دانلود و خرید کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا اسلاونکا دراکولیچ ترجمه سحر مرعشی
تصویر جلد کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا

کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا

معرفی کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا

کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا نوشته اسلاونکا دراکولیچ است که با ترجمه سحر مرعشی منتشر شده است. کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا، یکی از کتاب‌های مجموعه خرد و حکمت زندگی است که به چطور در زمانه پساکمونیسم بمانیم و حتی بخندیم می‌پردازد.

درباره مجموعه کتاب خرد و حکمت زندگی

مجموعهٔ خرد و حکمت زندگی به این اهمیت می‌دهد که ساختن زمینه‌ای برای خوانندگان کتاب فراهم اورد تا بتوانند به زندگی و خوشی‌ها و مصائبِ آن بیندیشند. این هدف با انتشار این مجموعه به سرپرستیِ خشایار دیهیمی آغاز شد و مجموعهٔ حاضر همان دغدغه را دنبال می‌کند. بعضی کتاب‌ها نه فلسفه که روایت‌های زندگی‌اند. کتاب‌هایی هم به مسائل انسان امروز اختصاص دارند که فهمیدن‌شان کمک می‌کند تصمیم‌های بهتری بگیریم: چیزهایی مثل اینترنت، کلان‌داده‌ها، تصمیم عقلانی در جهان تبلیغات، هویت‌های برساخته در شبکه‌های اجتماعی و از این قبیل. و در آخر اینکه کوشیده‌ایم زبان ترجمه‌ها آن‌چنان که سعدی می‌گوید به فهم نزدیک و از تکلّف دور باشد.

کتاب‌های این مجموعه فلسفه را ساده نمی‌کنند بلکه از ترس فلسفه می‌کاهند. پیشنهادهایی هستند برای تفکر، دعوت به اندیشیدن در زندگیِ روزمره و تأمل در مسائلی که هرروزه با آن مواجهیم، اندیشیدن به غایت و معنای زیستن، لذات دنیا، تنهایی، عشق، دوستی و غیره.

خواننده ممکن است خواندنِ این کتاب‌ها را به امید یافتنِ پاسخ‌های روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئلهٔ تنهایی‌اش، چراییِ مرگ، منشأ ملال و دلزدگی، یا اینکه دوستی‌ها چرا ناپایدارند و مبهم، یا به دنبالِ راه برون‌رفتی از تنگناهای اخلاقی باشد که هر روز لحظاتی با آن‌ها روبرو می‌شود و... اندیشیدن به همین‌ها فلسفه را و بخشی از ادبیات را پدید آورده است؛ اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان‌تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکارِ مسئولیت شخصیِ انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همه‌کس باشد وجود ندارد. کتاب‌هایی که چنین مدعاهایی دارند فریبکارند. 

کتاب‌های این مجموعه نسخه نمی‌پیچند و سیاهه‌ای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمی‌گذارند؛ بلکه می‌خواهند به فهم بهتر زندگی و پرسش‌ها و تجربه‌هایمان کمک کنند؛ چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریکِ زندگی و در لحظاتِ دشوار، درکمان از پرسش‌های بی‌پایان انسانی روشن‌تر شود؛ بدانیم فیلسوفان و حکیمانِ جهان به این پرسش‌ها چطور فکر کرده‌اند؛ تا با فهمِ دقیق‌تر و دیدِ بازتر در زندگی‌مان تصمیم بگیریم؛ مسئولیت تصمیم‌مان را شجاعانه برعهده بگیریم و با عواقب تصمیم‌هایمان آگاهانه روبرو شویم.

درباره کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا

کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا از یان مجموعه به دوره‌ای از تاریخ اروپا می‌پردازد که از زیر سلطه کمونیسم رها شد. نویسنده کتاب کافه اروپا را در سال ۱۹۹۶ نوشته است. آن زمان تلاشش این بود اروپای جدیدی را به تصویر بکشد که از دل ویرانه‌های حاصل از فروپاشی کل بلوک کمونیستی سربرآورده بود ـ‌فروپاشی‌ای ناگهانی و کاملاً دورازانتظار در سال ۱۹۸۹، زلزله‌ای تاریخی که مردم اروپای شرقی را ابتدا در بُهت فرو برد و بعد با حسی از سرخوشی و انتظارات کودکانه رهایشان کرد. اما مردمِ اروپای شرقی مردم صبوری نبودند، می‌خواستند یک‌شبه همه‌چیز دگرگون شود. نویسنده در این کتاب توضیح می‌دهد که اروپا مادری نیست که چیزی بدهکارِ فرزندان مدت‌ها فراموش‌شده‌اش باشد، شاه‌دختی هم نیست که بخواهد مجیزش را بگویند تا محبتش را جلب کنند، به احتمال زیاد، اروپا صرفاً آن چیزی است که  ـ‌کشورها، ملّت‌ها، افرادـــــ برای خودشان می‌سازند.

این کتاب شرح وضعیت مردم اروپای شرقی بعد از از هم پاشیدن کمونیسم است.

خواندن کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ اروپا پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دیدار دوباره در کافه اروپا

 بیگانه‌هراسی دارد دورنمای سیاسی و اجتماعیِ اروپا را عوض می‌کند. صداهای زمزمه‌واری که از هویت ملی دم می‌زدند حالا به فریادهای ناسیونالیستیِ تمام‌عیار بدل شده‌اند. این‌گونه تفکرات قبلاً از غرب به شرق سرایت می‌کرد، اما حالا مسیرش برعکس شده است؛ انگار که ناسیونالیسم و بالکانی‌شدن دیگر فقط مختصِ شرق اروپا نیست. حالا که سیاست‌ها بر پایهٔ سوءاستفاده از احساسات عمومی بنا می‌شوند، گذشته از حال قدرت بیشتری یافته است. برگزیت، و جنبش‌های کاتالونیا برای جدایی از اسپانیا تنها دو نمونه از این تغییرات تازه‌اند.

آندره پلشو، فیلسوف رومانیایی، می‌نویسد "راه حل این مسئله نه وحشتی مخرب است و نه تصویری عوام‌فریبانه از آینده‌ای روشن و بی‌نقص. اروپا در طول حیاتش یاد گرفته که چطور دوام بیاورد، چطور شکاف‌هایش را پُر و جای زخم‌هایش را به نشانه‌های زندگی تبدیل کند." اما بقای یک اتحادیهٔ متحد با بقای اتحادیه‌ای پاره‌پاره و آب‌رفته فرق دارد. در وضعیت امروزِ ما، هم نشانه‌هایی از اروپای متحد پیداست و هم نشانه‌هایی از اتحادیهٔ اروپای پاره‌پاره به چشم می‌خورد؛ و من دوباره به کافه اروپا سرک کشیده‌ام تا همچون پیش‌گویی که کف‌بینی می‌کند به این گوی شیشه‌ای خیره شوم تا مگر آینده را ببینم.

در این داستان‌ها از کاوانای اروپا، خواننده خش‌خشِ آرامِ ورق‌خوردنِ روزنامه‌ها و صدای خفهٔ مشتریان کافه را می‌شنود که قصه‌ها و نظراتشان را ردوبدل می‌کنند، پشت سرِ هم حرف می‌زنند، سفرهایشان را به یاد می‌آورند، خاطرات گذشته را مرور می‌کنند و برای آینده برنامه می‌چینند.

امیدوارم اینطوری خواننده بتواند در ذهن خود تصویری از آن اروپایی متصور شود که من در افق می‌بینم. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
جوان‌ترها مجبور شدند برای آموختن تاریخ تاوان سنگینی بدهند: آنها، با مبارزات خیابانی‌شان در میدان، خودشان تاریخ را ساختند. شیوهٔ مواجهه و عمل جوان‌ترها بهتر بود از بی‌تفاوتی و به‌روی‌خودنیاوردن. بی‌تفاوتی زمینه‌ای می‌سازد برای ایمان به ایدئولوژی و حقیقتِ نصفه‌ونیمه، و ساده‌ترین راه است برای آنکه خیلی راحت بازیچهٔ دست دیگران شوی.
نازنین بنایی
این سکوت در مورد گذشته "سکوت ناشی از تروما" بود، که از علائم کلاسیک احساس شرم در میان قربانیان خشونت است.
نازنین بنایی
بعد یک‌دفعه برگشت و از مادربزرگش پرسید: "چرا نوتلاهای وین از اون‌هایی که توی خونه داریم خوشمزه‌ترن؟" برخلاف انتظارم، مارتا سرش را به نشان تأیید تکان داد. گفت: "حق با توئه. خیلی از چیزها اینجا خوشمزه‌ترن، چون با اینکه قیافه‌شون با مال ما یکیه از مال ما بهترن. این‌ها شبیه اونهایی نیستن که تو خونه داریم. ماست توت‌فرنگیِ اینجا رو می‌بینی؟ فکر می‌کنم توت‌فرنگی‌ش از ماست توت‌فرنگیِ همین برند تو کشور خودمون بیشتره."
نازنین بنایی
دوران گذار از آنچه مردم انتظار داشتند سخت‌تر بود و موفقیت کمتری در پی داشت. چندین دهه است که از آغازش گذشته و هنوز به پایان نرسیده، آن نسلی که در ابتدای دوران گذار به دنیا آمدند، حالا یکی‌یکی دارند کشور را ترک می‌کنند. این نسل مثل والدین خود که در دوران کمونیسم به دنیا آمدند نوستالژی‌زده نیستند، والدینی که ـــــ در مواجهه با ناامنی شغلی در اقتصاد امروز ـــــ خاطرهٔ حس امنیت در سیستم سابق را زنده می‌کنند و به آن جنبه‌ای آرمانی می‌دهند (گرچه این نوستالژی به خود نظام کمونیستی وجود ندارد). استدلالِ فرزندانِ آنها صرفاً اقتصادی نیست، روانی هم هست. کناره‌گیری، افسردگی و بی‌تفاوتی بین جوانان بیداد می‌کند؛ چون دیگر هیچ امیدی به کشورشان و آیندهٔ پیشِ رو ندارند.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
دوران گذار از آنچه مردم انتظار داشتند سخت‌تر بود و موفقیت کمتری در پی داشت. چندین دهه است که از آغازش گذشته و هنوز به پایان نرسیده، آن نسلی که در ابتدای دوران گذار به دنیا آمدند، حالا یکی‌یکی دارند کشور را ترک می‌کنند. این نسل مثل والدین خود که در دوران کمونیسم به دنیا آمدند نوستالژی‌زده نیستند، والدینی که ـــــ در مواجهه با ناامنی شغلی در اقتصاد امروز ـــــ خاطرهٔ حس امنیت در سیستم سابق را زنده می‌کنند و به آن جنبه‌ای آرمانی می‌دهند (گرچه این نوستالژی به خود نظام کمونیستی وجود ندارد). استدلالِ فرزندانِ آنها صرفاً اقتصادی نیست، روانی هم هست. کناره‌گیری، افسردگی و بی‌تفاوتی بین جوانان بیداد می‌کند؛ چون دیگر هیچ امیدی به کشورشان و آیندهٔ پیشِ رو ندارند. دیگر چیزی نیست که جلوِ رفتنشان را بگیرد.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
طی ۱۵۰ سال اخیر، فقر، گرسنگی، جنگ و پاکسازیِ نژادی اروپای شرقی را به سرزمین مهاجرت تبدیل کرد. اما حالا دیگر چرا، حالا که سی سال از آغازِ دوران گذار به دموکراسی در سال ۱۹۸۹ گذشته است. به‌محض اینکه عضویت در اتحادیهٔ اروپا راهِ شهروندان اروپای شرقی را برای خروج از کشورشان و کارکردن در غرب باز کرد، مهاجرت‌ها شروع شد. اوضاع هر کشور با آن یکی فرق می‌کند اما مشکلات بفهمی‌نفهمی یکی‌اند: فساد، بیکاری، دستمزد پایین و بی‌اعتمادی به طبقهٔ حاکم سیاسی‌ای که به جای مصلحت عمومی بر اساس منافع شخصی‌شان عمل می‌کنند ـ‌این‌ها در تمامیِ این کشورها مشترک‌اند و تفاوت فقط در میزان رواج آنهاست.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
اما حالا دیگر چرا، حالا که سی سال از آغازِ دوران گذار به دموکراسی در سال ۱۹۸۹ گذشته است. به‌محض اینکه عضویت در اتحادیهٔ اروپا راهِ شهروندان اروپای شرقی را برای خروج از کشورشان و کارکردن در غرب باز کرد، مهاجرت‌ها شروع شد. اوضاع هر کشور با آن یکی فرق می‌کند اما مشکلات بفهمی‌نفهمی یکی‌اند: فساد، بیکاری، دستمزد پایین و بی‌اعتمادی به طبقهٔ حاکم سیاسی‌ای که به جای مصلحت عمومی بر اساس منافع شخصی‌شان عمل می‌کنند ـ‌این‌ها در تمامیِ این کشورها مشترک‌اند و تفاوت فقط در میزان رواج آنهاست.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
جورج اورول در سال ۱۹۴۵ در "یادداشت‌هایی بر ناسیونالیسم" می‌نویسد: "وطن‌پرستی ذاتاً حسّی تدافعی است؛ چه به‌لحاظ نظامی و چه به‌لحاظ فرهنگی. اما ناسیونالیسم را نمی‌شود از میل به قدرت جدا کرد. یک ناسیونالیست همیشه به‌دنبال حفظ قدرت و حیثیت بیشتر است، آن هم نه برای شخص خودش بلکه برای ملت یا هر واحد دیگری که می‌خواهد فردیتش را در آن حل کند."
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
از این گذشته، رویِ دیگر آزادیْ مسئولیت است. اگر دولت بد است، تو در مقام یک شهروند در قبال آن مسئولی. با توجه به سنت دیرپای توتالیتری، تعجبی ندارد که مردم رهبر محکم‌تری را ترجیح دهند که به آنها بگوید چه‌چیزی را انتخاب کنند و چه چیزی را نه. به علاوه، تجربهٔ کوتاه دموکراسی در اروپای شرقی به فساد، ناامنی و فقر عدهٔ زیادی منجر شد.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
اینکه شهروندان مجبور باشند گوش دهند، فکر کنند و برگزینند برایشان غریب است
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
آنها کسی را می‌خواهند که بهشان بگوید باید چه کار کنند و صلاح کارشان کجا است. در عمل هم بسیاری از تحقیقات و نظرسنجی‌های صورت‌گرفته از سال ۱۹۸۹ نشان می‌دهند که در کشورهای اروپای شرقی التزامِ مردم به دموکراسیِ نیابتی (که قدرت را به نیابت از مردم عهده‌دار شود) پایین است و به همین نسبت یک رهبر قاطع و محکم و اقتدارگرا مقبولیت بسیار بیشتری دارد. روند دموکراسی برای آنها پیچیده و ناآشناست؛ اینکه شهروندان مجبور باشند گوش دهند، فکر کنند و برگزینند برایشان غریب است.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
"وقتی خودمان سکوت می‌کنیم، دیگران از جانب ما سخن می‌گویند"
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
اینکه در راه کُند پیش می‌رفتیم ربطی به عصا زدن ایماکولاتا نداشت، بلکه چون در ساعت نُه صبح، خیابان بین پلِ ریالتو و میدان سنت مارک کیپ‌تاکیپ پر از توریست بود.
معصومه توکلی
به جای ماریا، می‌شد این آنگلا باشد که همراه من و مادرم برای خرید پیراهنی جدید به فروشگاه ناما می‌آمد، پیپِل مگزین شهر، باکلاس‌ترین فروشگاه اواخر دههٔ پنجاه میلادی در ریه‌کا، زادگاه من در اوکراین.
معصومه توکلی

حجم

۲۲۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۲۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۹۴,۰۰۰
تومان