دانلود و خرید کتاب پاییز کارل اوه کناوسگارد ترجمه مهدی گازر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پاییز

کتاب پاییز

معرفی کتاب پاییز

کتاب پاییز؛ نامه به دختری که هنوز زاده نشده است نوشتهٔ کارل اوه کناوسگارد است و با ترجمهٔ مهدی گازر در انتشارات مهراندیش منتشر شده است. 

درباره کتاب پاییز

کتاب پاییز؛ نامه به دختری که هنوز زاده نشده است سرشار از زیبایی است. این اثر اولین جلد از مجموعه‌ای چهارجلدی است. کتاب با نامه‌ای آغاز می‌شود که کارل اُوه کِناسْگور برای دخترش که هنوز به دنیا نیامده، می‌نویسد و به او انتظاراتی را که باید از جهان داشته باشد، خاطرنشان می‌کند.

نویسنده در این کتاب هر روز قطعه‌ای کوتاه را نوشته و طی آن دنیای مادی و طبیعی را بادقت ویژهٔ خودش شرح داده است. او با حساسیت زندگی روزمره‌اش، در کنار همسر و فرزندانش، در روستایی در سوئد را تشریح می‌کند و خاطرات دوران کودکی‌اش را ثبت می‌کند. نویسنده در این کتاب چشم‌انداز لطیفی از پیوند پدر و فرزند را به نمایش می‌گذارد. هیچ‌چیزی کوچک و بزرگی از ذهن سیال و چشمان تیزبین کِناسْگور دور نمانده است. او در پاییز که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز و ساندی تایمز است دایرةالمعارفی شخصی از جهان ناشناختهٔ اطرافش را به تصویر می‌کشد. دیدن و نوشتن خلاقانه را به ما می‌آموزد و یادآور می‌شود که جهان را باید به شکلی دیگر دید.

خواندن کتاب پاییز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به آثار نامه‌نگارانه و روایت‌های شخصی و درونی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کارل اوه کناوسگارد

کارل اُوه کِناسْگور متولد ششم دسامبر ۱۹۶۸ در اُسلو، نویسندهٔ مشهور نروژی است که برای خودزندگی‌نامهٔ شش‌جلدی‌اش تحت عنوان نبردِ من و نیز «مجموعهٔ چهارفصل» مشهور است. او در دانشگاه بِرگِن در رشتهٔ هنر و ادبیات تحصیل‌کرده و در کنار آنچه که می‌نوشت، مشاغل متعددی نظیر تدریس در دبیرستان، کار در بیمارستان اعصاب و روان و اشتغال در سکوی نفتی را تجربه کرده است. کِناسْگور درنهایت توانست نخستین کتابش با عنوان ورای جهان را در سال ۱۹۹۸ منتشر کند و موفق به کسب جایزهٔ منتقدان ادبی نروژ برای این اثر شود. این نخستین‌بار بود که یک نویسندهٔ کتاب اولی موفق به دریافت این جایزه می‌شد.

این نویسندهٔ خوش‌قلم که وال‌استریت ژورنال از او به‌عنوان یکی از پدیده‌های ادبی قرن بیست‌ویکم یاد کرده، در طول دوران فعالیت ادبی‌اش موفق به کسب جوایز متعددی نظیر بِرِیْگ پِرایز (جایزهٔ ادبی سالانهٔ نروژ) در سال ۲۰۰۹، جورسِلِم (اورشلیم) در سال ۲۰۱۷ و نیز سوئدیش آکادمی نُردیک پِرایز در سال ۲۰۱۹ شده است. برخی از صاحب‌نظران بر این باورند که کِناسْگور برترین نویسندهٔ نروژی از زمان هنریک ایبْسِن است. اطناب کلامِ عامدانه و دقت نظر کِناسْگور با مارسل پروست، رمان‌نویس صاحب‌نام فرانسوی، در مجموعهٔ هفت‌جلدی در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته، مقایسه شده است.

بخشی از کتاب پاییز

«۲۸ اوت. حالا که این را می‌نویسم، تو از هیچ‌چیز خبر نداری، نه ازآنچه انتظارت را می‌کشد و نه از جهانی که پا به آن خواهی گذاشت؛ و من هم چیزی از تو نمی‌دانم. تصویری از سونوگرافی دیده‌ام و دستم را بر شکمی که در آن آرمیده‌ای، گذاشته‌ام. فقط همین. شش ماه تا تولدت باقی مانده و دراین‌بین، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد، اما من معتقدم که زندگی' قدرتمند و تسلیم‌ناپذیر است، به نظرم تو سرحال و تندرست خواهی بود و سلامت و قوی به دنیا خواهی آمد. به‌قول معروف، امیدوارم آفتاب را ببینی و صحیح و سالم به دنیا بیایی. وقتی خواهر بزرگ‌ترت، وانیا، به دنیا آمد، شب بود و ظلمت شب با دانه‌های برفِ رقصان در هوا پر شده بود. درست قبل از به دنیا آمدنش، یکی از ماماها به من گفت: «تو بگیرش.» دستم را که جلو آوردم، نوزاد ریزنقشی به درون دستانم لیز خورد، لیز و لغزنده همچون یک فُک دریایی. از شدت خوش‌حالی' اشک شوق ریختم. وقتی یک‌سال‌ونیم بعد، هایدی در فصل پاییز به دنیا آمد، ابری‌ترین، سردترین و نمناک‌ترین اکتبرِ ممکن بود. او صبح متولد شد و کار زایمان به‌سرعت پیش رفت و هنگامی‌که فقط سرش ظاهر شده بود، صدای کوچکی با لبانش درآورد که لحظهٔ مسرت‌بخشی را رقم زد. یان، که نام برادر بزرگت است، در آبشاری از آب و خون به دنیا آمد. اتاق' پنجره‌ای نداشت. انگار که ما در یک پناهگاه زیرزمینی بودیم و وقتی پس از زایمان بیرون رفتم که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایش را صدا بزنم، تا چشمم به نور بیرونِ اتاق افتاد، شگفت‌زده شدم. زندگی به همان ترتیب جریان داشت، تو گویی اتفاق خاصی نیفتاده باشد. آن روز' ۱۵ اوت ۲۰۰۷ و شاید حدود ساعت پنج یا شش عصر در مالْمو بود، جایی که تابستان گذشته را به آنجا نقل‌مکان کرده بودیم. بعدتر، در غروب آن روز، ما به هتل محل اقامت بیماران و بستری‌ها رفتیم و فردایش من رفتم تا خواهرانت را که با گذاشتن یک مارمولک پلاستیکی سبزرنگ روی کلهٔ یان سرگرم بودند، بردارم. در آن زمان، یکی‌شان سه‌سال‌ونیم و دیگری تقریباً دوساله بود. عکس‌هایی از آن روز گرفته‌ام که روزی نشانت می‌دهم. این داستان تولد آن‌ها بود که حالا بزرگ شده‌اند، با دنیا خو گرفته‌اند و عجیب آنکه به‌رغم شباهتشان، هریک شخصیت کاملاً مخصوص‌به‌خود را دارند و هر سه درست از همان ابتدا همیشه به همین‌گونه بوده‌اند. به گمانم تو نیز به همین گونه‌ای، منظورم این است که تو هم از حالا همانی هستی که در آینده خواهی شد.»

امید
۱۴۰۳/۰۴/۱۴

کتاب بی‌نهایت عالی و متأسفانه ترجمه بسیار ضعیف . کاش این کتاب هم با ترجمه صبا راستگار می‌بود مثل کتاب پدری از همین نویسنده که عالیه.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۹۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
تومان