کتاب اتوبوس انرژی

کتاب اتوبوس انرژی نوشتهٔ جان گوردون و ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی و ویراستهٔ محمد علی پور است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. از همان زمانی که سوار اتوبوس انرژی می‌شوید، از زندگی خود لذت بیشتری خواهید برد!

درباره کتاب اتوبوس انرژی

کار لذت‌بخشی است که به عقب برگشته و نگاه کنید چه رویدادهای خاصی در زندگی‌تان رخ داده که موجب شده تا شما در جایگاه فعلی خود قرار بگیرید. موضوع کتاب اتوبوس انرژی هم دقیقا همین است.

جان گوردون در این کتاب شما را به اتوبوس انرژی دعوت می‌کند. ما در این کتاب، به یک سفر کوتاه، سرگرم‌کننده و پرمعنی خواهیم رفت. شما از این کتاب نه‌تنها برای فراهم آوردن یک سوخت مناسب و قدرتمند برای زندگی، کار و گروهتان با انرژی مثبت استفاده می‌کنید، بلکه از اینکه زندگی‌تان را در کنترل گرفته‌اید نیز لذت ببرید. همیشه به یاد داشته باشید، هدف حیات این است که سرزنده زندگی کنید، از آن لذت ببرید و تا آنجا که ممکن است به مقصد نهایی خود نزدیک شوید، درحالی‌که لبخند بر لب دارید و به همه نشان می‌دهید که از سواری با این اتوبوس لذت برده‌اید.

با اینکه در این کتاب بیشتر از کسب‌وکار سخن به میان آورده شده، اما لطفاً به یاد داشته باشید که این کتاب برای همه نوشته شده است. همهٔ ما بالاخره عضوی از یک گروه هستیم و هر عضو از یک گروه (چه این گروه، چه گروه‌های کاری، ورزشی، خانوادگی، مذهبی و آموزشی) می‌تواند ده اصل ساده، اما قدرتمندی را که در این کتاب آورده شده، به کار بگیرد و به موفقیت برسد. همیشه به خاطر داشته باشید که تنها افراد مثبت در یک گروه هستند که می‌توانند نتایج مثبت را به دست بیاورند و تنها سوختی که برای رفتن در این مسیر نیاز دارند، انرژی مثبت است

شما هر صبح یک انتخاب تازه پیش رو دارید. اینکه می‌خواهید مثبت‌گرا باشید یا منفی‌گرا؟ بهتر است بدانید که افکار مثبت به شما نیرو خواهند بخشید.

این انتخاب در محل کارتان شکل دیگری به خود می‌گیرد. شما می‌توانید افرادی را به خود جلب کنید که کارشان را به‌درستی انجام می‌دهند یا کسانی را به خود جذب نمایید که همیشه مرتکب اشتباه می‌گردند. گمان می‌کنید کدام دسته از این افراد انرژی بیشتری به شما خواهند بخشید؟

خواندن کتاب اتوبوس انرژی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید برای روح خانواده، کار، همکاران و سازمانی که دارید، سوخت انرژی تهیه کنید، این کتاب را بخوانید. انرژیِ جان و توصیه‌های او از درون صفحات این کتاب به بیرون تراوش خواهد کرد و شما را در بر خواهد گرفت و کمکتان خواهد کرد تا در هر کاری که انجام می‌دهید انرژی مثبت را منتقل کرده و این دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی بدل کنید.

بخشی از کتاب اتوبوس انرژی

«آن روز دوشنبه بود و دوشنبه‌ها هرگز روزهای خوبی برای جورج نبود. او جلوی درِ خانه‌اش ایستاده و به اتومبیلش خیره شده بود و با ناراحتی سر تکان می‌داد. نه، او اصلاً تعجب نمی‌کرد. در چند سال گذشته همیشه همین بود؛ هر روز بدبیاری می‌آورد و ابرهای تیرهٔ بدشانسی، آسمان صاف و آفتابی زندگی‌اش را در خود پوشانده بودند و امروز هم با باقی روزها هیچ فرقی نداشت. لاستیک اتومبیلش اصلاً باد نداشت و چهرهٔ جورج شکلی به خود گرفته بود که انگار همین الان زیر گریه خواهد زد. او درِ صندوق‌عقب را باز کرد و زمانی که لاستیک یدک پنچر را درون آن دید، غرید: «نه! امروز نه!»

ناگهان حرف‌های همسرش درون سرش پیچید که می‌گفت: «جورج! باید پنچری لاستیک یدکی را بگیری. یک روز با لاستیک پنچر اتومبیلت روبه‌رو خواهی شد و آرزو می‌کنی که این حرف مرا جدی می‌گرفتی».

جورج با تعجب از خودش پرسید: چرا همیشه حق با همسرم است؟ سپس به‌سرعت به‌سمت پایین کوچه راه افتاد تا ببیند همسایه‌اش، دِیو برای رفتن به سر کارش حرکت کرده است یا خیر. او نیز در مرکز شهر کار می‌کرد و اگر جورج می‌توانست خودش را به او برساند، می‌توانستند با هم به مقصد برسند و او با تأخیر در محل کارش حاضر نشود.

جورج آن روز جلسهٔ مهمی با افراد گروهش داشت و اصلاً زمان خوبی برای دیر کردن نبود. امروز نه! امروز اصلاً نه! جورج زمانی که دید اتومبیل دیو جلوی خانه‌اش نیست، مشت گره‌کرده‌اش را در هوا بالا برد و با خود فکر کرد: معلوم است! چرا باید دیو در اینجا می‌بود؟ در آن صورت کار برای من بسیار راحت می‌شد.»