کتاب روانشناسی اجتماعی
معرفی کتاب روانشناسی اجتماعی
کتاب روانشناسی اجتماعی نوشتهٔ صدیقه دانیالی و ویراستهٔ اکرم وحدانی فر است و انتشارات آها آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روانشناسی اجتماعی
کتاب روانشناسی اجتماعی به منظور شناخت و تبیین اندیشههای موجود در رشتهٔ روانشناسی اجتماعی نگاشته شده است. امروزه با توجه به گسترش روابط میان افراد، رشد فضاهای مجازی و دگرگونشدن شیوهٔ زندگی مردم، شناخت رفتار آدمی در جامعه امری اجتنابناپذیر شده است و کتاب پیش رو سعی کرده تا با زبانی ساده به تبیین این دسته از شناختها نگارش شود. از سوی دیگر، با توجه به گسترش علوم میانرشتهای و استقلال رشتههای علوم انسانی، حوزههای میانرشتهای بیش از گذشته خواهان داشته و بهراستی نیاز به درک شاخههای زیرمجموعه آن بیش از گذشته احساس میشود؛ بنابراین، این کتاب با هدف پاسخدادن به سوالات در حوزهٔ روانشناسی اجتماعی و رشتههای تحصیلی چون جامعهشناسی، علوم ارتباطات و روابط عمومی، مددکاری اجتماعی، مدیریت فرهنگی، روانشناسی، مطالعات فرهنگی و ... نوشته شده است تا با سادهسازی مطالب و تئوریها و استفاده از مثالهای ساده به خواننده کمک بیشتری شود.
کتاب در شش فصل تنظیم و ارائه شده است که فصل یکم آن شامل تعریف کلی از روانشناسی اجتماعی است و هدف آشنایی خواننده با این رشته و درک رابطه و چگونگی زایش آن در طول زمان مخصوصا چگونگی شکلگیری و گسترش آن در دانشگاه و مجامع علمی ایران است. در فصل دوم نیز سعی شده است بهطور خلاصه رابطه این علوم نوپا با سایر علوم ترسیم شود و رویکردهای که نسبت به درس روانشناسی اجتماعی وجود دارد مورد واکاوی قرار گیرد، چراکه شناخت چگونگی خلق هر امری میتواند به درک بهتر آن کمک شایانی کند.
فصل سوم که بیشترین نزدیکی را با حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات در خود دارد به چگونگی رابطه بین فرهنگ و روانشناسی اجتماعی میپردازد و به دنبال آن است تا خواننده را با مراحل و حلقههای ارتباطی این رشته و حوزههای تخصصی شکلگیری رفتار و امکان شناخت و تجزیه و تحلیل آن آشنا کند. در فصل چهارم سعی شده است تا شاخصترین نظریات که عموما با سرفصلهای کتب دانشگاهی ارائه شده از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تطابق دارد، انتخاب و تشریح شود.
چگونگی شکلگیری نظریه کنش متقابل نمادین که یکی از مهمترین مکاتب علوم اجتماعی و روانشناسی در جهت چگونگی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری فرد و جامعه را شامل میشود نیز فصل پنجم را به خود اختصاص داده و در فصل ششم نیز سعی شده به چگونگی شکلگیری رفتار در گروه، شاخصهای گروه و نقش رهبری در آن اشاره شود.
خواندن کتاب روانشناسی اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب ویژهٔ دانشجویان مقطع کارشناسی رشتههای جامعهشناسی، علوم ارتباطات و روابط عمومی، مددکاری اجتماعی، مدیریت فرهنگی، روانشناسی و مطالعات فرهنگی است.
بخشی از کتاب روانشناسی اجتماعی
«آدمی از زمانی که چشم به جهان میگشاید و در بستری به نام جامعه قرار میگیرد ومفهوم چگونه زیستن را در آن میآموزد. فرد در محیط اجتماعی رفتار، نگرش و باورهای زندگی خویش را فرا گرفته، به واسطهٔ وابستگیهایی که میان فرد و جامعه شکل میگیرد، هم برمحیط بیرون خود اثر میگذارد و هم از آن تأثیر میپذیرد. انسان در پی مجموعه روابطی که در اجتماع برای خویش ترسیم میکند، پیوسته به دنبال تنظیم رفتار خود است زیرا در این صحنه او به مثابه بازیگری اجتماعی دست به کنشهایی میزند که بتواند بیشترین نفوذ و مقبولیت را در میان اطرافیان برای خویش کسب کند.
در طی دهههای اخیر، رشتهٔ جامعهشناسی در دانشگاههای کشورها گسترش یافته و در راستای آن گرایش های میان رشته ای که خبر از تخصصی تر شدن حوزه های علوم انسانی می دهد، نیز با رشد روزافزونی روبه رو بوده است. رشتۀروانشناسی اجتماعی نیز به نوبهٔ خود از جمله رشته هایی است که زمان زیادی از تأسیس و تدریس آن در محیط های علمی نمی گذرد، اما در این مدت اندک توانسته است مکاتب بسیاری را در دل خود بیافریند و نگاه کلاسیک جامعه شناسان را که معطوف بر سطوح کلان اجتماع بود، به سمت سطوح خردتر، همچون رفتار، افکار و احساسات انسانها در جامعه، سوق دهد.
روانشناسی اجتماعی دانش مطالعهٔ رفتار آدمی در اجتماع است که در پی کنش متقابل افراد رخ می دهد و به این ترتیب قصد دارد تا بتواند افکار، عقاید و رفتار انسانها را در جامعه با نگاه علمی درک کند و چگونگی تأثیر متقابل جمع بر فرد یا فرد بر جامعه را تبیین نماید. وقتی انسان به عنوان عضوی از جامعه پذیرفته میشود، میکوشد تا رفتار و اعمال خویش را با آن هماهنگ کند. اما از سوی دیگر، تمام انسانها در پی وقوع یک رخداد یکسان، رفتارهای مشابهی را بروز نمیدهند. آدمی در پی روابط متقابل خویش در محیط زیست اجتماعی، چون قومیتها، گروهها، قشرها و طبقههای جامعه، ارزشها و نگرشهایی را بازآفرینی میکند که بررسی آنها ضروری است و بر این اساس، روانشناسی اجتماعی با تکیه بر مطالعهٔ رفتارهای اجتماعی ودر نظر گرفتن محیط، به بررسی تأثیرات جامعه و کنش میان افراد می پردازد.
تاریخچهٔ روانشناسی اجتماعی
آنگونه که در ابتدای فصل بیان شد، با گسترش گرایشهای میان رشتهای در فضاهای آکادمیک جهان، رشتهٔ روانشناسی اجتماعی به وجود آمد. با اینکه بیش از چند دهه از پیدایش این مفهوم به عنوان یک رشتهٔ مستقل علمی در حوزهٔ علوم انسانی نمیگذرد، اما اگر گمان کنیم مفاهیم موجود در آن حاصل این چند دهه است، سخت در اشتباهیم، چرا که مفاهیم علوم نوپای امروزی در فلسفۀکلاسیک، همچون بسیاری از علوم، قابل مشاهده است. نخستین نشانههای روانشناسی اجتماعی را در سدهٔ چهارم پیش از میلاد، و پیشینهٔ این علم نوظهور را در آثار افرادی چون افلاطون و ارسطو میتوان دید. به بیان هرمان ابینگ هاوس در قرن نوزدهم میلادی، روانشناسی پیشینهای دراز اما تاریخچهای کوتاه دارد (شولتز و همکاران، ۲۷۳۱:۱۸). در آن سالها روانشناسی اجتماعی به عنوان رشتهٔ میانهٔ روانشناسی و جامعهشناسی بنا نهاده شد.
افلاطون حیات بشری را نوعی از اجتماع نام میبرد و در مدینهٔ فاضلهٔ خود اینگونه بیان کرده است که نوعی طبقهبندی اجتماعی برای مردم جامعه وجود دارد که آنها را به طلا، نقره و آهن تقسیم میکند. افلاطون معتقد بودکه روانِ انسان به سه عنصر شناختی (افکار)، عاطفی (احساسات) و تکانشی (اراده) تقسیم میشود (گنجی، ۶۸۳۱:۱۲). به گمان او، بشر دستاورد نوعی از اجتماع است. وی در جمهوری خیالی خود معتقد بود که با بهکار بردن نهادهای تربیتی و اجتماعی مخصوص میتوانیم طبیعت بشر را به هر صورت که بخواهیم در بیاوریم (ستوده، ۱۳۷۹:۲۴).
آرونسون ارسطو را نخستین روانشناس اجتماعی میداند که ۳۵۰ سال پیش از میلاد، اصول اساسی نفوذ اجتماعی و متقاعد سازی را که مسألهیای مهم در روانشناسی اجتماعی میباشد، تنظیم کرده است (کریمی، ۱۸۳۱:۱۰). ارسطو در نظریهٔ روانشناختی اجتماعی خود میگوید: مردمانی که ما پیش آنها احساس شرم میکنیم، آنهایی هستند که نظر آنها دربارهٔ ما برایمان مهم است. این بیان او در مطالعات ما که با استفاده از گروه راهنما، یعنی گروهی که شکل یا معیاری از رفتار ما را به ما مینمایاند، دارای اهمیت است (ستوده، ۹۷۳۱:۲۵).
ابن خلدون به عنوان نخستین اندیشمند مسلمان که آثاری از وی در حوزه های اجتماعی و روانشناسی به جا مانده است، در نوشتههای خود مفاهیم روان جمعی، روان قومی و غیره را شرح داده و با طرح مفهوم «عصبیت» به عنوان ویژگی بارز قبایل بادیهنشین، به تحلیل واحدهای اجتماعی زمانهٔ خود پرداخته است و از آن به عنوان نیروی کششی میان افراد در یک قوم و قبیله یاد میکند که در نهایت موجب انسجام میان افراد قبیله خواهد بود.
در دورههای معاصر نیز برخی از فلاسفه و اندیشمندان پیرامون ویژگیهای انسان و جامعه داد سخن راندهاند که میتوان به افرادی چون تومان هابس، جان لاک، ژان ژاک روسو، و اسپینوزا اشاره کرد. هابز انسان را حیوانی میداند که هر عمل و حرکتی را فقط به دو انگیزه، ترس و سود شخصی، انجام می دهد. این حقیقت وجود داردکه ترس و سود شخصی تنها انگیزههایی هستند که رفتار و کردار آدمی را هدایت میکنند. از نظر او مهمترین انگیزه رفتار است که موجب شکلگیری رغبت و نفرت در انسان می شود. وی نه فقط به آنچه در زمان حال به او نفع میرساند، رغبت دارد، بلکه منافع آیندهٔ خود را نیز در نظر میگیرد و میکوشد آنچه را در حال و آینده برای او دردناک است، از خود دور نگهدارد (صناعی، ۱۳۴۶:۴۱۵). هابز در قرن هفدهم میلادی انسان را موجودی تنها، خشن و موذی معرفی کرده و در جملهٔ معروف خود «انسان گرگ انسان است» به تعریف سرشت آدمی پرداخته است. توماس هابز فیلسوفی انگلیسی است که اظهار میدارد: انسان بر اثر نیاز به تسلط بر دیگران پخته شده است و میتوان رفتار اجتماعی انسان را با رقابت دائمی او برای کسب ثروت، افتخار و قدرت تبیین کرد (گنجی، ۱۳۸۶:۱۳).»
حجم
۱۷۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۷۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه