کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا
معرفی کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا
کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا نوشتهٔ اسلاونکا دراکولیچ و ترجمهٔ پوریا حسنی و ویراستهٔ مهدی گازَر است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است. کتابْ شرح این دو سؤال است که چگونه در پساکومونیسم زنده بمانیم و چه بر سرِ جامعهای که سالها تحت سلطهٔ یک نظام توتالیتر قرار دارد میآید؟
درباره کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا
دیدارِ مجدد از کافه اروپا مجموعهٔ مقالاتی است که ۳۰ سال پس از فروپاشی کمونیسم، تصویر جدیدی از اروپای شرقی ترسیم میکند. دراکولیچ، سهدهه پس از انقلابِ مخملی در مجموعهٔ مقالاتِ جسورانهٔ خود نگاهی دوباره به شرق اروپا میاندازد. این کتاب با نگاهی دقیق به زندگی روزمرهٔ مردم اروپای شرقی، از بیمهٔ درمانیشان گرفته تا آثارِ ملی، فیلمها، خردهفرهنگها و عاداتِ فرهنگی، این پیام را منتقل میکند که همچنان شکاف عمیقی در اروپای شرقی وجود دارد.
دراکولیچ در مقدمهٔ کتاب مینویسد: «در داستانهایم از کافههای اروپا، خواننده صدای کمترشنیدهشدۀ تورق روزنامهها و صدای آرامِ بازدیدکنندگانی را میشنود که در حال بازگوکردنِ داستان، شایعه یا نظر شخصیِ خود برای یکدیگر هستند، سفرهایشان را به یاد میآورند، خاطرات گذشته را زنده میکنند و برای آینده برنامهریزی میکنند.»
دیدارِ مجدد از کافه اروپا نهتنها دربارهٔ اروپای شرقی، بلکه از تمام جوامعی است که استبداد و اقتدارگرایی در آنها ریشه دوانیده است. این کتاب از اهمیتِ خاصی برخوردار است؛ زیرا مسائل جدید ازجمله شبکههای اجتماعی، بِرگزیت، آیندهٔ اروپای شرقی (اقتدارگرایی) و مسئلهٔ زنان در آن مطرح شده است.
ظهور جنبشِ میتو و افشاگریهای متعاقبِ آن از جانب زنانی که سالها بهخاطر ترس از آبروی خود ساکت مانده بودند و تفاوت میان واکنشهای مردم اروپای غربی و شرقی نیز یکی دیگر از موضوعات کتاب است. جنبشِ میتو در جامعهٔ بهشدت مردسالار اروپای شرقی چه عملکردی داشت و آیا توانست همانند اروپای غربی و آمریکا به موفقیت برسد؟ مبحثِ آپارتایدِ مواد غذایی بهدنبالِ افشای تفاوتها میان محصولاتِ غذایی/بهداشتی اروپای شرقی و غربی است. شوروی فروپاشید، اما فرهنگ و وجههٔ بینالمللی برجایمانده از آن و تأثیری که بر مردمِ آن سرزمین گذاشت تا سالها محوشدنی نیست. اروپای شرقی در حال چرخش مجدد بهسمت برخی از سیاستهای شوروی است و آنچه مشخص است این است که اروپا پس از نازیسم، فاشیسم و متعاقبِ آن جنگ جهانی دوم دوباره بهسمت ملیگرایی گرایش پیدا کرده است و ظهور احزابِ راستگرا در اروپای شرقی و احتمالاً در آیندهای نهچندان دور در اروپای غربی، اوضاع متفاوتی را برای اروپا و جهان رقم خواهد زد.
خواندن کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ دیدارِ مجدد از کافه اروپا برای خوانندگان ایرانی از الزامات است.
درباره اسلاونکا دراکولیچ
اسلاونکا دراکولیچ ۴ ژوئیه ۱۹۴۹ در کرواسی به دنیا آمد. او روزنامهنگار، و نویسنده است که در ایران با نوشتن کتابهای کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم و کافه اروپا شناخته شد.
اسلاونکا دراکولیچ در دانشگاه زاگرب در رشته ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی تحصیل کرد و کارش را با نشریههای استارت و باناس که در زاگرب چاپ میشدند، آغاز کرد. این همکاری ده سال طول کشید. در اوایل دهه ۹۰ به علت مسائل سیاسی کشورش را ترک کرد و به سوئد رفت. در حال حاضر نوشتههای او در نشریات مختلف اروپایی از جمله لا استامپا، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نیشن، یوروزین منتشر میشود.
اسلاونکا دراکولیچ در حال حاضر در سوئد و زاگرب زندگی میکند. از میان کتابهای او میتوان به سه کتاب غیر داستانی و رمانهای تختخواب فریدا، پوست شیشهای، طعم مرد و اس، یک رمان درباره بالکان (انگار آنجا نیستم) اشاره کرد.
بخشی از کتاب دیدار مجدد از کافه اروپا
«دیوار برلین فروریخته بود و مردم اروپای شرقی دوران گذار از کمونیسم را جشن میگرفتند. ولی به نظر میرسید که این اخبار برای نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور رومانی، مهم نباشد، البته تا روزِ آخر، ۲۱ دسامبر ۱۹۸۹، که برای مردم خود سخنرانی کرد. دوربین در لحظهای که چائوشسکو متوجه شد مردم حاضر در سخنرانی علیه او شدهاند و نه دیگر برایش کف میزنند و نه تشویقش میکنند بلکه مشغولِ هو کردنش هستند، تصویرش را شکار کرد. آن پریشانی و ناباوری که در صورتِ او دیدم، همیشه بهعنوان یک تصویر نمادین از تغییر در ذهنم حک شده است.
مردم ظاهراً بهندرت تصویری کلی دارند یا بلافاصله متوجه معنای واقعی رویدادهایی که شاهدشان هستند، میشوند. اما معتقدم که دربارهٔ سقوط کمونیسم' تعجب، احساس غالبِ آن روزها بود. شادی' پس از آن پدیدار شد و با سوءظن در هم آمیخت.
چنین تصاویر و احساسات ازهمگسستهای در درونیترین بخش حافظهٔ ما نهفته است. تمامی آن تغییرات عظیم و علت و عواقبش از ما میگریزند و سپس بهعنوان تاریخ بازمیگردند. بنابراین، اگر در آنها شکاف و یا اختلافاتی وجود داشته باشد، گویی که آنها را از زمانهای قدیم میشناسیم و نحوهٔ به یاد آوردنشان اهمیتِ قابلتوجهی پیدا میکند.
در واقع، تمایزی که با یادآوری اتفاقات ۱۹۸۹ به ذهن من متبادر میشود چیزی میانِ تاریخ و خیال است. سادهلوحی معصومانهای این امید که سقوطِ کمونیسم تضمینکنندهٔ خوشبختی ما در آینده خواهد بود، سرتاسر اروپای شرقی را در برگرفته بود. دلیلِ اینکه آن را سادهلوحی مینامم این است که ما اصلاً نمیدانستیم پس از فروپاشی کمونیسم باید چه انتظاری داشته باشیم: زرقوبرقی که در غربِ اروپا جریان داشت. جز به جادویی کهن، مانندِ آنچه در سیرکهای محلی دیده بودیم و یا داستانهای افسانهای که در آن مرد جوانِ تهیدستی بر موانع دشواری که پدر شاهزادهخانم سرِ راه او قرار داده، غلبه میکند، قلب شاهزاده خانم را به دست میآورد و خود پادشاه میشود، به چهچیز دیگری میتوانستیم فکر کنیم؟ کدام مفهوم دیگر یا در واقع ـآنگونه که امروزه گفته میشودـ "روایتی" را میدانستیم؟ دموکراسی مفهومی مبهم و تیرهوتار بود، یک تئوری که هرگز وارد مرحلهٔ عمل نمیشد. حقوق بشر که دیگر بیشتر. و ما سرمایهداری را تنها با سوپرمارکتهای پر از غذاهای غیرقابلباور و دسرهای ناشناخته درک میکردیم. این واقعیتی بود که میتوانستیم احساسش کنیم، مصرف کنیم، بخریم و برای خود داشته باشیم؛ یعنی میزان موفقیت ما. کارِ سخت برای حقوقی ناچیز، فقر و افراد بیکار دیگر بخشی از این دستهبندی نبودند.
ما هیچ تجربهای از دنیای جدیدی که درهایش را به روی ما گشوده بود، نداشتیم؛ ما تنها رؤیاهایی برآمده از تصاویر تلویزیونی، فیلمها، شایعاتی دربارهٔ آزادی بیان، شکلاتهای بستهبندیشده و چراغهای درخشانِ ویترینهای خرید وین یا پاریس داشتیم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه به شدت افتضاح و غیرروانی داره!!! من حدودا از صفحه ۵۰ به بعد رو نتونستم دیگه بخونم اگه دنبال کتابهای دراکولیچ هستید، ترجمههای نشر گمان باز قابل فهمتر هستن تا این...
کتاب فوق العاده ای در زمینه شناخت اروپای شرقی که تلاش می کند از گذشته کمونیستی خود فاصله گیرد و به اروپای غربی نزدیک شود.