تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
معرفی کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
معرفی کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
کتاب الکترونیکی «سیارهٔ شصتوسه چهار درجه به سمت بیستوچهار شمالی» (داستانهای کوتاه) نوشتهٔ مجید حاتمی و منتشرشده توسط نشر شالگردن، مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که با نگاهی طنزآمیز و انتقادی به زندگی انسانها و روابط اجتماعی میپردازد. این اثر در قالب روایتهایی از یک شهروند غیرزمینی، به مقایسهٔ زندگی در سیارهای خیالی و زمین میپردازد و دغدغههای روزمره، عادتها و تناقضهای انسانی را به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
«سیارهٔ شصتوسه چهار درجه به سمت بیستوچهار شمالی» در سال ۱۴۰۰ منتشر شده و مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با زبانی طنز و گاهی هجوآمیز، به زندگی روزمره و دغدغههای انسان معاصر میپردازد. نویسنده با خلق سیارهای خیالی و شخصیتهایی غیرزمینی، فاصلهای میان خود و واقعیت ایجاد میکند تا بتواند با نگاهی بیرونی، رفتارها و عادتهای زمینیها را به چالش بکشد. این کتاب در فضایی میان خیال و واقعیت حرکت میکند و با استفاده از عناصر فانتزی، به نقد اجتماعی و فرهنگی میپردازد. روایتها اغلب از زبان یک شهروند سیارهای بیان میشود که با نگاهی کنجکاو و گاه طعنهآمیز، به مقایسهٔ زندگی در سیارهٔ خود و زمین میپردازد. این مجموعه، با بهرهگیری از طنز و استعاره، تلاش میکند مفاهیمی چون عادیبودن، وفاداری، مهاجرت، دلگیری و آدمیت را بازخوانی کند و مخاطب را به تأمل دربارهٔ رفتارهای روزمره و ارزشهای انسانی دعوت کند.
خلاصه کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در این مجموعه، راوی که شهروند سیارهای خیالی است، با نگاهی بیرونی و گاه شوخطبع، به زندگی و رفتارهای انسانهای زمینی مینگرد. داستانها با روایتهایی از تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی آبوهوایی میان سیارهٔ راوی و زمین آغاز میشوند. در سیارهٔ راوی، عادیبودن ارزشمند است و آدمها برای خوردن چای شیرین، غمگین به کافه میروند. مقایسهٔ کافههای سیاره با کافههای زمین، تفاوت در روابط انسانی و حتی شوخی با موضوعاتی مانند وفاداری، مهاجرت و دلگیری، در سراسر داستانها دیده میشود. نویسنده با استفاده از استعارههایی چون بند لباس، درخت آلبالو و دیوارهای شخصی، به دغدغههایی مانند راز، وفاداری، دلشکستگی و عادیبودن میپردازد. روایتها گاهی به شکل گفتوگوهای طنزآمیز میان راوی و زمینیها یا دیگر موجودات سیارهای پیش میرود و در هر داستان، گوشهای از تناقضها و پیچیدگیهای روابط انسانی به تصویر کشیده میشود. پایانبندی داستانها معمولاً باز است و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای زندگی، آدمیت و هیچبودن دعوت میکند.
چرا باید کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی را خواند؟
این کتاب با نگاهی متفاوت و طنزآمیز به مسائل روزمره و دغدغههای انسانی میپردازد و با خلق فضایی خیالی، امکان مقایسه و بازاندیشی دربارهٔ رفتارها و ارزشهای اجتماعی را فراهم میکند. روایتهای کوتاه و استعاری آن، مخاطب را به تأمل دربارهٔ عادیبودن، وفاداری، مهاجرت و روابط انسانی دعوت میکند و با زبان شوخ و انتقادی، زوایای تازهای از زندگی را پیش چشم میگذارد.
خواندن کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی، دوستداران طنز اجتماعی و کسانی که به روایتهای استعاری و فانتزی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغههایی مانند مهاجرت، عادیبودن، روابط انسانی و نقد رفتارهای اجتماعی دارند، خواندن این کتاب میتواند جذاب باشد.
فهرست کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
مقدمه: معرفی فضای کلی سیاره و مخاطب قرار دادن مردم عادی.قبل قصه...: ورود به فضای داستانی و آمادهسازی ذهن مخاطب.بوفالوها به بهشت نمیروند: روایت طنزآمیز دربارهٔ تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی.پرندههای مهاجری که الا تم شت آمدند مهاجرت کنند: پرداختن به موضوع مهاجرت و نگاه متفاوت به آن.دیوار: استعارهای از رازها و حرفهای ناگفتهٔ انسانها.برای بندهای لباسی که نادیده گرفته شدند: کنایه به اهمیت جزئیات و روابط انسانی.دلگیر ۱۳۳۸: روایت دلگیری و احساسات انسانی در قالبی طنزآمیز.ماچج: داستانی دربارهٔ آدمیت و تعهد در روابط.بیبی جک: تأملی بر هیچبودن و معنای آن در زندگی.سمینار مهم...: نگاه انتقادی به وفاداری و ارزشهای اجتماعی.متن آخر: جمعبندی و تأکید بر عادیبودن و ارزشهای انسانی.
بخشی از کتاب سیاره شصت و سه، چهار درجه به سمت بیست و چهار شمالی
«در سیارهای که ما زندگی میکنیم یا زندگی با ما فلان و بهمان دارد باران اصلا نمیبارد... چون کلا ابری نیست که بارانی ببارد... در واقع ابر هست اما با همهچیز لج کرده است. اینجا یک مشت ابر لح همیشه در آسمان در حال قر دادن میباشند متاسفانه این ابرها این نوع زندگی را روشنفکری میدانند. دقیقا همچون بعضی از آدمهایی که در روی زمین مخالف بودن را شما که غریبه نیستید ما هر موقع که در سیارهمان دلمان باران بخواهد به کافه میرویم حالا در هر فصلی که میخواهد باشد. جون در سیارهی ما بیستوسه فصل وجود دارد. و اما در کافه باران شما فقط میتوانی یک چای سفارش بدهی و بعدش از سرما بلرزی... یک چایی بقد انکشتی فر سردترین کافهی گهکشاناه سبز یشمی رو به خردلی با طیف نورهای بنفش که به آبی میزند... و این را هم بگویم که طمع چایی بستگی به حال شما دارد..! یعنی اگر خوشحال باشید و به کافه بروید برایتان چایی تلخ میآورند، دمی... و اگر هم غمگین باشید و به کافه بروید برایتان چایی شیرین میآورند با دو قند اضافه کیسهای... که به شما بفهمانند همهچیز در زندگی احمقانهتان گذرا است... راستی این جاقبل از ورود به کافه باران بر روی تابلویی نوشته شده است: (این نیز بگذرد لطفاً با سیگار روشن وارد شوید...) برای همین موضوع اکثر آدمهایی که در سیارهی شصتوسه زندگی میکنند. برای خوردن چای شیرین. غمگین به کافه میروند... و از اینجا بود که غم شد اپیدمیترین احساس غیرگفتمان در بین جوامع زن و مرد تا قبل از عصر یخبندان... لازم به ذکر هست که بگویم ما چندینبار از عصر یخبندان گذر کردهایم، اما چون کاپشنهایمان مارک بود زنده ماندیم...»
حجم
۳۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه