کتاب گلبرگ برافراشته دریا
معرفی کتاب گلبرگ برافراشته دریا
کتاب گلبرگ برافراشته دریا نوشتهٔ ایزابل آلنده و ترجمهٔ ماندانا قدیانی است. انتشارات مهراندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک داستان خیالی را در بر دارد.
درباره کتاب گلبرگ برافراشته دریا
در داستان گلبرگ برافراشته دریا نامها، شخصیتها، مکانها و حوادثْ حاصل تخیل نویسنده هستند یا استفادهٔ خیالی از آنها میشود. ازاینرو، هرگونه شباهت به رخدادهای واقعی، محلها یا اشخاص، زندگی یا مرگ، کاملاً تصادفی هستند.
داستان این کتاب در مورد پزشک جوانی به نام «ویکتور دالمائو» است که وقتی درگیر جنگ داخلی اسپانیا میشود، یک تراژدی از خود بهجا میگذارد که زندگی و همچنین سرنوشت کشورش را تا ابد تغییر میدهد. او بههمراه زنبرادرش «روسر بروگوئرا»، نوازندهٔ پیانو، بهاجبار از بارسلونا خارج شده و ترک وطن میکند. وقتی فرصت پناهندگی در شیلی پیش میآید، سوار کشتی میشوند و آنجا گرفتار یک دسته شخصیتهایی میشوند که طی ۴ نسل با عشق و تراژدی روبهرو میشوند و تقدیرشان این است که شاهد آزادی و سرکوبی باشند که سرتاسر دنیا روی میدهد.
ایزابل آلنده رمان گلبرگ برافراشته دریا را در ۳ بخش نوشته است که عنوان هر یک از آنها بهترتیب عبارت است از «جنگ و خروج (مهاجرت)»، «تبعید، عشق و سوء تفاهمها» و «بازگشتها و ریشهها».
خواندن کتاب گلبرگ برافراشته دریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ایزابل آلنده
ايزابل آلنده (Isabel Allende) در سال ۱۹۴۲ میلادی در پرو به دنیا آمد. وی نویسنده و یکی از چهرههای تأثیرگذار ادبیات شیلی است که بهعنوان پدیدهٔ ادبیات آمریکای لاتین نیز معرفی شده است.
نخستین اثر آلنده «خانه ارواح» نام داشت که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد؛ اثری که در همان سال بهعنوان بهترین کتاب شیلی انتخاب شد و در لیست پرفروشترین آثار قرار گرفت.
آلنده، پس از این کتاب، ۱۰ها اثر دیگر نیز نوشت و به چاپ رساند: کتابهای «گلبرگ برافراشته دریا»، «جنگل کوتوله ها»، «زورو»، «عاشق ژاپنی» و «در دل زمستان» از جمله آثار ايزابل آلنده هستند که به فارسی نیز برگردانده شدهاند.
بخشهایی از کتاب گلبرگ برافراشته دریا
«زندانیان بهمنظور زنده ماندن بیآنکه دیوانه شوند، خودشان را سروسامان دادند. احزاب مختلف سیاسی، درست مانند دوران جنگ بهصورت جداگانه جلسات بنیادین برگزار کردند. آواز میخواندند، هرچه دستشان میآمد را میخواندند، به کسانی که سواد نداشتند خواندن و نوشتن یاد میدادند، انواع و اقسام روزنامه را منتشر میکردند – برگ کاغذ دستنوشته که از خوانندهای به خوانندهٔ دیگر منتقل میشد – و با کوتاه کردن موی سر دیگری و معاینهٔ همدیگر بهخاطر شپش و شستن لباسهایشان در آب یخزدهٔ دریا، درصدد حفظ جانشان بودند. اردوگاهها را به خیابانهایی با نام شاعرانه تقسیم کردند، میدانهای مندرآوردی و رامبلاهایی مانند همانهایی که در بارسلونا بود را بر گِل و ماسه ترسیم نمودند، یک ارکستر خیالی بدون نواختن ابزار موسیقی کلاسیک و محبوب و رستورانهایی با غذای نامرئی درست کردند که آشپزها وقتی دیگران با چشمان بسته مزهها را میچشیدند، توضیح مفصلی میدادند. با کمترین تجهیزات ساختمانی که داشتند، موفق شدند آلونک، کلبه و خانهای کوچک بسازند. مدام از اخبار دنیای خارج مطلع میشدند که در آستانه جنگی دیگر قرار دارد و احتمال اینکه آزاد شوند. اغلب، ماهرترینشان در حومهٔ شهر یا صنعت به کار گرفته میشد اما اکثریت، کارگر مزرعه، هیزمشکن، چوپان یا ماهیگیر بودند و بنابراین هیچ مهارت بهدرد بخوری در فرانسه نداشتند. از سوی مقامات، مدام تحتفشار قرار میگرفتند که به اسپانیا بازگردانده شوند و گاهی با فریب به مرز اسپانیا برده میشدند.»
حجم
۵۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۵۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه