دانلود و خرید کتاب آخرین دختر نادیا مراد ترجمه اکبر بتویی
تصویر جلد کتاب آخرین دختر

کتاب آخرین دختر

نویسنده:نادیا مراد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین دختر

کتاب آخرین دختر نوشتهٔ نادیا مراد (فعال حقوق بشر و برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح) و جنا کراژسکی (روزنامه‌نگار نیویورکی) و ترجمهٔ اکبر بتویی است. انتشارات مهراندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر سرگذشت نویسنده از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش) را روایت کرده است.

درباره کتاب آخرین دختر

کتاب آخرین دختر با بخشی به نام «متن سخنرانی من در زمان دریافت جایزهٔ نوبل صلح ۲۰۱۸» آغاز می‌شود؛ سپس پیش‌درآمدی به قلم «امل کلونی»، وکیل دادگستری می‌خوانیم. این کتاب در ۳ بخش و بخشی به‌عنوان بخش پایانی نوشته شده است. آخرین دختر سرگذشت نادیا مراد را روایت می‌کند. او دختری از روستاهای شمال عراق است که مجبور به رویارویی با داعش و در چنگ آن‌ها اسیر شد. در اوت ۲۰۱۴ و زمانی که نادیا مراد تنها ۲۱ سال داشت، شبه‌نظامیان داعش مردم روستایش را قتل‌عام کردند. آن‌ها مردانی که زیر بار زور نمی‌رفتند و زنانی را که مسن بودند و نمی‌شد از آن‌ها بهرهٔ جنسی برد، تیرباران کردند. برادران نادیا و مادرش را هم کشتند و او را به موصل بردند تا در بازار برده‌فروشان و همراه دختران «ایزدی» دیگر بفروشند. نویسندهٔ کتاب حاضر در دست چندین شبه‌نظامی اسیر شد و بارها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفت، اما در نهایت موفق شد از راه خیابان‌های موصل فرار کند و در خانهٔ یک خانوادهٔ مسلمان اهل تسنن پناه بگیرد. پسر بزرگ خانواده، خود را به خطر می‌اندازد تا او را به مکانی امن ببرد.

خواندن کتاب آخرین دختر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای پیشنهاد می‌کنیم.

درباره نادیا مراد

نادیا مراد فعال حقوق بشر و برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل است. او دریافت‌کنندهٔ جایزهٔ «حقوق بشر واسلاو هاول» و جایزهٔ «ساخاروف» و اولین «سفیر حسن‌نیت سازمان ملل» در راستای ارج‌نهادن به بازماندگان قاچاق انسان است. این شخصیت افزون‌بر همکاری با «یزدا» (سازمان حقوق ایزدی‌ها) کوشیده است تا داعش را به‌اتهام نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت به پای میز محاکمهٔ دادگاه جنایی بین‌المللی بکشاند. نادیا مراد همچنین بنیان‌گذار طرح ابتکاری نادیاست؛ برنامه‌ای که برای کمک به بازماندگان نسل‌کشی و قاچاق انسان برای التیام و بازسازی جوامع خود تخصیص یافته است.

درباره جنا کراژسکی

جنا کراژسکی (یا کراجسکی) روزنامه‌نگاری نیویورکی است که بیش‌از یک دهه تجربهٔ زندگی و گزارش در خاورمیانه را دارد. او در سال ۲۰۰۳ با مدرک لیسانس زبان انگلیسی از دانشکدهٔ ویلیام و مری فارغ‌التحصیل شد. آثار کراجسکی در مجلات گوناگونی همچون نیویورکر، نِیشن، نیویورک‌تایمز و... چاپ و به‌صورت آنلاین منتشر شده است. در سال ۲۰۱۵، «کمک‌هزینهٔ تحصیلی نایت - والاس» در دانشگاه میشیگان به او اعطا شد.

کراجسکی با حمایت «مرکز پولیتزر» درخصوص گزارش بحران، به‌مدت ۴ سال در استانبولِ ترکیه زندگی کرد و از ترکیه، عراق و سوریه با توجه خاص به مسائل کردها گزارش تهیه کرد. موضوعات داستان‌های او شامل استخدام زنان در نیروهای مسلح چریکی کردها، احتمال استقلال کردها از عراق و اعتراضات ضدّدولتی در ترکیه می‌شود. در سال ۲۰۱۵، او اولین روزنامه‌نگار آمریکایی بود که قطعه‌ای دقیق و عمیق دربارهٔ «روژاوا»، انقلاب کردها در شمال سوریه، منتشر کرد.

بخشی از کتاب آخرین دختر

«در طبقهٔ بالا زن‌ها کف اتاق در دسته‌هایی دور هم حلقه زده بودند. همان مدرسه‌ای که سال‌ها آنجا درس خوانده بودم و دوست پیدا کرده بودم، حالا به چشمم مکان غریبی می‌آمد. صدای گریه زن‌ها اتاق را پر کرده بود، ولی وقتی کسی جیغ می‌کشید یا می‌پرسید چه خبر است، یکی از داعشی‌ها سرش فریاد می‌کشید که خفه شود و دوباره سکوتی هولناک حاکم می‌شد. همه به‌جز آن‌هایی که خیلی پیر یا خیلی کم‌سن‌وسال بودند ایستاده بودند. هوا شدیداً گرم بود و به‌سختی می‌شد نفس کشید.

چندتا از پنجره‌های حفاظ‌دار را باز کرده بودند تا هوا به داخل اتاق بیاید و از آنجا می‌توانستیم آن‌سوی دیوارهای مدرسه را ببینیم. همگی به‌سمت پنجره‌ها هجوم بردیم تا ببینیم بیرون چه خبر است؛ من هم برای دیدن از پشت ردیفی از زنان تقلا می‌کردم. هیچ‌کس به مسیر روستا کاری نداشت و همه سعی می‌کردند پسر، برادر یا شوهر خود را از میان جمعیتی که پایین توی حیاط ایستاده بودند پیدا کند و ببیند چه بر سرشان می‌آید. بعضی از مردها مستأصل توی باغچهٔ مدرسه نشسته بودند و ما دلمان برایشان می‌سوخت. خیلی بیچاره به‌نظر می‌رسیدند. وقتی تعدادی وانت پیکاپ به جلوی مدرسه رسید و درحالی‌که هنوز روشن بودند و صدای موتورشان می‌آمد آنجا توقف کردند، ترس به جانمان افتاد، ولی داعشی‌ها همه را ساکت کردند و نمی‌توانستیم اسم مردها را فریاد بزنیم یا جیغ بکشیم.»

زینب سادات صدری
۱۴۰۱/۱۱/۱۴

سرگذشت واقعی دختری که توسط داعش به جنون میرسه ولی به لطف خدا از دهن شیر بیرون میاد

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۴۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۲۳۰,۰۰۰
تومان