دانلود و خرید کتاب اندازه دیگری مرتضی زارعی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب اندازه دیگری اثر مرتضی زارعی

کتاب اندازه دیگری

نویسنده:مرتضی زارعی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب اندازه دیگری

کتاب اندازه دیگری نوشتۀ مرتضی زارعی است. این کتاب را انتشارات روزنه منتشر کرده است.

درباره کتاب اندازه دیگری

کتاب اندازهٔ دیگری، مجموعه‌ای از ۱۱ داستان کوتاه فارسی است. در داستان‌های این مجموعه با متنی بدون بحران روبه‌رو می‌شویم؛ به این خاطر که داستان‌های کتاب اندازهٔ دیگری با وضعیتی ثابت دیده می‌شوند که دارای تعادل و آرامش است. از این منظر، داستان‌های این مجموعه در نوع خود استثنا هستند. داستان‌هایی که با تعادل شروع شده‌اند، با همان تعادل به پایان می‌رسند؛ به همین علت دغدغهْ بسط‌دادن مفهوم‌ها است. در هر داستان از این مجموعه، فضای متفاوتی داریم و به‌تناسب آن نوع روایت تغییر می‌کند.

داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب اندازه دیگری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

درباره مرتضی زارعی

مرتضی زارعی دانش‌آموختهٔ رشتهٔ مترجمی زبان انگلیسی و زبان‌شناسی است. پیش از این یک مجموعۀ شعر از او منتشر شده است؛ او همچنین مجموعۀ داستانی از «دی. اچ. لارنس» را ترجمه کرده است.

بخشی از کتاب اندازه دیگری

«بوی سوپ عمه گلی

ننه را توی قبرستان ده خاک کردند. کنار بابا که یک سال قبلش مرده بود. بعد از مرگ بابا گاهی که صحبت از مردن می‌شد، ننه به شوخی یا جدی می‌گفت نمی‌خواهد کنار بابا خاکش کنند. می‌گفت: «بیان لااقل و او دنیا رخت بوم.» اواخر زمستان بود که مرد. من درس و دانشگاه را بهانه کردم و به مراسم خاک‌سپاری نرفتم فقط پدر و مادرم رفتند. مادرم می‌گفت ننهٔ بدبخت حتی برای مردن هم شانس نداشت؛ توی برف‌وباران خاکش کرده بودند.

نه وقتی که بابا مرد و نه وقتی که ننه مرد مادرم هیچ ادعای ارث‌ومیراث نکرد. چیزی هم نداشتند به‌جز مقداری خرت‌وپرت و یک الاغ و چند تا بز و مرغ و خروس که آن‌ها هم به دایی اصغر رسیده بود که با زن و بچه‌هایش در خانهٔ کاه‌گلی بابا زندگی می‌کرد البته بعدها خاله سکینه شایعه کرده بود که بعد از مرگ ننه، دایی اصغر دیوار طویله و اتاق تنوری را کنده و پول‌هایی را که بابا قبلاً آنجا پنهان کرده به جیب زده و از این حرف‌ها. کسی چه می‌داند. من که باور نمی‌کنم.

اما مادرم چندان هم دست‌خالی برنگشت. چند ماه بعد، یک روز برخلاف معمول، صبح زود از خواب آشفته‌ای بیدار شدم و برای آب‌خوردن به طبقهٔ بالا رفتم. مادرم را دیدم که مات و ساکت کنار پنجره نشسته شیشه‌ها در نور می‌درخشیدند. نزدیک‌تر رفتم و از پشت‌سرش نگاه کردم دیدم چیزی را میان دست‌ها روی زانوهایش گرفته؛ یک جفت دندان مصنوعی، وسط دستمالی آبی‌رنگ. خنده‌ام گرفت. من را که دید جا خورد با دستپاچگی دستمال را جمع کرد و بلند شد. گفتم: «اون چی بود؟ گفت مال یه پیرزنه است داده ببرم پیش دکتر.» گفتم: «دندونای ننه است؟» سرخ شد. گفت: «اگه به کسی بگی از دستت ناراحت میشم ها!.»

عباس، برادر کوچکم بیدار شده بود و نشسته بود ما را نگاه می‌کرد گفت «مامان، آب!» مادرم در کمدش را باز کرد و دستمال را گوشه‌ای گذاشت. آخرین بار که ننه آمده بود تهران پیش ما مادرم برده بودش دندانسازی چند تا دندان باقیمانده‌اش را کشیده بودند و چند روز بعد برایش دندان مصنوعی گذاشته بودند. ننه انگار قند توی دلش آب شده بود، هرچند همه‌اش می‌گفت تقصیر گلی یعنی مادرم بوده که این کار را کرده. می‌گفت اگر بابا زنده بود توی خانه راهش نمی‌داد؛ انگار هنوز باورش نشده بود که او مرده؛ اما آن دندان‌ها برای ما که به چهرهٔ قبلی ننه عادت کرده بودیم بدجوری توی ذوق می‌زدند و حتی کمی جلف به نظر می‌رسیدند. تازه می‌گفت ای‌کاش یکی از دندان‌های جلویی را طلا می‌کردند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۳۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان