کتاب کی می تونه به جز تو برمودا باشه
معرفی کتاب کی می تونه به جز تو برمودا باشه
کتاب الکترونیکی «کی می تونه به جز تو برمودا باشه» نوشتهٔ علی آرمین در نشر مهرستان چاپ شده است. علی آرمین در نگارش این داستان تلاش کرده تا غرور و جاهطلبیهای یک نوجوان جسور را به مخاطبش نشان دهد. جلیل نوجوانی است که برای خواستههایش همت و تلاش دارد و محدودیتها را کنار میزند اما شرایط همیشه آنطور که تصور میکند پیش نمیرود.
درباره کتاب کی می تونه به جز تو برمودا باشه
کی می تونه به جز تو برمودا باشه روایتگر زندگی نوجوانی به نام جلیل است که بهخاطر موفقیتهایش احساس غرور میکند. او اکثر کوههای اطراف را فتح کرده و در مسابقهای تفنگ برنو را صاحب شده و حالا فکر میکند هرآنچه را اراده کند میتواند به دست بیاورد. موفقیت او سبب میشود در جمع دوستانش برای آشنایی و بهدستآوردن دختری به نام دنیا شرطبندی کند. اما دنیا، به این راحتیها دستیافتنی نیست و تجربۀ پسرهای دیگر همین را تأیید میکند. بههرحال، جلیل تمام تلاش خودش را میکند تا شرط را نبازد و در این مسیر اتفاقهایی برای او میافتد.
«به نام یونس» کتاب دیگری از علی آرمین است که به چاپ چهارم رسیده و کتاب ماه شده و نامزد قلم زرین. از آثار دیگر او «کمیک استریپهای شهاب»، «کریستال و قالیچۀ پرنده» را میتوان نام برد. کتاب «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» رمان دیگری از این نویسنده است که کتاب ماه شده و نامزد قلم زرین و کتاب مسابقۀ ویترین کتاب.
کتاب کی می تونه به جز تو برمودا باشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای عاشقانهٔ ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب کی می تونه به جز تو برمودا باشه
«نفس عمیقی میکشم. خنکای هوا، همراه با بوی گلهای ارغوانی درختان لیموترش وارد بینیام میشود و حال خرابم را کَمکی جا میآورد. موسیقی همچنان به راه است و ماه، از لابهلای شاخههای کشیدۀ نخلها سرک میکشد و سایۀ پسرهایی را که با آهنگ عبدو کولی به وجد آمدهاند کشدار کرده است. سایهها روی زمین کنارم میرقصند و من به آنها توجهی نمیکنم. نمیتوانستم در جمعشان باشم. دلم گرفته بود. بعضی وقتها این حالت سراغم میآید. گاهی نمیدانم دلیلش چیست؛ ولی همین قدر میفهمم که حوصلۀ جمع را ندارم: هرچند جمع دوستان و رفقایم باشد و هرچند بخواهند رقص و پایکوبی کنند. دلیلهای مختلفی دارم که میتوانند دلگیرم کنند. دوست دارم خانوادۀ درستوحسابیای داشته باشم که تحویلم بگیرند، مادری داشته باشم که وقتی قدری دیر به خانه میروم، بگوید: «دی، تا ایسه کجا بیدی؟ دلم هزار راه رفت» یا پدری که از او مردانگی و چگونه ابهتداشتن را یاد بگیرم. ولی حیف که مادرم را سالها پیش از دست دادهام و پدرم مردی نیست که بتواند الگویم باشد. اما امشب، دلیل افسردگیام چیز دیگری است. به خواب دیشبم فکر میکنم. خواب عجیبی بود. خواب دیدم در هوایی طوفانی، سوار بر قایقی شدهام و دختری زیبا که تاجی زرین بر سر داشت، همراه من است. خواستم دستش را بگیرم که هوا خراب و خرابتر شد و طوفان، افسار قایق را کشید و آن را به دل تاریکی و مهی غلیظ و رعدوبرقهایی هولناک برد. نفسکشیدن برایم سخت و سختتر شد. قایق به تلاطم افتاد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
نظرات کاربران
آمدم بنویسم عاشقانه ولی حیفم آمد که با استفاده های معمول از این کلمه حق کتاب ادا نشود.تا ۲صبح تمامش کردم و گریه کردم پا به پای دنیا دختر نوجوان داستان چه سر بر سجاده در دل طوفان و کنار
بهتر بود کتاب فقط از زبان جلیل روایت می شد و بجای قسمت های دنیا ماجرا های بیشتری از جلیل روایت می شد
با سلام خدمت مخاطبین عزیز و نویسندهی توانمند توصیفات توی کتاب به زیبایی بیان شده بودند و فضا رو قابل تجسم میساخت فقط گاهی بعضی قسمت ها طوری نوشته شده که مخاطب متوجه میشه که نویسنده داره به طور مستقیم پند
سلام و خسته نباشید به نسبت داستان خوبی بوداما خیلی کلی و سریع پیش میرفت، میتونست جزئیات بیشتری بهش اضافه شه و قشنگ تر از این باشه.
این کتاب با مطالب طنزی ک داشت هم بامزه بود هم حرف های جالبی در بعد های اجتماعی داشت و باعث جذابیت آن شد،از اینکه کتاب در مرحله اول خیلی خوب شروع شد اما آخر یه صورت خلاصه تمام شد
رمان کی میتونه برمودا باشه رمان مفید تاثیر گذار و تا حدی متحول کننده بود اعتقاد را به طرز زیبایی به چالش کشیده بود علاقه دو انسان به هم دیگر که یکی فردی کاملا غیر مذهبی و یکی فرد مذهبی بود داستان
کتاب خیلی زیبایی بود مرا برگرداند به دوران رمان خوانی... در کنار داستان عاشقانه پسرکی به نام جلیل با موهای خامه ای و... که به دلیل کل کل، میخواهد ثابت کند با دنیا دختری محجبه و... میتواند دوست شود؛ خیلی زیبا
کتابی خوب وجذاب بود اما اگر هیجان بیشتری در آن وارد میشد جذابیت بیشتری پیدا میکرد.البته مقداری هم کوتاه بود
رمان خوبی بود.ولی کاش بعضی جزییات که در میان داستان بود، در اخر نتیجه انها هم بیان میشد و همچنین بنظر من رمان پتانسیل این رو داشت بیشتر ادامه پیدا کنه و زیباتر تموم بشه.
در عین حال که یه کتاب عاشقانه نوجوانانه یه حال معنوی خوبی داره و واقعا از اون کتاب هایی که ارزش خواندن داره و خوندش حس خوبی رو به آدم منتقل می کنه؛