوب میگذشت.
پسرعموی عزیز!
راستش حق داشتم. هرچه نوشتم، حق داشتم.
حتی اگرچه قاصدی برایتان فرستادم که بیایی و حال کسی دیگر پی همان قاصد فرستادهام تا... تا نیایید...
اما هنوز همه کلمات نامه اول بر صفحه ذهنم نقش بسته است و هنوز احساس میکنم درست گفتهام و انگار هنوز دلم میخواهد بیایی. اما... اما نیایید!... این را با همه وجود میگویم. چقدر خوب بودند روزهای اول!»
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه