کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول)
معرفی کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول)
کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول) نوشتهٔ سعید گل محمدی و الناز خجسته در انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
درباره کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول)
کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول) به شما کمک میکند به دنبال زیبایی، عشق، شادی و آرامش درونی بروید. این کتاب با روایت داستان مردی که میخواهد قدم در راه کشف حقیقت بگذارد و شناخت بیشتر و بهتری از خود، کائنات و درنهایت از قوانین زندگی داشته باشد شما را به سمت خوشبختی هدایت میکند.
خواندن کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انسان در جستجوی اقتدار (جلد اول)
«اطرافیانش ازجمله همکارانش، دوستان صمیمیاش و حتی اعضای خانوادهاش نیز در زندگی احساس سردرگمی میکردند، انگار که از گذر ایام خسته شده بودند. بهنظر میرسید همهٔ اطرافیانش، پاک هوش و حواسشان را از دست داده بودند و جملگی هیچ هدف و معنایی در زندگیشان نداشتند. از این رو جرئت نداشت به اطرافیانش دربارهٔ مشکلات و پرسشهایی که در سر دارد چیزی بگوید و ابراز کند که قصد دارد زندگیاش را تغییر دهد. او میدانست که آنها حرفش را یک شوخی میپندارند و مسخرهاش میکنند.
هر شنبه صبح از خودش میپرسید که چطور یک هفتهٔ دیگر را در زندگی دوام بیاورد. او با خانوادهاش، دوستانش و همکارانش احساس بیگانگی میکرد. نمیدانست از زندگی چه میخواهد. مدتی پیش میخواست کارش را رها کند و برای خودش باشد و کمی بیشتر به پرسشهایی که در سر داشت فکر کند. حتی چند ماه پیش استعفانامهاش را نوشته بود و چندین بار پا به اتاق رئیسش گذاشته بود؛ اما هرگز نتوانسته بود کار را به پایان برساند و احساس میکرد جرئت و جسارت همیشگی خود را که در گذشته همواره در رسیدن به خواستههایش یاریاش میدادند، از دست داده است.
او همچنان منتظر فرصتی مناسب بود و با توسل به هر عذر و بهانهای از اقدامات عجولانه در زندگیاش پرهیز میکرد و نگران بود که آیا بالاخره پاسخ سؤالاتی را که دارد میتواند پیدا کند یا نه. آیا این سؤالات را فقط او در ذهنش داشت یا دیگران نیز به همین شدت در زندگیشان احساس سردرگمی میکردند؟ یا فقط به این علت بود که داشت پیر میشد، یعنی همان فرایندی که بیگمان با از دست دادن رؤیاهای آیندهمان آغاز میشود؟
یک روز که در کمال ناامیدی بهسر میبرد، ناگهان به فکر دیدار یکی از دوستان پدرش افتاد که با بصیرتی ژرف به زندگی مینگریست و استادی فرزانه بود. او امید داشت دوست پدرش بتواند به او پندهایی بدهد تا بتواند در مسیری درست حرکت کند و پاسخ تمام پرسشهایش را بیابد.
دوستِ پدرش، بسیار خونگرم و صمیمی بود و بیدرنگ پذیرفت او را ببیند؛ اما قبول نکرد که پاسخ تمام پرسشهایش را بدهد، زیرا معتقد بود هر کس به سبک و سیرت خود باید راه خودش را نه کسب بلکه کشف و نه تقلید که تحقیق و نه در اقتباس که در ابتکار بیابد و فضیلت و فرزانگیِ انسان با اقتدار میسر است و وابسته به آن است که با تکیه بر طریقت خود راه تمایز یافته و واگرای خود را در میان انبوهی از راههای مشاور و مجاور، شناسایی و تعیّن بخشد.»
حجم
۹۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۹۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه