کتاب شنیدن شهر
معرفی کتاب شنیدن شهر
کتاب شنیدن شهر از لیونی سندرکاک و جیمز تراگمورتن و لیون امیل و رابرت آ. بیورگارد و باربارا اکشتاین است و با ترجمهٔ نوید پورمحمدرضا در نشر اطراف منتشر شده است.
درباره کتاب شنیدن شهر
شنیدن شهر کتابی خوشخوان و علمی اما بیتکلف در زمینهٔ مطالعات میانرشتهای است که حوزههای متفاوت فکری از علوم اجتماعی و سیاسی و انسانی را روی محور روایت به هم پیوند میدهد. این مقالات از مهمترین آثاری هستند که در دو دههٔ گذشته در این حوزه نوشته شدهاند؛ مقالاتی که از نگاه تکبعدی و علمیِ صرف فاصله میگیرند و از منظری جامعتر و کلانتر، معماری و شهرسازی و طراحیهای مهندسی شهر را موشکافی میکنند. پنج مقالهٔ این کتاب اهمیت گوشکردن به مردمان شهر و ارزش تاریخ شفاهی، قصههای بومی و رخدادهای گذشتهٔ شهر را در برنامهریزی و سیاستگذاری و هویتسازی برای شهر یادآور میشوند. نویسندگان این مقالات که از چهرههای سرشناس شهرسازیاند، با مثالهایی عینی از شهرهای مختلف دنیا شهروندان و شهرسازان، ساکنان و متخصصان را دعوت میکنند تا نسبت خود با شهر را، به کمک مفهوم روایت و قصههای زنده در شهر، از نو تعریف کنند. دغدغهٔ اصلی نویسندگان پنج مقالهٔ کتاب شنیدن شهر لیوِن اَمیل، جیمز تراگمورتن، لیونی سَندرکاک، باربارا اِکشتاین و رابرت بیورگارد، فهم روایی شهرها و حرکت بهسوی شهرسازیِ روایت محور است. آنها از حضور پررنگ روایت و عناصر روایی در دانش و کنش شهرسازی میگویند و این حضور پررنگ را جزئی از تحولی بزرگتر میبینند: چرخش زبانشناختی، ارتباطی، استدلالی و روایی در علومانسانی. از نظر آنها، تحقق شهرهایی دموکراتیکتر، همهشمولتی و کثرتگراتر مستلزم تغییر فهم ما از شهرسازی است و روایت ابزار کارآمدی برای ایجاد این تغییر به ما میدهد؛ تغییری که در آینده میتواند به ظهور شهرهایی انسانمدارتر بینجامد.
مقالات کتاب شنیدن شهر دعوت و تمرینیاند برای شهروندان و شهرسازان، برای ساکنان و متخصصان تا نسبت و فاصلهٔ خود با شهر را، به کمک مفهوم روایت، از نو تعریف کنند. این مقالات از مهمترین آثاری هستند که در دو دههٔ گذشته در این حوزه نوشته شدهاند و به کمک نظریهٔ روایت و مطالعات روایی، سراغ بازتعریف نسبت متخصص و شهروند، و شهرساز و شهر رفتهاند.
مقالات این کتاب نشان میدهند چطور روایت میتواند پایهٔ برنامهریزی و طراحی شهر باشد؛ و فراتر از آن، نشان میدهند که چه نسبتی باید میان سیاستگذار، شهرساز و شهروند در این مسیر برقرار شود.
خواندن کتاب شنیدن شهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به علوم اجتماعی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب شنیدن شهر
«سه مرد دور آتش نشستهاند. بارانی شدید میبارد. آنها زیر سقف دروازهای ویران پناه گرفتهاند. باران تند و طولانی میبارد و زمان کند و لخت میگذرد. از بین این سه مرد، یکی هیزمشکن است، یکی راهب و دیگری عابر. هیزمشکن و راهب قصهای در سینه دارند و عابر، به نمایندگی از ما مخاطبان، مشتاق شنیدن این قصه است. دو راوی و یک روایتشنو. اما این قصه از جنس حکایتهای وقت فراغت نیست، از آنها که در آرامش و اطمینان با «یکی بود یکی نبود» شروع میشوند و با پند و اندرزِ شنونده و پیام اخلاقی تمام. این قصه قصهای مرموز و مبهم و ترسناک است که حتی راویانِ آن تصور روشنی از معنا و محرکش ندارند. مردی کشته شده اما اینکه چرا کشته شده و چه کسی او را کشته، در هالهای از ابهام است. هیزمشکن و راهب، هر کدام گوشههایی از ماجرا را به چشم دیدهاند و گوشههایی دیگر را شنیدهاند. از چه کسی، کِی و کجا؟ از راویانی دیگر که خودشان شخصیت اصلی قصه نیز بودهاند: راهزن، زن و روح احضارشدهٔ مقتول/شوهر زن. راهب و هیزمشکن به دلیل حضور در دادگاهی که کمی پیشتر برگزار شده، شاهد و شنوندهٔ روایت این سه نفر بودهاند. در روایت راهزن، او است که به تطمیع زن، شوهر را کشته است. در روایت زن، قاتل خود او است، چون بعد از آنچه میان او و راهزن رفته، دیگر تاب تحمل نگاه خیره و ملامتگر شوهر را نداشته است. و در روایت روح احضارشدهٔ مرد مقتول، قاتل نه زن است و نه راهزن، بلکه او خود به زندگیاش پایان داده، چرا که بعد از شرف پایمالشده و خیانت همسر، دیگر زندگی برایش ممکن نبوده است. بستری واحد، کسانی یکسان و روایتهایی متفاوت. به کدام یک از این سه میباید یا میتوانیم اعتماد کنیم؟ و تازه حواسمان هست که روایت این سه نفر را از زبان و به میانجیِ دو راوی دیگر میشنویم؟ این سه نفر گرچه شخصیتهای اصلی قصه به شمار میآیند اما حکم راوی ثانویه را دارند، چون در لحظهٔ اکنونِ روایت، هیچیک حضور ندارند ـیکی مرده و آن دو نفر دیگر در اختیار پلیس هستندــــ و از طریق راهب و هیزمشکن است که صدایشان شنیده میشود. معادله از این هم پیچیدهتر میشود وقتی میفهمیم روایت چهارمی هم وجود دارد: روایت هیزمشکن که ادعا میکند شاهد پنهان کل ماجرا بوده است.»
حجم
۶۸۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
حجم
۶۸۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
نظرات کاربران
کتاب درباره این بود که شهر فقط ساختمان و دیوار و فیزیکش نیست و اتفاقا قصههای هر شهر بخشی از هویتشه که باید شنیده بشه. خوبیش اینه با اینکه ترجمه بود فکر نمیکردی از یه دنیای دیگه حرف میزنه و
کتاب بسیار جالب و مهمی است از این لحاظ که مقالات جدید و به روز هستند. خواندن این کتاب برای کسانی که تو حوزه مطالعات شهری مطالعه و کار میکنند ضروریه. ترجمه خوبی هم داره. از نشر اطراف و جناب