کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی
معرفی کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی
کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی نوشتهٔ راجر سایمون و ترجمهٔ محمداسماعیل نوذری است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی
بیتردید آنتونیو گرامشی (۱۸۹۱-۱۹۳۷)، اندیشمند مارکسیست ایتالیایی، را باید در زمرهٔ برجستهترین متفکران معاصر دانست که میان تأملات نظری و افکار و عقاید وی با زندگی و حیات عملی و مبارزاتش در جنبش کارگری ایتالیا در نقش روشنفکر انقلابی طبقهٔ کارگر و در مقام یک انقلابی حرفهای به معنای مستوفا کلمه پیوندی تنگاتنگ و ناگسستنی وجود دارد. از یک سو واکاوی طیف گستردهٔ آثار و نوشتههای بهجامانده از وی سیمای یک فیلسوف، یک ژورنالیست، یک تئوریسین و یک استراتژیست و گاه یک آکادمیسین را از او به نمایش میگذارد و از دیگر سو شخصیت او را در نقش فعال جنبش کارگری، دبیرکل حزبی سیاسی و مبارزی ضدفاشیسم نمایان و برجسته میسازد. این دو چهرهٔ ژانوسی طی چند دههٔ گذشته دائماً برساخته میشوند و گاه به مناقشههای نظری شورانگیزی انجامیدهاند.
با وجود تعبیرها و تفسیرهای متفاوت و گاه متعارضی که از اندیشههای گرامشی ارائه شده، افکار و اندیشههای وی، چنانکه از آثار پیش و پس از زندان او برمیآید، در کوران مبارزات سیاسی ضدسرمایهداری نضج گرفت و در تاروپود شبکهای از مناسبات و مفاهیم انقلابی و در متن مضامین و مفروضهای مارکسیستی رایج در ابتدای قرن بیستم، و بهویژه متأثر از رخدادهای انقلاب اکتبر، قوام یافت.
گرامشی که از سال ۱۹۱۲ به حزب سوسیالیست پیوسته بود، به سبب ناتوانی این حزب در سازماندهی و جذب اعتراضات کارگری، به دلیل سلطهٔ رهبری رفورمیستی و مناقشات فراوان بر سر نحوهٔ سازمانیابی طبقهٔ کارگر، در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۱ همراه با گروهی از کمونیستها از این حزب انشعاب کرد و حزب کمونیست ایتالیا را تشکیل داد. حزب کمونیست تلاش فراوانی برای سازماندهی مبارزات انقلابی طبقهٔ کارگر براساس رهنمودهای کمینترن را آغاز کرد و گرامشی نمایندهٔ آیندهٔ حزب در کمیتهٔ اجرایی کمینترن در مسکو برگزیده شد و در اواخر مه ۱۹۲۲ به مسکو رفت و در سراسر ماههای منتهی به روی کار آمدن موسولینی و حزب فاشیست، در سال ۱۹۲۲، در مسکو به سر میبرد و یک سال و نیم برای کمینترن کار کرد. در نوامبر ۱۹۲۲، با قدرت گرفتن فاشیستها، گرامشی در تعقیب خط کمینترن و با وجود مخالفت آمادئو بوردیگا، دبیرکل حزب، با تشکیل جبههٔ متحد با سوسیالیستها موافق بود. گرامشی همچنین در تنظیم تزهای کنگرهٔ سوم حزب کمونیست ایتالیا در لیون در ژانویهٔ ۱۹۲۶، که آخرین سند حزبی برجایمانده از اوست، نقش عمده و مهمی ایفا کرد. او بر ضرورت تشکیل یک جبههٔ متحد مردمی مهر تأیید زد و تأکید کرد حزب انقلابی کارگران و دهقانان تنها شکلی از حکومت است که میتواند جانشین فاشیسم شود. او ایدهٔ کمینترن مبنی بر بلشویکی شدن حزب را پذیرفت، هرچند بنیان سامانبخش حزب را بر شوراهای کارخانه سابق قرار میداد.
گرامشی که در سال ۱۹۲۴ به عضویت هیئت نمایندگان مجلس درآمده بود، با توجه به مصونیت پارلمانی، به ایتالیا بازگشت، اما سرانجام پیش از برگزاری اجلاس نهم نوامبر ۱۹۲۶ مجلس، دولت فاشیست دستگیرش کرد و به جزیرهٔ اوستیکا فرستاد و پس از یک دوره بازپرسی در میلان به بیست سال و چهار ماه و پنج روز زندان محکوم شد.
در اوایل فوریه ۱۹۲۹ بالاخره به گرامشی، پس از دو سال و چهار ماه گذراندن دورهٔ محکومیت، لوازم نگارش در زندان داده شد. حاصل تأملات وی در زندان ۳۲ دفتر است، مشتمل بر یادداشتها و نوشتههایی در ۲۸۴۸ صفحه در حدود ۴۰۰۰ صفحه در قطع رقعی ماشینشده. این نوشتهها سرشتی پراکنده و منفصل دارند، موضوعها درهمتنیده و به هم نزدیکاند و همیشه فشرده شدهاند و در قالب یادداشتها و ملاحظات کوتاه درآمدهاند. نثر و ادبیات موجز گرامشی و نگارش یادداشتها به زبان ابهام و ایهام و اختصار، که احتمالاً ناشی از نگرانی وی از سانسور نوشتههایش در حزب فاشیست بوده، همگی به ابهام و کژتابیهای معنایی نوشتههای او انجامیده و امکان ارائهٔ تفسیرهای گاه متعارضی از نوشتههای وی را باعث شده است.
گرامشی مارکسیستی انقلابی و یک انقلابی حرفهای بود که با بهرهگیری از تئوری مارکسیستی و از رهگذر انطباق این مفاهیم بر شرایط مشخص ایتالیای پس از جنگ کوشید با سازماندهی طبقهٔ کارگر با فاشیسم مبارزه کند و نیز توانست چشمانداز نظریهٔ مارکسیستی را با التزام به چارچوبهای رسمی و رایج مارکسیستی بسط دهد. البته گرامشی به پارهای از سیاستهای کمینترن و تلاشها برای تحمیل پارهای از تزها، که بهزعم او با مبارزات ضدسرمایهداری در شرایط خاص ایتالیا ناسازگار بود، انتقادهایی داشت؛ اما درواقع اندیشههای وی از حیث پایبندی به مبانی و آموزههای مارکسیستی با اندیشههای رهبران انقلاب اکتبر تضاد بنیادینی نداشت.
افزونبر تفاوتهای برخاسته از تأخیر زمانی در ورود و معرفی آرای گرامشی به جامعهٔ بریتانیا، شکل خاص میراث گرامشی نیز در شکلگیری روایتی متفاوت از اندیشهٔ این مارکسیست ایتالیایی در محافل روشنفکری بریتانیا مؤثر واقع شد؛ یعنی پراکندگی و تکهپاره بودن آثار گرامشی و نیز نحوهٔ تدوین این آثار پس از مرگ وی:
نوشتههای وی مشتمل بر نامهها، مقالههای روزنامه، اسناد درونحزبی و شمار زیادی از یادداشتهاست که تنها تا حدی در دوران حیات او بازبینی و تدوین و ساماندهی شدهاند. این به آن معناست که میراث او باید نه منفعلانه که فعالانه به دست جانشینانش ترکیب، تنظیم مجدد، حاشیهنویسی و ترجمه میشد (در خارج از ایتالیا). فرایندهایی که همهٔ آنها متضمن تفسیر و داوری دربارهٔ کار اوست. نسخهٔ نخست دستنوشتههای زندان در ایتالیا (۱۹۴۸-۱۹۵۱) و نسخههای انگلیسی منتشرشده تاکنون (۱۹۵۷، ۱۹۷۱، ۱۹۸۸) گزیدههایی بودند مشتمل بر بازآراییهای مضامین برگرفته از نسخهٔ اصلی. تنها در سال ۱۹۷۵ در ایتالیا نسخهای انتقادی برپایهٔ بازسازی براساس ترتیب و توالی تاریخیِ این دستنوشتهها منتشر شد که مشتمل بود بر نسخهٔ بازبینیشده و یادداشتهای ردشده. به زبان انگلیسی هنوز چنین نسخهای موجود نیست.
خواندن کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای جامعهشناسی، فلسفه و علومسیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشی
«مارکسیسم کلاسیکی که افقش را مارکس و انگلس بسط و توسعه دادند موفق به صورتبندی نظریهای رضایتبخش دربارهٔ سیاست نشد. دو گرایش متفاوت دربارهٔ سیاست، بهویژه نسبت به دولت، در نوشتههای آنها توسعه یافت؛ از یک سو تمایل بر این بود که نهادهای سیاسی بازتاب ساختار اقتصادی شمرده شود. بدینسان در کتاب مانیفست کمونیست، دولت صرفاً ابزار چیرگی طبقاتی توصیف شد و «صرفاً کمیتهای برای ادارهٔ عمومی بورژوازی» تعریف شد. اما از سوی دیگر، مارکس و انگلس، در پارهای از نوشتههای متأخر خود، اذعان داشتند دولت میتواند سطحی از استقلال را از طبقهٔ مسلط اقتصادی به دست آورد و اینکه ممکن است رابطهای پیچیده بین طبقات، احزاب سیاسی و دولت توسعه پیدا کند.
مارکس و انگلس هیچگاه این دو جهتگیری متمایز به سیاست را با یکدیگر همسو و سازگار یا درون نظریهای منسجم تلفیق و صورتبندی نکردند. در عمل، رویکرد نخست، که به اکونومیسم شهرت یافت، بهمراتب رویکرد پرنفوذتری بود و نقصانی عمده در مارکسیسم کلاسیک به شمار میرفت. اکونومیسم مانع درک بسندهٔ سرشت تفوق سرمایهداری و شناخت استراتژی لازم برای خاتمه دادن به چیرگی آن و انکشاف و گذار به سوسیالیسم شد و با وجود اینکه اکونومیسم در معرض نقادی نیرومند لنین قرار گرفت، محدودیتهای مهمی در جهتگیری وی وجود داشت و این گرامشی بود که با بسط مفهوم هژمونیاش نشان داد چگونه میتوان بر این محدودیتهای لنینیسم چیره شد و پتانسیل و توانمندی کامل نقد لنین از اکونومیسم را درک کرد. بنابراین برای شناخت کار گرامشی ضروری است بحث را با بررسی ماهیت اکونومیسم آغاز کنیم.
اکونومیسم را میتوان تفسیر مارکسیسم تعریف کرد که پیشرفتهای سیاسی را بازتاب پیشرفتهای اقتصادی میشمرد. سیر موجبیت از اقتصاد به سیاست در جهتی توسعه مییابد که هرگونه استقلال از سیاست سلب میشود. شکلی از اکونومیسم نگرشی است مبنی بر اینکه تاریخ حرکتی حتمی و گریزناپذیر دارد که از رشد پیوستهٔ نیروهای تولید نشئت میگیرد. از این منظر، سرمایهداری پدیدهای تلقی میشود که هرچه تناقض میان نیروها و روابط تولید بیشتر میشود، محتوم و اجتنابناپذیر، به سوی بحران اقتصادی و فروپاشی توسعه مییابد. رویکرد اکونومیستی در کاربست گستردهٔ تمثیل زیربنا و روبنا نمود مییابد که برگرفته از مقدمهٔ مشهور مارکس بر سهمی بر نقد اقتصاد سیاسی (۱۸۵۹) است. در این برداشت، پیشرفتهای چشمگیر پیشرفتهایی دانسته میشوند که در زیربنای اقتصادی رخ میدهند، حال آنکه منازعههای سیاسی صرفاً بخشی از روبنا تلقی میشوند که بر زیربنا استوار شدهاند. این قسم از به تعبیر گرامشی «دترمینیسم و جبرگرایی مکانیکی»، در میان پارهای از احزاب سوسیالیستی وفادار به بینالملل دوم در سالهای پیش از جنگ جهانی اول بسیار پرنفوذ بود و در میان اعضای حزب دموکراتیک اجتماعی آلمان برجستهترین گرایش به شمار میرفت. از نظر گرامشی، دترمینیسم مکانیکی میل آن دارد که نگرشی منفعلانه دربارهٔ انتظار وقوع فروپاشی اقتصادی اجتنابناپذیر را اشاعه دهد و این امر جنبش کارگری را از اعمال و به کار بستن ابتکارها و نوآوریهای سیاسی بازمیدارد که میتواند جنبش را در رویارویی با بحران سیاسی یکه و تنها رها کند و همین مسئله یکی از علل فروپاشی احزاب بینالملل دوم در سال ۱۹۱۴ بود.»
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه