کتاب تاریخ جهان

کتاب تاریخ جهان نوشتهٔ نیل فالکنر و ترجمهٔ وحید اسلام زاده است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است. این کتاب دیدگاه رادیکالی - مارکسیستی از نئاندرتال‌ها تا نئولیبرال‌ها دارد.

درباره کتاب تاریخ جهان

در کتاب تاریخ جهان تاریخ جهان مورد بحث است. ما برای فهم بیشتر جامعه امروز و آینده، تاریخ را یک سلاح می‌دانیم. چگونه گذشته را درک می‌کنیم و اینکه چگونه گذشته بر حال حاضر ما تأثیر می‌گذارد. 

حاکمان ما این را می‌دانند و از آنجایی‌که آنها علاقه‌مند به دفاع از قدرت خود هستند، از نظارت بر آموزش و رسانه‌های جمعی برای ارائه دیدگاهی تاریخی استفاده کرده و برخی از حقایق تاریخی را پاکسازی می‌کنند. آنها هدفمند بهره‌برداری می‌کنند و خشونت طبقهٔ حاکم و مبارزات ستمدیدگان را نادیده می‌گیرند.

اما نخبگان حکومتی با ثروت و قدرت و دفاع از مورخان محافظه‌کار که منعکس‌کننده جهان‌بینی نخبگان گذشته و حال هستند تمایل به ارتقای دیدگاه خاصی از تاریخ دارند. 

کتاب تاریخ جهان سنتی متفاوت را در پی می‌گیرد. تاریخ نه‌تنها توسط سیاستمداران و نظامی‌ها شکل می‌گیرد؛ بلکه پیامد آن این است که اگر مردم عادی خود را سازماندهی و به‌صورت جمعی کار کنند، آنها نیز می‌توانند تاریخ را شکل دهند.

این روایتی است که در این کتاب آشکار شده است. این کتاب دیدگاه شخصیت با نفوذ خودروسازی، «هنری فورد» را رد می‌کند، با این استدلال که تاریخ فقط در حال وقوع حوادث وادادگان اجتماعی است. اتفاقاً این نیز دیدگاه دیکتاتور اتحاد جماهیر شوروی، جوزف استالین بود که در آن تاریخ به‌عنوان جانشینی از «مراحل» از پیش تعیین شده که طی آن جامعه بشری به پیشرفت (و آن را «ترقی» یا «توسعه» تلقی می‌کرد) دیده می‌شد.

می‌توان یک تاریخ رادیکالی – مارکسیستی جهان را به روش‌های مختلفی نوشت. می‌توان آن را به‌عنوان یک مطالعه واحد به صورت عمومی خواند و از آن گذشت، یا می‌توان آن را به‌عنوان مجموعه‌ای از مقاله‌های تحلیلی کوتاه، مورد استفاده قرار داد و برای اطلاعات و ایده‌های مربوط به رویدادهای خاص از آن استفاده کرد - رویکردی که باعث می‌شود ساختار کتاب حفظ شود. 

خواندن کتاب تاریخ جهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران تاریخ جهان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تاریخ جهان

«انقلاب کشاورزی نوسنگی (یا عصر جدید سنگی) کل تجربه اجتماعی بشر را دگرگون کرد. بعد از آن فقط انقلاب صنعتی تأثیر قابل توجهی داشته است.

داستان ما با یک بررسی سریع از گستره وسیعی از زمان، از حدود هفت میلیون سال پیش آغاز می‌شود، و تا حدود ۵۰۰۰ سال پیش به جلو می‌رود. این دوره را می‌توان به‌عنوان تکامل بیولوژیکی، زیست‌محیطی، فرهنگی و اجتماعی انسان که پی‌درپی تحولات بنیادی ایجاد کرده، شناخت. ابتدا حدود ۷ تا ۶ میلیون سال پیش در چاد یا کنیا ظاهراً اولین «هومنین» بالقوه یعنی موجودات روی درخت تکامل یافته‌اند و این نوع انسان اولیه بعد از جداشدن از اجداد شامپانزه‌اش، دیده شده است.

دوم، حدود ۳.۳ میلیون سال پیش در کنیا، ما اولین مدرک ساخت ابزار توسط انسان را به‌دست آوردیم که نشان دهندهٔ یک تغییر اساسی در رفتار «هومنین» است. این فناوری‌های اولیه و همچنین فناوری‌های بعدی (مانند معروف‌ترین ابزار Oldowan) بسیار اساسی هستند. اما پس از آن، در حدود ۱.۹ میلیون سال پیش، در شرق و آفریقای جنوبی، برخی از هومنین‌ها به موجوداتی با مغز بزرگ‌تر، ظرفیت بیشتری برای ساخت ابزارآلات و سازماندهی اجتماعی و سازگاری با محیط‌زیست در سطوح بالاتری تبدیل شدند. این موجود دارای جنس بدنی نسبتاً مدرن است و به‌عنوان Homo ergaster («انسان کارورز») شناخته می‌شود. این‌گونه بسیار شبیه به Homo erectus («انسان راست قامت») است، یک نوع فسیلی که در آفریقا شناخته نشده، اما این انسان به‌طور گسترده در سراسر آسیا پراکنده شده بود.

سوم، بعد از ۳۵۰۰۰۰ سال، ما اولین مدارک را برای نسل خودمان به‌دست آوردیم: Homo sapiens («انسان خردمند»). به‌نظر می‌رسد که این اجداد مستقیم ما در مراکش زندگی می‌کردند. با این حال، فسیل‌های اولیه، ترکیبی از ویژگی‌های باستانی و مدرن را نشان می‌دهند، و گونه‌های ما تقریباً در حدود ۱۲۰۰۰۰ سال پیش فقط از لحاظ کاملاً آناتومی (و احتمالاً مغزی) مدرن شده‌اند.

چهارم، حدود ۱۰ هزار سال پیش، تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی و کمبود مواد غذایی، برخی از جوامع اقدام به گذار از شکار و جمع‌آوری به کشاورزی کردند.

پنجم، در حدود ۶۰۰۰ سال پیش، تکنیک‌های جدید احیای اراضی و کشاورزی فشرده در برخی جوامع در مناطق مناسب اجازه داد تا با حرکت از کشت کج بیل به سمت کشاورزی مبتنی بر شخم، تولید خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.»