کتاب تصرف

کتاب الکترونیکی «تصرف» نوشته تورج زاهدی در انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است. موضوع این کتاب «ابلیس» و رابطه‌اش با انسان است.

درباره کتاب تصرف

در داستان‌های ایرانی، اعم از داستان کوتاه، داستان بلند، و رمان، کمتر به موضوع ابلیس و رابطه آن با انسان پرداخته شده است درحالی‌که در ادبیات و هنر غربی، این موضوع به‌کرات به‌عنوان محور مرکزی ساخت آثار مختلف، مورداستفاده قرار گرفته است.

برخی از شخصیت‌های این رمان، حقیقی‌اند. امّا سایر شخصیت‌ها محصول تخیل نویسنده‌اند؛ لذا اگر تصادفاً شخصی یا مکانی، با شخصیت‌ها یا مکان‌های مندرج در این رمان مطابقت پیدا کند، قطعاً ناشی از «توارد» بوده و مؤلف هیچ نقشی در گزینش این تطابق نداشته است.

کتاب تصرف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کسانی که پذیرای کتابهای غیرمعمول با داستان‌های جدید هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب تصرف

اوضاع لحظه‌به‌لحظه داشت وخیم‌تر می‌شد. احساس می‌کردم از نظر روحی، مورد حمله قرار گرفته‌ام. چیزهایی می‌شنیدم و تصاویری می‌دیدم که به من هشدار می‌داد دارم سلامتی‌ام را از نظر روانی از دست می‌دهم: در خواب، کابوس‌های دهشت‌انگیز می‌دیدم و در بیداری، امور غریبی را تجربه می‌کردم که با هیچ منطقی قابل‌توجیه نبود.

بابا نوذر داشت شامی را که بنفشه فرستاده بود، گرم می‌کرد و من در اتاقم غرق در این افکار بودم. با چهل و چند سال سن، و یک ازدواج ناموفق که یک دختر چهارساله روی دستم گذاشته بود، فقط دو تا رفیق داشتم: بابا نوذر و ایلیا که هر دو نفرشان در فروشگاه چرتکه برایم کار می‌کردند.

در این میان، بابا نوذر که در سن پنجاه و چند سالگی، هنوز دوران خوش مجردی را می‌گذراند، علاوه بر این که مثل ایلیا محل اطمینانم بود، می‌توانست با همان روحیه شاد و بی‌غل‌وغش گیلانی‌اش، مرا بر سر نشاط بیاورد و با شوخی‌هایش بخنداند. به همین دلیل، از او خواستم که بیاید در آپارتمانم با من زندگی کند؛ بدون این که اجاره‌بهایی بابتش بپردازد.