دانلود و خرید کتاب صد روز لوکاس برفوس ترجمه دارا معافی مدنی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صد روز اثر لوکاس برفوس

کتاب صد روز

نویسنده:لوکاس برفوس
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صد روز

کتاب صد روز نوشتهٔ لوکاس برفوس با ترجمهٔ دارا معافی مدنی در نشر مرکز چاپ شده است. این کتاب روایت عشقی سرنوشت‌ساز است در زمانه‌ٔ جنگ: گیرا، پیچیده و نافذ.

درباره کتاب صد روز

در کتاب صد روز داستان کمک‌گر جوان سوییسی را می‌خوانیم که با شیفتگی تمام راهی رواندا می‌شود، راهی کشوری که در آن زمان گل سرسبد قاره‌ٔ آفریقا به حساب می‌آمد. ۴ سال بعد همه‌ٔ امیدها به باد می‌رود: سرزمین رواندا به صحنه‌ٔ نسل‌کشی سهمناکی تبدیل می‌شود. داوید باید با این واقعیت کنار بیاید که آگاته‌ٔ دلبندش، دختر یکی از کارمندان عالی‌رتبه‌ٔ دولت رواندا، به گروه قاتل‌ها تعلق دارد و داوید هم شریک جرم می‌شود. به امید آن‌که جان خودش را از مهلکه نجات دهد.

 «این کتاب گواه آن است که: رمان سیاسی به‌راستی می‌تواند روح و روان انسان را دگرگون کند.»

زیگفرید لفلر، ماهنامه‌ٔ ادبیات

کتاب صد روز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های سیاسی و رمان‌های جنگ پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب صد روز

«گه‌گاهی وسط حرف‌هایش سکوت می‌کند، بیشتر وسط جمله. در چشم‌هایش می‌خوانم که دارد چیزهایی را به خاطر می‌آورد، فقط به خاطر می‌آورد و حرفی درباره‌شان نمی‌زند، شاید به این دلیل که کلمه‌ای برای‌شان ندارد، کلمه‌ای برای‌شان پیدا نکرده و اصلاً قصد پیداکردنش را هم ندارد. انگار که دارد با چشمانش وقایعی را دنبال می‌کند، وقایع خانهٔ اَمسَر۱ را؛ جایی که در آن صد روز را سپری کرده بود. شگفت‌آورترین نکتهٔ این داستان این است که حالا چرا این چیزها یک باره برای هیچ‌کس دیگر نه و برای او پیش آمده، برای کسی که اصولاً به‌اش نمی‌آمد برایش اتفاقی بیفتد که ماورای مصیبت‌های زندگی روزمره باشد: جدایی دردناک از همسر، بیماری درمان‌ناپذیر، بی‌خانمان‌شدن بر اثر آتش‌سوزی اوج بلاهایی هستند که به سر آدم‌ها می‌آید. اما مطمئناً گیرافتادن در کلاف سردرگم بزرگ‌ترین جنایت قرن بیستم چیز دیگری است. نه، این مرد، داوید هول،۲ برای چنین فاجعه‌ای ساخته نشده؛ مردی که زمانی در مدرسه هم‌کلاسی‌ام بود و هنوز هم با دیدنش آن پسرکی را می‌بینم که دراز است عین چنار و لب پایینی‌اش کمی آویزان. وقتی محو تماشای چیزی می‌شود، آدم احساس می‌کند که همین الان آب دهانش از لب پایینی سرازیر می‌شود. البته هیچ‌وقت چنین چیزی پیش نیامده. لب خیس‌اش بیش از هرچیز دیگری به یاد آدم می‌آورد که لب پایینی چیزی نیست جز ادامهٔ بخش درونی دهان که به سمت بیرون برگشته.

در کودکی آدم بی‌کله‌ای نبود، هرگز خودش را قاطی کارهای پردردسر نمی‌کرد؛ نه این‌که بترسد ــ اصولاً اهل ماجراجویی و خطرکردن نبود ــ بلکه به‌نظرش این‌جور کارها اصلاً به زحمتش نمی‌ارزید. پسرکی به معنی واقعی کلمه عاقل و سربه‌راه ــ البته غیر از آن سه‌چهار باری که حسابی از عصبانیت جوش آورده بود، اما همان سه‌چهار بار هم قابل مقایسه با کارهای بقیه نبود، بس که به‌ندرت از کوره درمی‌رفت، فقط آخرین بارش در خاطر هم‌کلاسی‌ها مانده بود، روزی که ناگهان رنگش بدجوری پرید، به شکل مشکوکی ساکت شد و بلافاصله صورتش از شدت عصبانیت سرخ شد و با سیلی از فحش و ناسزا شروع کرد به سخنرانی دربارهٔ بی‌عدالتی‌های شرم‌آوری که در جهان حکفرماست؛ آن‌هم با کلماتی که اصلاً انتظار شنیدنش از زبان پسرکی ده‌دوازده‌ساله نمی‌رفت. بدون اغراق می‌شد گفت که عدالت‌خواهی ویژگی برجستهٔ داوید بود، که با خلق‌وخو و رفتار عاقلانه‌اش جور در نمی‌آمد؛ خلق‌وخویی که زبان‌زد همه بود. اما عدالت‌خواهی داوید از جهان‌بینی عمیقی سرچشمه نمی‌گرفت، بلکه صرفاً جنبهٔ احساسی داشت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان