کتاب معلم شمشیرزنی
معرفی کتاب معلم شمشیرزنی
کتاب معلم شمشیرزنی نوشتهٔ الکساندر دوما و ترجمهٔ ناهید عباسی است. انتشارات نسل روشن این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. از نویسندهٔ فرانسویِ این اثر، رمان «سهتفنگدار» را میشناسید.
درباره کتاب معلم شمشیرزنی
کتاب معلم شمشیرزنی که در سال ۱۸۴۰ میلادی منتشر شده، ترجمهای از نسخهٔ روسی رمان و نخستین ترجمهٔ آن به زبان فارسی است. این رمان یک راوی اولشخص دارد، در روسیه میگذرد. در آغاز این رمانْ راوی از «گریسه» میگوید که پس از دیدن او کنار در ورودی سالن شمشیرزنی، فریاد زد و از یک معجزه سخن گفت. راوی میگوید که در حقیقت تا همان بعدازظهر که «آلفرد دی نروال» داستان «پالینا» را برای او و دیگران تعریف کرد، او حتی یکبار هم به آدرس شمارهٔ ۴ در مونمارت سر نزده بود و این اولینبار بود که او سرِ کلاس معلم شمشیرزنی حاضر میشد.
الکساندر دوما، رمان حاضر را در ۲۱ فصل نوشته است؛ رمانی که در روسیه بهوسیلهٔ «سزار نیکلاس اول» ممنوع اعلام و موجب پرهیز این نویسنده از سفر به این کشور تا پس از مرگ این سزار شد، اما بهدلیل این ممنوعیت، کتاب «معلم شمشیرزنی» بسیار محبوب شد. این رمان را یکی از آثار دوما دانستهاند که او با کمک خاطرات و تجربههای واقعی او در روسیه به رشتهٔ تحریر درآورده است. بسیاری از بخشهای این رمان را تاریخ و واقعیات تشکیل دادهاند.
خواندن کتاب معلم شمشیرزنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن نوزدهم فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره الکساندر دوما
الکساندر دوما در سال ۱۸۰۲ به دنیا آمد. او رماننویسی فرانسوی است که به رمانهای ماجراجویانهاش مشهور است. دوما علاوهبر رماننویسی، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و خبرنگار بود. او پس از استقرار رژیم سلطنتی، در ۲۰سالگی و در سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با کمک اقوام پدری، بهسمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد؛ همزمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر میپرداخت. در سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما همراه با تنی چند از دوستانش، رمان «جنایات مجلل» را طراحی کرد و نوشت. این رمان در ۸ قسمت، به شرح جنایات مشهور اروپا میپردازد.
نویسندگی برای دوما درآمد بسیاری به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ولخرجی و دستودلبازی او در نهایت باعث ورشکستگیاش شد. دوما در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و ۲ سال از زندگیاش را آنجا سپری کرد. دوما بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب دارد. کتابهای او تقریباً به تمام زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم بر اساس کتابهایش ساخته شده است. بسیاری از رمانهای او از جمله «کنتِ مونت کریستو»، «سهتفنگدار» و «بیست سال بعد» رمانهایی دنبالهدار و سریالی هستند. رمان «معلم شمشیرزنی» یکی دیگر از آثار اوست.
کشور فرانسه، نویسندگان برجستۀ بسیاری دارد، اما گویا گسترۀ خوانندگان هیچیک از آنها به دوما نمیرسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاه رگههایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشتههای او یافت میشود. الکساندر دوما در سال ۱۸۷۰ درگذشت.
بخشی از کتاب معلم شمشیرزنی
«همین که من جریان را برای لوئیزا تعریف کردم، نتوانستم او را آرام کنم. من امیدوار بودم که یک وضعیت غیرمنتظرهای توطئه آمادهشده را بر هم بزند و با این فکر به آپارتمان خودم برگشتم تا استراحت کنم. به قدری خسته بودم که بسیار دیر بیدار شدم، فوراً لباس پوشیدم و به میدان سنا رفتم.
توطئهگران زمان را تلف نکرده بودند و هر کدام از آنها طبق دستور تورتسکی در روابط خارجی و مثل ریلییف در امور سیاسی سر پست خود بودند. ستوان یکم آربوزوف میبایست شورش را در بین ملوانان پرسنل گارد گواردیسکی علم کند و برداران باریسکو و ستوان دوم گودیما در هنگ ایزمایلسکی. شاهزاده شپین-روستفسکی، کاپیتان میخائیل بستوژف، برادر او الکساندر و دو افسر دیگر، بروک و ولکوف، هنگ مسکو را در دست گرفته بودند. آن چیزی که به کنت آننکوف مربوط میشد، او هیچ دستور اجرایی نداشت؛ اما قول داده بود هر کاری که از او بخواهند انجام دهد. از آنجا که او فرد باشرافتی محسوب میشد و هیچ پستی را در دولت آینده درخواست نکرده بود، چیز زیادی از او نمیخواستند.
از آنجایی که هوا بسیار سرد بود، من تا ساعت یازده، نَه در میدان سنا (چرا که هوا بسیار سرد بود) بلکه در شیرینیفروشیای که در انتهای خیابان نفسکی نزدیک به خانه بانکداری به نام سِر کله بود، حضور داشتم. اینجا جای خوبی برای نظارت بود؛ چرا که پنجره این شیرینیفروشی به میدان آدمیرالتیسکی باز میشد. در این مغازه هر لحظه مراجعینی میآمدند که از آنها میشد فهمید که در شهر چه خبر است. فعلاً همه چیز ظاهراً امن بود. در قصر ژنرالها و آجودانها با گزارشاتی که هنگ کوننوراتسکی، نگهبانان سوارهنظام، هنگهای پِرِآبرآژِنسکی و سمنوفسکی، گارد پاولفسکی، گردان سوارهنظام استرلکوف، هنگ سوارهنظام فنلاند و ساپورها که سوگندها را برای شاه جدید میآورند، حضور داشتند. از دیگر بخشهای نظامی فعلاً خبری نبود؛ اما مطمئناً، فقط به این دلیل بود که پادگانهای آنها در حومه قرار داشتند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه