کتاب سفیر عشق
معرفی کتاب سفیر عشق
کتاب سفیر عشق نوشتهٔ احمد تورگوت و ترجمهٔ سهیلا احمدی است. انتشارات کتابستان معرفت این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر داستانی پیرامون وقایع کربلا نوشته شده است.
درباره کتاب سفیر عشق
کتاب سفیر عشق که در ۴۰ بخش نوشته شده است، پیرامون زندگانی امام حسین (ع)، خانواده و یاران او نوشته شده است. این افراد در واقعهٔ کربلا صدمهای سخت خوردند و بخشی ماندگار از تاریخ را رقم زدند.
واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با ۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد. روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است. این جنگ میان سپاه کمتعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد. دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعتنکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی میدانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابیسفیان» بود و بهشکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه میدانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی بهسوی مسیری دیگر قیام کرد.
این واقعه سرشار از حاشیهها و خردهروایتهایی دردناک است که طی قرنها به شیوههای گوناگون روایت و بازتعریف شده است. از این واقعه بارهاوبارها برای تولید آثار ادبی (داستان، رمان و شعر)، نمایشی (فیلم سینمایی، سریالهای تلویزیونی، نمایش و تئاتر)، موسیقی و هنرهای تجسمی در ایران و کشورهای دیگر برداشت و اقتباس شده است.
کتاب سفیر عشق نوشتهٔ احمد تورگوت نیز یکی از این اقتباسهاست. این کتابْ اثری بدیع در عرصهٔ ادبیات عاشورایی در نظر گرفته شده است که خواننده را از عصر جانکاه عاشورا تا قصهٔ خرابهٔ شام برده و تجربهٔ نابی را از این حادثه با او به اشتراک میگذارد.
خواندن کتاب سفیر عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب سفیر عشق
«چند ساعتی میشود که شهید عشق حسین (ع)، به ملاقات پروردگار عالمیان رفته است؛ شهیدی که امروز حقیقت مرگ را میان خون، در نهایت زیبایی تصویر کرد. جای حیرت هم نیست چرا که این سنت برادری، پدری و مادری اوست.
گندم تنش با زخمهای بیامان داسها، چون دانههای تسبیح حبهحبه روی زمین افتاده و اینک حسین (ع)، در بیابان کربلا آرامتر از همیشه آرمیده است.
زمین از این سنگینی به خود میلرزد و کوچکتر از آن است که بتواند این پیکر را در میان بگیرد و حالا این پسر ابوتراب است که زمین را در حجاب خویش گرفته است.
زمان که چند لحظهای از حوادث عقب افتاده، حالا خیرهخیره دارد طفل لبان ترکخورده حسین (ع) را نگاه میکند که تشنه، در آغوش گشودهٔ مادر فرات جان داده است.
این آب، تاریخی است. مهریهٔ کوثر (س) است؛ عجین است با صدای مادری که جگر گوشهاش شهید عشق را صدا میزند: پسر شهیدم! شیرم حلالت!
کمی آنطرفتر حسین (ع) دیگری در میان سوز ستم، به تماشا ایستاده، حسین (ع) مکرر شده و این بار روی نیزه تابیدن گرفته است.
با طلوع خورشید کربلا بر نیزهها، خورشید از شرم، انگار میخواهد زودتر از همیشه غروب کند.
سر پاکی را که حبیب خدا میبوسید و پسرم صدایش میکرد، در اوج آسمان، به پهنه سرخرنگ شرق چقدر زیبا دلبری میکند. موهایش چون تکههای کوچک ابر به آرامی در حرکتاند. پیشانی برآمدهاش شبیه انار سرخ ترکخورده و قطرههای خون تا زیر چانهاش به قشنگی یاقوت دلمه بسته است. به زحمت، لبخند روی لبانش هنوز حفظ شده و جای زخم خارها روی لبان شریفش _ بعد از این که سر مطهر بارها روی زمین افتاده _ با خاک پر شده است. از آن بالا، هفتاد و دو مرد قطعه قطعه، در چشمان بیجان حسین (ع) دیدنیتر شدهاند! و درست مثل ستارههای یک شب صاف در سینهٔ دشت سوسو میزنند.»
حجم
۲۳۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۲۳۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه