کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس

کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس نوشتهٔ سیدداود ساداتیان سعدآباد و محمد قرجه قیایی را انتشارات پادینا منتشر کرده است. این کتاب به توضیح و تببین مفاهیم پایهٔ فیزیک الکتریسیته و مغناطیس می‌پردازد.

درباره کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس

الکترومغناطیس شاخه‌ای از فیزیک است که به مطالعهٔ پدیده‌های الکتریکی و مغناطیسی و ارتباط این دو با یکدیگر می‌پردازد. نظر به اهمیت وجود این نوع انرژی در زندگی روزمره و نیز گسترهٔ وسیع به‌کارگیری آن در صنایع مختلف، نیاز است تا دانشجویان رشته‌های مرتبط با این حوزه، آشنایی مبنایی‌تر و عمیق‌تری با این مفهوم پیدا کرده و پس از آن به‌سراغ کتاب‌های پیچیده‌تر و تخصصی‌تر بروند. کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس به قلم سیدداود ساداتیان سعدآباد و محمد قرجه قیائی کوشیده است تا در ۱۲ فصل مفاهیم و روابط فیزیک الکتریسیته و مغناطیس جلد دوم فیزیک هالیدی را به زبانی ساده و گیرا بیان کرده و از دشواری فهم این مباحث برای دانشجویان بکاهد و زمینهٔ افزایش علاقه و ترغیب آنان برای مطالعهٔ بیشتر باشد.  

خواندن کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دانشجویان رشته‌های علوم پایه و نیز علاقه‌مندان به یادگیری مباحث حوزهٔ برق و الکترونیک از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب مقدمه ای بر فیزیک الکتریسیته و مغناطیس

«نیرویی که در زندگی روزمرهٔ مردم مهم و دارای کاریرد می‌باشد، نیروی الکترومغناطیسی است. به‌طور تاریخی بشر چندین هزار سال است که از وجود این نیروها مطلع است. اجسام در اثر مالش یا روش‌های دیگر باردار می‌شوند و همدیگر را جذب و یا حتی همدیگر را دفع می‌کنند. تقریباً تا چندصد سال پیش مردم نیروی الکترومغناطیسی را دو نیروی متفاوت با دو منشأ متفاوت می‌دانستند. تا این که در این زمان برای اولین‌بار شخص هانس کریستین اورستد آزمایش‌هایی را انجام داد و توانست اثرات مغناطیسی را به‌وسیلهٔ جریان‌های الکتریکی مشاهده کند و متوجه شد که این دو نیرو علی‌الاصول باهم یکی هستند. پس از آن فارادی آزمایش‌هایی را طراحی کرد تا بتواند این مفهوم را بهتر نشان دهد.

هانس کریستین اورستد، فیزیک‌دان سرشناس قرن هجدهم و نوزدهم که بیشتر به‌دلیل این کشف که جریان الکتریکی، میدان مغناطیسی ایجاد می‌کند، که یکی از مباحث مهم الکترومغناطیس است، مشهور شد.

مایکل فارادی شخصی منحصربه‌فرد در زمینهٔ فیزیک و شیمی بود. بیشتر آزمایشات خود را بر اساس شهود خود پیش می‌برد و از روابط ریاضی خبری نبود. کشف بنزن، تهیهٔ کلر مایع و قوانین الکریسیته و مغناطیس از دستاوردهای این دانشمند فاخر است.

بعد از فاردی، ماکسول به‌وسیلهٔ آزمایش‌های فارادی و اورستد، توانست کل الکترومغناطیس را به صورت یک فرمالیزم ریاضی بسیار دقیق دربیاورد. (معادلات ماکسول) که علی‌القاعده کل مبحث الکترومغناطیس با این چهار معادلهٔ ماکسول توصیف خواهد شد. ماکسول با انتشار یک نظریهٔ دینامیک برای میدان الکترومغناطیسی در سال ۱۸۶۵ نشان داد که میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی به شکل امواجی با سرعت نور در فضا حرکت می‌کنند.»