کتاب شوکران طلاق
معرفی کتاب شوکران طلاق
کتاب شوکران طلاق نوشتهٔ مرتضی بهشتی در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
درباره کتاب شوکران طلاق
آسیبشناسی اجتماعی، به مطالعهٔ بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی و اعمال و رفتاری میپردازد که در اجتماع، غیرطبیعی تلقی میشود و نیز شرایطی را بررسی میکند که در آن اصول و هنجارهای ارزشمند جامعه مورد بیتوجهی یا تخطی قرار میگیرد و در نتیجه اهداف متعالی زندگی فردی و اجتماعی انسان تحقق نمییابد.
نویسنده معتقد است اکثر جوامع کنونی، با مشکلات و معضلات متعدد اجتماعی دست به گریبان هستند که حیات جوامع بشری را تهدید میکند. از دیدگاه جامعهشناسان، مشکلات اجتماعی به شرایط یا وضعیتی اطلاق میشود که جامعه آنها را بهمنزلهٔ خطری برای راهورسم زندگی میداند و ناگزیر در صدد رفع یا تعدیل آنها برمیآید. مشکلات اجتماعی دارای ۲ جنبهٔ ذهنی و عینی است؛ جنبهٔ ذهنی آن در ادراکات و ارزشگذاری مردم جامعه، در رد یا تأیید این که چه چیز مشکل اجتماعی است، ظاهر میشود و جنبهٔ عینی آن، شرایط واقعی است که در مشکلات ارزیابی میشود. از نظر جامعهشناسی، مطرحکردن موضوعی مانند طلاق بهعنوان یک مسئلهٔ اجتماعی، مستلزم تبدیل آن از گرفتاریهای خصوصی به مسائل عام اجتماعی است؛ زیرا گرفتاریهای خصوصی ناشی از شخصیت فرد و رابطهٔ نزدیک با آن است، اما مسائل اجتماعی اموری است که از سویی بر شرایط خاص و زندگی خصوصی افراد حاکم است و از سوی دیگر به شرایط و سازمان جامعه و چگونگی ساخت وسیع اجتماعی بستگی دارد.
کتاب شوکران طلاق با مثالهایی از زندگی واقعی به خواننده کمک میکند طلاق را بهعنوان پدیدهای اجتماعی بشناسد و تحلیل کند.
خواندن کتاب شوکران طلاق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به علوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شوکران طلاق
«مدت ۵ سال بیشتر با شوهرم زندگی نکردم؛ البته زندگی که نه، فقط زیر یک سقف بودم، با هزاران مشکل و بیطاقتی. من با این که در سن بالا ازدواج کردم و کارمند یکی از شرکتهای نیمهدولتی بودم و از حیث مالی هم نیازی به دیگران نداشتم، نمیدانم که چه چیزی باعث شد با فردی ازدواج کنم که هیچ شباهتی با او نداشتم.
نه از نظر تحصیل و زبان وگویش و نه از نظر نگاه به تعهدات دینی و رفتار اجتماعی و... به همدیگر نمیآمدیم و هر کسی که برای اولین بار ما را میدید و وارد زندگی ما میشد میتوانست این تفاوت فاحش را ببیند!
اما نمیدانم چرا من و اطرافیانم نتوانستیم ببینیم و دروغهایش را باورکردیم به این نتیجه رسیدیم که از اون مذهبیهای بازاری و اصیله و من به مذهبی بودن فرد خیلی اهمیت میدادم. ولی با بیدقتی و بیعلاقگی کامل به عقد ایشان در آمدم!
اگر بگویم که ما حتی برای ۱۵ دقیقه حرفی نداشتیم که با هم بزنیم، مبالغه نکردهام. فضای خانه در سکوت کامل سپری میشد و وقت مناسب و مفید من فقط در محیط کارم بود؛ در حالی که ازدواج کردم تا در کنار همسرم به آرامش بیشتری برسم. اما یک اشتباه در انتخاب، مدت پنج سال تار و پود من را به هم ریخت، به گونهای که آثار روحی و جسمی این گرفتاری هنوز هم با گذشت هشت سال از جدایی رسمی، من را رها نکرده است!
شاید خوانندهٔ این یادداشت بگوید چرا پنج سال خودم را معطل این زندگی بیروح وبیعاطفه کردم؟
باید گفت زندگی لباس نیست که امروز بخری فردا عوض کنی. من مثل بیشتر زنان ایرانی یاد گرفته بودم که زن باید با سختیها کنار بیاید. دختر با لباس سفید به خانهٔ بخت میرود و با کفن سفید هم بیرون میآید. ولی از این حرفها که بگذریم، واقعاً به هر تلنگری که نباید میدان را خالی کرد و تصمیم به جدایی گرفت. اگر فقط تفاوت فرهنگی بود شاید با ایشان به زندگی، ادامه میدادم، ولی تفاوت در اصول و ارزشهایی را که من فقط به خاطر آن به این فرد جواب مثبت دادمـ که آن هم دروغ از آب درآمدـ نمیتوانستم تحمل کنم و باید بدانید که این مدت لازم بود تا من به مشکلات او پی ببرم و سعی در از بین بردن آنها کنم و در عین حال خودم را عوض کنم؛ یعنی خودم را برای مشکلات آماده کنم. میشود گفت تقریباً دو سال بعد از ازدواج به یقین کامل رسیدم که این مرد معتاد، زن باز، مشروب خور و...است و جالب است بدانید که اصلاً نماز خواندن را درست نمیدانست...!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه