دانلود و خرید کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس (مگنس چیس) ریک ریوردان ترجمه آرزو مقدس
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس (مگنس چیس)

کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس (مگنس چیس)

معرفی کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس (مگنس چیس)

کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس نوشتهٔ ریک ریوردان و ترجمهٔ آرزو مقدس است که انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است. این کتاب از زبان انگلیسی ترجمه شده است و از مجموعهٔ مگنس چیس است.

دربارهٔ کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس

همان‌طور که از عنوان کتاب مشخص است این اثر راهنمایی است برای شناخت موجودات افسانه‌ای و اساطیری در نورس

ریک ریوردان در ابتدای اثرش آن را به زیبایی توضیح می‌دهد اما نه از زبان خودش بلکه از زبان هلگلی که مدیر هتل والهالا است. او با لحنی شیرین و خودمانی می‌گوید آن‌قدر موجودات اساطیری تازه‌وارد زیاده شده‌اند که برای شناخت دقیق‌تر آن‌ها این کتاب را تألیف کرده است. شما با این کتاب دیگر کوتوله‌ها و جن‌ها را با هم قاطی نمی‌کنید. 

این کتاب دارای ۴ فصل است که عبارت‌اند از: 

۱. در جهان چه خبر است؟

۲. ایزدان و ایزدبانوان

۳. موجودات اساطیری

۴. جانوزان شگفت

پس از پایان مطالب کتاب باز هم نویسنده به‌ سراغ خواننده می‌آید و از شما می‌خواهد پس از اینکه کتاب را تمام کردید از خودتان بپرسید که شجاعت و خرد کافی برای رسیدن به جایگاهی والاتر را دارید یا نه. 

او امیدوار است شما در آرامش بخوابید صبحدم برخیزید و در نبرد شکوهمند شرکت کنید.

خواندن کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که علاقه‌مند به شناخت موجودات اساطیری هستند، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ریک ریوردان

ریک ریوردان  در ۵ ژوئن ۱۹۶۴ متولد شد. او نویسنده اهل ایالات متحده است. 

شهرت او حاصل نوشتن کتاب‌های فانتزی و تخیلی درباره اساطیر یونان باستان و اساطیر نورس و خلق شخصیت‌هایی نظیر مگنس چیس است. او توانسته نوجوانان زیادی در سراسر جهان جذب کتاب‌های خود کند. نوشته های او را با جی.کی.رولینگ (نویسندهٔ مجموعهٔ هری پاتر) مقایسه می‌کنند. او از نویسندگان پرفروش نیویورک‌تایمز است.

بخشی از کتاب هتل والهالا؛ راهنمای اساطیر نورس

«برویم سراغ ایزدان و ایزدبانوان. این موجودات آسمانی در همهٔ بخش‌های کیهان ما گسترده‌اند و به یکی از دو قبیلهٔ آسیر و وانیر تعلق دارند. ایزدان آسیر جنگاورند، در آسگارد زندگی می‌کنند و به بیشتر جنبه‌های برقراری نظم و قانون رسیدگی می‌کنند؛ آن‌ها در راه دفاع از نظم و قانون مبارزه می‌کنند، با نظام قضایی تندوتیز و اغلب مرگباری که دارند نظم و قانون را برقرار می‌کنند و گهگاهی هم پیش می‌آید که با کلک و حقه و خلافکاری‌هایشان آن را زیر پا می‌گذارند. آن‌ها بیش از هر چیز به وفاداری، شرافت و درک اهمیت «مبارزه در راه حق» بها می‌دهند. (مگر وقت‌هایی که در حال کلک سوار کردن، حقه‌بازی یا خلافکاری باشند.) گرماگرم نبرد، بهترین زمان برای این است که همراه ایزدان آسیر باشید. همیشه هوای آدم را دارند. وقتی هم که دور هم نشسته‌اند و گلویی تازه می‌کنند، بدترین زمان برای این است که دوروبرشان بپلکید. این‌جور وقت‌ها شروع می‌کنند به بدوبیراه گفتن به هم و چشمتان روز بد نبیند... بعضی از توهین‌های آسیرها کاری می‌کنند گوشت تن آدم آب شود.

ایزدان وانیر که آرام‌تر هستند از سرزمین خود، واناهایم، به امور طبیعی جهان رسیدگی می‌کنند؛ چیزهایی مثل باروری، تغییر فصل‌ها، رشد محصول کشتزارها و این‌جور چیزها. آن‌ها آرامش و بی‌خیالی و حالِ خوش را دوست دارند و کیف‌های مکرومه‌بافی ظریف را می‌پسندند.

اما وانیرها هم کاملاً صلح‌طلب نیستند. مثلاً جنگ میان آسیر و وانیر را در نظر بگیرید. طبق آنچه در روایت‌های تاریخی آمده، این جنگ را ساحره‌ای از واناهایم به راه انداخت؛ ساحره‌ای که بعضی‌ها می‌گویند خود فریا بوده. این جادوگر در جهان‌های مختلف سفر می‌کرد و جادوی اجنه یا الف‌سیدر۲۸ را به نمایش می‌گذاشت. او در آسگارد برای اودین و بقیهٔ ایزدان برنامه‌ای اجرا کرد. آسیرها تحت تأثیر نیروهایش قرار گرفتند، اما چندی بعد متوجه شدند این نیروها را برای یک هدف به کار می‌گیرد: در راه به دست آوردن طلاهایشان (از من دلخور نشو فریا، اما احتمالاً حرص و طمع تو برای به دست آوردن طلا باعث شد شایعه شود آن ساحره تو بوده‌ای.)

طمع ساحره ایزدان آسیر را کفری کرد. پس آن‌ها هم تنها کار منطقی را کردند: او را سوزاندند. در حقیقت، سه بار هم این کار را کردند. اما ساحره هر بار بدون اینکه سوخته باشد از بین شعله‌ها درمی‌آمد. تا اینکه آخرسر کاسهٔ صبرش لبریز شد. به واناهایم برگشت، برای اقامتی که در آسگارد داشت، به آن یک ستاره داد و بوممم... جنگ شد.

هیچ‌کس نمی‌داند جنگ میان این دو قبیله چقدر طول کشید. اما آخرسر هر دو جبهه از جنگ خسته شدند. اعلام آتش‌بس کردند و برای اینکه قرارشان قطعی شود، با هم گروگان مبادله کردند: فریا، فریر و بابایشان، نیورد۲۹، از واناهایم، با میمیر و هونیر۳۰ از آسگارد معاوضه شدند. دلم می‌خواهد بگویم همه‌چیز به خوبی و خوشی پیش رفت، اما گمان کنم میمیر مخالفت کند چون وانیرها سر او را به جرم گستاخی بریدند. هیچ‌کس هم نفهمید چطور شد که فریا به واناهایم برگشت و فرمانروای فولک‌وانگر شد.

اما ایزدان همین‌جوری‌اند دیگر؛ طبق قانون‌های خودشان کار می‌کنند. راستی، حالا که حرفش شد، به خواندن ادامه بدهید تا با ایزدان نورس بیشتر آشنا شوید.»

KAVİON
۱۴۰۳/۰۳/۲۶

این کتاب رو فقط برای این خریدم، چون مجموعه ی مگنس چیس رو خریده بودم. به نظرم خوب و بامزه ست

در مقام نویسنده و تاریخ‌دان و گاهی هم شاعر در دوران حیات و یکی از اربابان وظیفه‌شناس در دوران پس از مرگ خود، در گذر چند قرن اخیر بارها و بارها افتخار هم‌کلامی با ایزدانمان را داشته‌ام. بر پایهٔ این گپ‌وگفت‌ها کتابی نوشته‌ام به نام اِدای منثور (که هم آنلاین به فروش می‌رسد و هم در کتاب‌فروشی‌های معتبر) که توضیحاتی بسیار خواندنی دربارهٔ نامدارترین «افسانه‌هایمان» و نکته‌هایی دربارهٔ برجسته‌ترین قهرمانان در آن گردآوری شده. وقتی هلگی به من گفت قصد دارد کتابچهٔ راهنمایی را در هر یک از اتاق‌های هتل قرار بدهد، خیال کردم همان اِدا را می‌گوید که من نوشته‌ام، اما ظاهراً چیزی می‌خواست که کمی امروزی‌تر باشد. پرسید می‌توانم کسی را برای مصاحبه با ایزدان و ایزدبانوان رده‌بالایمان پیشنهاد کنم یا نه.
هرماینی گرنجر
حرفی روی دلم مانده که می‌خواهم بزنم. به گوشم می‌رسد پشت سرم چه حرف‌هایی می‌زنید. شاید خیال کنید حاضرم دست راستم را بدهم که دوباره مثل دوران قبل از جنگ آسیر و وانیر بشوم. اما نه. قسم می‌خورم که مدت‌ها پیش از آسگارد و واناهایم دست کشیدم. البته اشتباه برداشت نکنید: زندگی کردن در چاه دانش به این سادگی‌ها نیست. چیزهایی فهمیده‌ام که لرزه بر اندامم انداخته‌اند. این هم خیلی اعصاب‌خردکن است که همه ـ از ایزدان گرفته تا کوتوله‌ها و غول‌ها و هرکس دیگری که فکرش را بکنی ـ می‌آیند سر روی شانه‌ام می‌گذارند و اشک می‌ریزند. گاهی سعی می‌کنم دست یاری به‌سویشان دراز کنم و بگذارم در ازای بهایی ناچیز، جرعه‌ای از آب چشمه‌ام بنوشند. اما گاهی دیگر چنان موی دماغم می‌شوند که فقط می‌خواهم با مشت بکوبم توی دهانشان. بیشتر وقت‌ها دست به دعا برمی‌دارم که دیگر این‌طرف‌ها پیدایشان نشود.
هرماینی گرنجر

حجم

۶۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۶۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان