کتاب فرهنگ به روایت چشم
معرفی کتاب فرهنگ به روایت چشم
کتاب فرهنگ به روایت چشم نوشتهٔ فاستر هال و ترجمهٔ حامد طاهری کیا و سوانا بغوزیان و شبنم موتابی و امیرحسین مجتهدزاده است و نشر افکار آن را منتشر کرده است. این کتاب جستارهایی در مطالعات فرهنگی بصری را دربر دارد.
درباره کتاب فرهنگ به روایت چشم
مطالعات بصری در فرهنگ ایران دارای اهمیت بسیار زیادی است. نسبت هویت، جنسیت، قومیت، شهر، جوانان و تغییرات نسلی با چگونه تصویرشدن جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است.
مطالعهٔ سیر تاریخ اجتماع ایران با توجه به تغییرات فرهنگ بصری آن به ما کمک میکند تا از پنجرهای تازه به تولید دانش دربارهٔ اجتماع ایران بپردازیم. بعد از انقلاب ۱۳۵۷، تغییرات بسیار اساسی در فرهنگ ایران رخ داد که شامل فرهنگ بصری نیز بود. شهروند بهمثابهٔ «نظارهگر» پس از انقلاب وارد نظام دیداری جدیدی شد که فارغ از محصولات بصری خود، اصلِ دیدن مشمول قوانین اسلامیِ دیدنیها و نادیدنیها شد. به همین دلیل، ما هم نیازمند ترجمهٔ متنهای بهروز دنیا دربارهٔ مطالعات بصری هستیم و هم تولید محتوا دربارهٔ فرهنگ بصری ایران.
در کتاب فرهنگ به روایت چشم تلاش شده تا مجموعهٔ مقالاتی گرد هم آید که در آن بتوان به سه جنبه پاسخ داد: ۱. بسترهای تاریخی امر بصری در اجتماع؛ ۲. رویکردهای تحلیلی نسبت به مطالعات فرهنگی بصری؛ ۳. طرح جستارهای پیرامون مطالعات بصری ایران. چهار مقالهٔ نخست به نظامهای دیداری فرهنگ غرب و ارتباط آن با علم، بهکارگیری دیدگاه فوکویی نسبت به امکان دیدن در مدرنیته و در مرکز قرارگرفتن دیدن در فرهنگ غرب میپردازد. در ادامه، سه مقاله به چرخش بصری و مطالعات فرهنگی بصری اشاره دارد. علاوه بر مقالههای ترجمهشده، سه مقاله دربارهٔ فرهنگ بصری ایران آورده شده است که دو مقالهٔ نخست دربارهٔ چرخشهای موجود در فرهنگ بصری ابتدای انقلاب تألیف شده است و مقالهٔ آخر، در پیوند موضوعی با دو مقاله دیگر، به فرهنگ بصری بعد از جنگ در ایران میپردازد.
خواندن کتاب فرهنگ به روایت چشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به متخصصان رشتههای مردمشناسی فرهنگی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرهنگ به روایت چشم
«مشاهدهگر برخاسته از انسان عصر رنسانس است. عصر رنسانس یا نوزایی که همراه با انقلاب بشر علیه نظام تحت سلطهٔ کلیسایی بود، به تولد دوبارهٔ انسان غربی و قرار دادن او در جهان هستی منجر شد. به عبارتی، جهان هستی برای انسان غربی از نو زائیده شد؛ اما این نوزایی گسست نیست، بلکه ادامهٔ نیازی است که در دوران وسطی به مرور سرچشمه گرفت و با اختراع دستگاه چاپ و تکثیر، جزوهٔ ولتر علیه کلیسای کاتولیک (تامپسون، ۱۳۸۹:۷۳) و اشاعهٔ خواندن در میان مردم سبب شکلگیری مقدمات انقلاب شد. بنابراین، انسان عصر نوزایی ادامهٔ ساختار احساساتی (Williams, ۱۹۶۱:۶۵) بود که در دورهٔ وسطی موجودیت پیدا کرد و آن ایدهٔ دنیایی با محوریت انسان بود.
ایدهٔ چنین دنیایی که بر محوریت انسان و ارادهٔ او پدید میآید، در واقع، براساس مرکزیت عقل است و وظیفهٔ عقل مطالعهٔ انسان، خدا و طبیعت است. این سه اصلی است که فلسفه و علوم طبیعی را ایجاد کرد. فلسفه و علوم طبیعی در نقطهای معرفتشناختی به هم گره میخورد که چگونگی فهم جهان از سوی انسان است. راه فهم یا ادراک جهان چیست؟ برای این چیستی باید پرسید از چه شیوهای میتوان جهان را به درون انسان راه داد. راه دادن جهان بیرون به درون انسان همان معرفتشناسی است و بهمثابهٔ دغدغهای مدرن موجب شد تا جهان بین درون و بیرون تقسیم شود.
درون انسان در قالب موقعیت فعال برای فهم جهان بیرون است و جهان بیرون در موقعیت پدیدهای غیرفعال به موضوع شناخت تبدیل میشود. موقعیت فعال یعنی سازوکار عقل برای فکر کردن پیرامون جهان و بیرون آوردن شیوههای محاسبهٔ جهان است. به همین سبب، ما با رژیمهای محاسبهٔ (de Freitas, Dixon-Román and Lather, ۲۰۱۶:۲) جهان مواجهایم که سازوکارها و قوانین فهم جهان برای در خدمت گرفتن آن را ایجاد کرد. دو رژیم محاسباتی سنتی در این زمینه تجربهگرایی (هیوم) و ذهنگرایی (دکارت) است.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه