کتاب عزیز نسفی
معرفی کتاب عزیز نسفی
کتاب عزیز نسفی نوشتهٔ لوید ریجون و ترجمهٔ مجدالدین کیوانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ تصوف و عرفان نشر مرکز است.
درباره کتاب عزیز نسفی
سدهٔ هفتم هجری عصر شکوفایی و رونق عرفان اسلامی و شاهد ظهور اندیشهها و گرایشهایی گوناگون و پرتنوع و چهرههای برجسته و نامداری چون ابن عربی و مولوی بود. عزیز نسفی نیز از پروردگان این عصر تنوع و رونق به شمار میآید. نسفی که از بزرگترین مشایخ صوفی زمان خود بود آثاری فراوان و مهم تصنیف کرد که از حیث وضوح و سادگـی در توضیح طریقت صـوفی ممتـازند و از آنجا که دربردارندهٔ توصیفهایی ارزشمند از جهانبینیهای گوناگون اسلامی زمانهٔ او هستند به تازگی توجه ویژهٔ پژوهندگان را به خود جلب کردهاند.
در کتاب عزیز نسفی که نقلقولهای پرمایهای از آثار نسفی بدان قوت بخشیده، پس از گزارش کوتاهی از زندگی و اوضاع عصر وی، دو مؤلفـهٔ مهم دیدگـاه فلـسفی و عرفـانی او، هستـیشنـاسی و معرفتشناسی، تحلیل شده و دیدگاههای او دربارهٔ هدف غایی صوفیان و تجارب روحانی و رؤیتهای عرفا و مدارج کمال معنوی، و نیز موضوع مهم انسان کامل و جایگاه او در نظام آفرینش، نقش او در میان مخلوق و رابطهٔ نبوت و ولایت تشریح شده است.
خواندن کتاب عزیز نسفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ عرفان ایرانیاسلامی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عزیز نسفی
«عزیز بن محمد نسفی در اوائل سده هفتم هجری در نسف، شهری در حدود چهار روز راه از بخارامرکز علم بود زیرا نه تنها به عنوان یکی از شهرهای بزرگ منطقه بلکه عالم اسلام شهرت یافته بود. جوینی، مورخ معاصرِ نسفی، بخارا را این گونه توصیف کرده است «از بلاد شرقی قبّه اسلام است و در میان آن نواحی به مثابت مدینةالسّلام. سواد آن به بیاض نور علما و فقها آراسته و اطراف آن به طُرَف معالی پیراسته و از قدیم باز در هر قرنی مجمع نحاریر علماء هر دینِ آن روزگار بوده است و اشتقاق بخارا از بخارست که به لغت مُغان مجمع علم باشد». اینکه آیا در ۶۱۶ ق به هنگام ظهور مغولان نسفی در نسف یا بخارا یا حتی در خوارزم در حلقه نجمالدین کبری بود یا نه معلوم نیست، اما چون تاریخ تولد وی احتمالا حدود ۵۹۶ ق بوده، مسلماً در سنّی بوده که رویدادهای چند سال بعد را دنبال کند.
در ۶۱۶ ق، امنیت و محیط فرهنگی آسیای مرکزی و ایران به هم ریخت. یکی از مورخان آن زمان چنین اظهار نظر کرده است: «کیست که خرابیهائی را که به اسلام و مسلمانان رسید به آسانی وصف کند؟ اگر کسی بگوید که در هیچ زمانی از تاریخ خلقت انسان به امر خدای متعال، عالم چنین وضعیتی را تجربه نکرده بود فقط حقیقت را گفته است». در ذیحجه ۶۱۶ فوجهای مغول به بخارا سرازیر شدند و چنگیزخان بر منبر مصلای عید برآمد و چنین آغاز سخن کرد «ای قوم بدانید که شما گناههای بزرگ کردهاید و این گناههای بزرگ بزرگان شما کردهاند. (اگر) از من بپرسید که این سخن به چه دلیل میگویم سبب آنک من عذاب خداام، اگر شما گناههای بزرگ نکردتی خدای چون من عذاب را به سر شما نفرستادی». کسی که از این واقعه گریخته بود حال بخارا را این گونه گزارش کرده: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند». به عقیده جوینی چون چنگیزخان پس از تصرف بخارا از قتل و غارت به یک بار بسنده کرد و در قتل عام افراط ننمود، این شهر آسیب زیاد ندید.
چنگیزخان پس از تصرف شهرهای عمده ماوراءالنهر فصل تابستان را در حومه زادگاه نسفی در دشتهای نسف به استراحت پرداخت. سپس نیروهای وی به قصد تسخیر همه شهرهای مهم از جمله خوارزم که در ۶۱۷ ق به تصرف درآمد، عزیمت کردند. نجمالدین کبری که از فرار در برابر سپاهیان در حال پیشرفت مغول خودداری کرد، در اثنای دفاعِ بیهوده از شهر به قتل رسید. شهرهائی که تسلیم شدند از مهلکه جستند، اما آنهائی که مقاومت کردند به عقوبت شدید دچار آمدند. شاید نیشابور وحشتناکترین مورد باشد، زیرا فرمان داده شده بود تا شهر را تماماً ویران کنند و هر آنچه حیاتی دارد حتی سگ و گربه را زنده نگذارند. دختر چنگیزخان که در اثنای زد و خوردهای مقدماتی در نیشابور شوهر خود را از دست داده بود وقتی با همراهان به شهر درآمد، هر کس را که باقی مانده بود به هلاکت رساند (مگر چهارصد نفر پیشهور را که چون به لحاظ هنرشان ارزشی داشتند، روانه ترکستان کرد). مغولان سرهای کشتگان را از تن جدا کردند و سه کوه رفیع از جمجمهها برآوردند؛ یکی برای مردان، یکی برای زنان و دیگری برای کودکان. شمار کشتهشدگانِ قتلعامِ نیشابور را ۱.۷۴۷.۰۰۰ برآورد کردهاند که گرچه اغراقآمیز است، لااقل اشارتی است به ابعاد ویرانی و وحشتی که هجوم مغول بر جای گذاشت.»
حجم
۳۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۲ صفحه
حجم
۳۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۲ صفحه