کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه
معرفی کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه
کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه نوشته ٔحیدر شجاعی در انتشارات شهر پدرام به چاپ رسیده است. این کتاب یادداشتها و طرح های حیدر شجاعی را دربر دارد.
دربارهٔ کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه
حیدر شجاعی در این کتاب عقاید و تفکرات و نگاههایش به انسان و زندگی را با شما تقسیم میکند. نوشتههای او رنگ و بویی فلسفی و هستیشناسانه دارد. او خود را جستجوگری معرفی کرده که هرگز در زندگی نتوانست چیزی را به سادگی باور کند و یا تن به خرافات دهد. او از دریچهٔ چشم خود به دنیا، انسان و اطراف خود نگریسته و آنها را بر روی کاغذ آورده است تا به گفتهٔ خودش چیزی برجای گذاشته باشد. شجاعی در ابتدای کتابش از خواننده خواسته است اگر با خواندن دوسه صفحه از نوشتههایش خسته شد دیگر ادامه ندهد. اما نوشتههای شجاعی در سیاه مشق برای دوران قرنطینه، جذابتر از آنند که بعد از خواندن یکی دو صفحه رهایشان کنید؛ چون شما را وادار به تفکر میکنند. تفکر دربارهٔ زندگی، خداوند، دنیا، انسان، مرگ و همهٔ چیزهایی که حتماً تابهحال ذهن شما را هم در زندگی مشغول کردهاند و باعث شدهاند لحظاتی از روزمرّگی جدا شوید و بیندیشید.
کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همهٔ کسانی که دوست دارند دربارهٔ انسان و زندگی و مرگ بخوانند و فکر کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سیاه مشق برای دوران قرنطینه
«اگر انسان در میان شاخههای زندگی نجنبد و صدایش در میان وزوز یک خرمگس نپیچد. چه بلایی بر سر زندگی میآید؟ زندگی در تاریکی فرو میرود؟
انسانها موجودات بسیار پیچیده و استثنایی هستند! من که اینطور فکر می کنم. هنوز هم درست از کارشان سر در نمیآورم. آنها چیزهایی به هم میگویند که بر خلاف عقیدهٔ باطنیشان است!
نه توانستم خودم را کاملاً آشکار کنم و نه کاملاً نهان سازم.
در میان این همه انسان تنها انگشت شماری بوده و هستند که زندگی را خوب درک کرده و میکنند. حتی آنان که عادت دارند لبخندهای طعنهآمیز فلسفی را به زندگی بزنند. به گوشهای میخزند و پژواک دردمندان را تنها از راه فضای مجازی میشنوند. میکوشند راهی برای درمان یأس و بحران وجودیشان بيابند.
این است که شک و تردید. کهنهترین شرنگ غمآلودی است که معنای ذهن اهل حکمت را آلوده میکند!
انسانها در طول تاريخ فرق زیادی نکردند. آنها هنوز مزهٔ واقعی یک استحاله را نچشیدند. شاید نقطهٔ اوج یک انسان؛ در اثری است که از خودش به جا میگذارد. اما اکثر انسانها نه تنها از خودشان اثری به جا نمیگذارند؛ بلکه همچون حلزونی در میان هزاران حلزون کوچک در کنار یک مرداب تجزیه میشوند.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه