کتاب کودکان خردسال و والدین آنها
معرفی کتاب کودکان خردسال و والدین آنها
کتاب کودکان خردسال و والدین آنها نوشتهٔ گرتراود دیم - ویله و ترجمهٔ آناهیتا گنجوی است و انتشارات ارجمند آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل دیدگاههایی برگرفته از مشاهدهٔ روانکاوانهٔ شیرخوار است.
درباره کتاب کودکان خردسال و والدین آنها
این کتاب از دیدگاهی روانکاوانه تحول رابطهٔ والد-کودک را در طول سه سال نخست زندگی توصیف میکند. درک الگوهای آغازین تجربهکردن از دیدگاه روانکاوی به نحوی استادانه و از طریق رویدادهای زندگی روزمره توسط گرتراود دیم - ویله به تصویر کشیده شده است. کتاب برای آن دسته از خوانندگانی که به دنبال توصیفی مقدماتی از نظریههای متفاوت روانکاوی در ارتباط با سالهای نخست زندگی هستند، راهنمایی جامع است. تجارب دیم- ویله بهعنوان یک روانکاو، استاد تعلیم و تربیت و بهعنوان یک مادر و مادربزرگ بر غنای کتاب افزوده است.
مترجم کتاب دکتر آناهیتا گنجوی، دکترای تخصصی روانشناسی بالینی از دانشگاه شهید بهشتی، رواندرمانگر تحلیلی کودک و نوجوان و بزرگسال، عضو هیئتعلمی مؤسسه همآواست و مقدمهای درخور بر ترجمهٔ این کتاب نوشته که مجوز رسمی ترجمه هم داشته است (Kohlhammer Publication ).
خواندن کتاب کودکان خردسال و والدین آنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان و پژوهشگران روانشناسی بالینی و رواندرمانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کودکان خردسال و والدین آنها
«موضوع اصلی ما تحول روان و مهارتهای عاطفی، نمادین، و زبانشناختی کودک خردسال در ارتباطش با افراد مربوطهای است که در فرهنگ غربیمان وی را احاطه کردهاند.
تحول کودک با استفاده از روایتها، توصیفها، و مطالعات موردی به تصویر کشیده خواهد شد و کلید این رویکرد، تمرکزی مستقیم بر کودکان واقعی خواهد بود. روایتهای در دسترس گذاشتهشده از سوی بزرگسالان، از همه مهمتر والدین برخی از کودکانِ توصیفشده، میتواند مکمل مشاهدهٔ پی در پیِ منظم باشد. این رویکردِ تلاش برای درک تحول انسان از طریق مشاهده، توصیف، و تحلیل آنچه مشاهده میشود با روش رفتارگرایانه در تضاد است. اگرچه روش رفتارگرایانه بر رفتار تمرکز دارد، اما این رفتار کودک نیست که در شرایط آزمایشی بهعنوان نظام معیار انتخاب میشود، بلکه رفتار حیوان است. به همین دلیل، در کتابهای درسی روانشناسی تحولی، فصل مربوط به تولد و تحول آغازین گاهی اوقات توصیفی از رفتار نخستیها را در ارتباط با مراقبت از بچههای خود در برمیگیرد.
اگر اهمیت روانشناختی رابطهٔ بین والدین و کودک را در نظر بگیریم، روابط متعدد و پیچیدهٔ مابین روان، ایدهها، و تصاویر درونی والدین از یک سو، و شرایط تحولی برای نوزاد از سوی دیگر، آشکار میشود. اگر بخواهیم تحول روانشناختی شخصیت کودک را درک کنیم، باید توجه خود را بر رابطهٔ بین والدین و کودک متمرکز کنیم. این نقطهنظر، اهمیت بسیار مهمی را هم برای دنیای واقعی و هم برای واقعیت درونی قائل میشود.
هر کجا از واقعیت درونی صحبت میکنم، مقصودم واقعیتی روانشناختی است که در تصاویر و مفاهیم والدین در مورد خودشان و در مورد کودکشان نمایان میشود. دو دنیای موازی وجود دارد؛ دنیای تعامل کودک-والد و دنیای ایدههای والدین در مورد کودک و خودشان بهعنوان والدین. این دو دنیا میتوانند- اندکی یا بهطور اساسی- با یکدیگر همساز یا مغایر باشند. کودکی واقعی در آغوش مادر یا پدر قرار دارد و در همان لحظه، تصویر کودک، "کودک تجسمی"، در تجربهٔ مادر. در ضمن، مادری واقعی وجود دارد که کودک را بغل میکند و در آن واحد، تصویری درونی که او از خود بهعنوان یک مادر دارد. این تصاویر درونی تحول کودک را هم بهصورت مثبت و هم بهصورت منفی بهنحوی چشمگیر تحت تاثیر قرار میدهند. در عین حال، رابطهٔ بین مادر و کودک همواره تحت تاثیر رابطهٔ بین مادر و پدر کودک نیز هست و این نتیجه را به همراه دارد که روابط بین سه نفر همیشه از اهمیت زیادی برخوردار است (رجوع کنید به گرین، ۱۹۹۳). بنابراین، من وجود "تصاویر درونی"، که "بازنمایی" نیز نامیده میشوند، را بخشی ضروری و مهم از یک رابطه قلمداد میکنم. با این وجود، کیفیت رابطه میتواند متغیر باشد و تحول کودک را ترغیب یا محدود کند. این تصاویر درونی که والدین از کودک خود میسازند ناگزیر، با تصویر ایجادشده توسط یک مشاهدهگر خنثی فرق میکند، زیرا والدین، امیدها و ترسها، خاطرات خود از دیگر اعضای خانواده، و جنبههای تصویر خویشتن خود را نیز به همراه دارند. به همان اندازه مهم است که چگونگی شکلگیری "دنیای درونی" کودک را توضیح دهیم. در ابتدا، فقط میخواهم در اینجا بگویم که توضیح دادن واقعیت بیرونی کافی نیست؛ مشاهدهٔ چگونگی شکلگیری روان کودک نیز ضروری است. در اینجا، فرض من آن است که کودک نحوهٔ تجربه کردن دنیا را، بهعنوان نوعی الگو، از طریق مادرش یا دیگر افراد مربوطه درونی میکند و این کار نقطهٔ آغاز تصویر وی از خود و از دنیا میشود، تصویری که بعدها از طریق احساسات و فانتزیهای کودک تعدیل و تنظیم میشود.
دیدن بچهٔ خود در قالب بامزهترین و شیرینترین بچه- که با دیدی آکنده از عشق دگرگون شده- بخشی از والدگری "بهنجار" است. ادراک کردن کودک واقعی تحت تاثیر تصویر درونی و همچنین احساسات، امیدها، یا هیجانات در هر نقطه از زمان است. یک بچهٔ بیقرارِ در حال فریاد کشیدن که توجه والدینش را تا سر حد ظرفیت جسمانی و روانشناختی آنها درگیر میکند، میتواند بهطور موقت بهنظر والدینِ ناکام و چشمپفکردهاش که جانشان به لبشان رسیده، زشت و نفرتانگیز بیاید. تنها کمی بعد، همین بچه- راضی، شاد، درحالیکه با آرامش خوابیده- بهنظر آنها فرشتهٔ کوچکی میآید که لطیفترین احساسات را نسبت به وی دارند.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه